گزارشگر:محمداکرام اندیشمند the_time('j F Y');?>
دوگانهگی، تناقض و حتا چندگانهگی در افرادِ گروههای مختلفِ جامعۀ افغانستان، بخش انفکاکناپذیر رفتار و کردارِ این جامعه است. مردم در این جامعه از عوام تا خواص، از سیاستمدار تا غیرسیاستمدار، از عالم دینی تا دانشجو و تحصیلکردۀ علوم عصری و آنکه مدعی روشنفکری و روشنگری است، همه دارای رفتارِ متناقض و شخصیتِ دوگانه و حتا چندگانه هستند. ممکن است استثنائاتی وجود داشته باشد، اما شمار آنها در مقایسه با این گروهِ عظیمِ دارای اندیشه و عملکرد متناقض و چندگانه بسیار اندک و شاید انگشتشمار باشد.
رفتار متناقض و دوگانه در وجود جامعۀ سیاسی و اهل سیاست، بیشتر از همه است. این دوگانهگی و چندگانهگی را میتوان در افکار و موضعگیریهای متناقضِ آنها در زمانهای مختلف مشاهده کرد. پیوست و گسستِ سیاستمداران و سیاستبازانِ این جامعه در موضعگیریها و موقف سیاسیشان، بخشی از هویت سیاسیِ اینها را تشکیل میدهد. دیده میشود که در یکزمان دستها را روی دستِ هم میگذارند و بلند میکنند و گاهی برای بودنِ با هم دست روی قرآن میگذارند؛ اما زمانی دیگر این دستهای با هم گره کرده را رها میکنند و روی آن سوگند و قرآنی که با هم خوردهاند پا میگذارند و به ائتلافِ جدید، پیمانِ جدید، سوگندِ دیگر و قول و قراری دیگر روی میآورند. اینهمه را در زمانِ دیگر نیز میشکنند و وارد پیمان جدید و قول و قرارِ جدید میشوند. این دورِ باطل در فرهنگ سیاسی و رفتار اهل سیاستِ افغانستان ادامه مییابد. نکتۀ جالب و شگفتآور، بهجا گذاشتن و بهجا ماندن اسناد و شواهد انکارناپذیر از تناقض و دوگانگی و چندگانهگیِ اهل سیاست و سیاستبازها و تاجران افغانستان است. این اسناد چه بهصورت مکتوب و چه در گفتار، در نوارهای صوتی و تصویری قابل مشاهده و مطالعه است. برخی از سیاستمداران و حاکمان سیاسی در این جامعه توافق و قول و قرارهایِ خود را مکتوب میکنند و در پای آن امضا میگذارند، اما در زمانی دیگر به هیچیک از آن توافقات و قرارها عمل نمیکنند و حتا برای خود و امضایشان حرمت و اعتباری قابل نمیشوند.
این بدقولی و بیتعهدی در جامعۀ سیاسی افغانستان یک امر تاریخی نیز است. به هر حدی که اوراق تاریخ معاصر را باز کنید، بسیار به اینگونه بدعهدی، قرآنشکنی و بدقولی برمیخورید. به نوارهای صوتی و تصویری گوش کنید و ببینید که گفتارها و رفتارها چهقدر متناقض و دوگانه و حتا چندگانه هستند. افراد و چهرههای مختلفِ سیاسی را میبینید که از فردی در یک زمان چهرۀ رحمانی و فرشتۀ نجات ترسیم میکنند و در زمان دیگر او را شیطانِ لعین و شر مجسم میخوانند. این در واقع معرفی چهره و شخصیتِ خودشان نیز است که در دو زمان متفاوت در نقش فرشته و شیطان ظاهر میشوند.
و اما پرسش اصلی این است که ریشههای این تناقض و دوگانهگی در جامعۀ افغانستان و بهخصوص در جامعۀ سیاسی این کشور به چه و کجا برمیگردد؟ عواملِ این تناقض و چندگانهگی در افکار و رفتار آدمهای این جامعه چیست؟ چرا در این جامعه و کشور، خواص و عوامِ آن دروغ میگویند، شخصیت متناقض و دوگانه و حتا چندگانه دارند، ریاکار، پوپولیست و عوامفریب هستند؟
Comments are closed.