در مسـیر پیروزی

گزارشگر:حامد علمی - ۱۳ دلو ۱۳۹۱

بخش یک‌صــدوشـشم
  شورا و سقوط کابل
شورای قوماندانان در چندقدمیِ آخرین آرمانش که سقوط حکومت کابل بود‌ـ قرار داشت و شهرهای افغانستان مانند میوه‌های پخته‌شده به دامنِ مجاهدین و قوماندانان جهادی سقوط می‌کرد؛ اما زعامت سیاسی در بحران تصمیم‌گیری قرار داشت و در یک سردرگمیِ مفرط به‌سر می‌برد. هر روز شایعه پخش می‌شد و بر طرحی توافق صورت می‌گرفت؛ ولی قبل از امضا نمودن و تعهد آخر، بی‌اساس اعلان می‌گشت.
در چنان حالت، گاهی امیدها به یک شخص و باری به گروهی بسته می‌شد تا رهبری آینده کشور را به عهده گیرد؛ ولی تایید همه رهبران جهادی به‌ویژه قوماندانان مشهور و شخص احمدشاه مسعود که با قوای عظیم جهادی و متحدینش به دروازه‌های شهر کابل رسیده بودند، یک امر ضروری و حیاتی بود. اکثر مبصرین به این باور اند که شورای قوماندانان می‌خواستند زمام امور را به‌دست گیرند؛ ولی بنا بر پاره‌یی از عوامل که یکی هم همانا عدم اعتماد بر یکدیگر بود، نتوانستند رهبران سیاسی و دوستان جهاد را قناعت دهند.
آیا شورای قوماندانان و مسعود می‌خواستند زمام امور را به‌دست گیرند؟ نویسنده کتاب “از سقوط سلطنت تا ظهور طالبان” در اثرِ خود نوشته‌ است «… ولی دیده شد که شورای قوماندانان جهادی افغانستان کنار زده شد و در آستانه رسیدن مجاهدین به کابل، قوماندان محمد انور تولواک، یکی از قوماندان‌های سیاف، توسط بی‌سیم با احمدشاه مسعود قوماندان جمعیت تماس می‌گیرد و از وی می‌پرسد که حال چه می‌کنی. احمدشاه مسعود که در چاریکار می‌باشد و دیگر اطمینان دارد که به سوی پیروزی رهسپار است؛ زیرا وکیل وزیر خارجه مستقیماً به وی مراجعه کرده اطمینان داده که جنرال‌ها قدرت را به وی تسلیم می‌کنند. در جواب به قوماندان تولواک می‌گوید که اگر چهارصد تانک با یک قوای منظم می‌داشتی، تو چه می‌کردی. این گفته چنین می‌رساند که مسعود دیگر قدرت نظامی است و به کابل مارش می‌کند؛ ولی تولواک از وی می‌خواهد که قدرت به شورای قوماندانان داده شود. احمدشاه مسعود پاسخ می‌دهد که وی منتظر فیصله رهبران سیاسی جهاد در پشاور می‌باشد. قوماندان تولواک می‌گوید که آن‌ها در ظرف ده سال نتوانستند با هم توافق نمایند و غیر ممکن و حتا محال است که در ظرف چندساعت به توافق برسند؛ بنابران بهتر است قدرت را شورای قوماندان‌ها گرفته، نظم و امنیت را حفظ نمایند و بعداً به تدریج قدرت به رهبران سیاسی جهادی انتقال داده شود. به قول تولواک، این پیشنهاد را مسعود قبول نمی‌نماید. این موقف و موضع‌گیری قوماندان احمدشاه مسعود، امروز مورد انتقاد شدید تحلیل‌گران می‌باشد.» (۶۱)
نگارنده که خودش شاهد آن گفت‌وگوی مخابره‌یی بوده، می‌خواهد بخشی از صحبتی را که میان مسعود و قوماندانان جهادی صورت گرفت و در ارتباط با مساله انتقال قدرت بود، بیان کند تا شاید پاسخ پرسشِ بالا واضح گردد.
عده‌یی از قوماندانان جهادی به شمول قوماندان محمد انور جگدلک و تورن اخترمحمد تولواک توسط بی‌سیم با احمدشاه مسعود تماس می‌گیرند. البته در آن‌زمان شورای نظار می‌خواست که تمام احزاب و قوماندان‌های جهادی را در جریان گفت‌وگوهای احمدشاه مسعود با رهبران جهادی و اشخاص صاحب‌نظر قرار دهد و به این منظور، نماینده‌گی احمدشاه مسعود در پشاور کود مخابره را در اختیار سایرین قرار می‌داد و نگارنده نیز توسط مخابرۀ گروه‌های مختلف، در جریان صحبت‌های احمدشاه مسعود قرار داشتم و از صحبت مفصل وی با انجنیر گلبدین حکمتیار و قاضی حسین احمد رهبر جماعت اسلامی پاکستان، رهبران جهادی و قوماندانان و مذاکره با سران قبایل سرحدی پاکستان، گزارش‌ها تهیه و به رادیوهای مختلف ارسال نمودم.
در صحبت آن‌روز که شنبه ۲۹ حمل ۱۳۷۱ مطابق ۱۸ اپریل ۱۹۹۲ بود، قوماندانان مشهور می‌خواستند جریان حوادث را از احمدشاه مسعود بپرسند. البته در صحبت‌ها قوماندانان و نماینده‌گان‌شان که در پشاور بودند، بسیار جدی و انتقادی صحبت می‌کردند.
قوماندانان از احمدشاه مسعود پرسیدند که حالا چه می‌خواهید و استراتیژی شما چیست. احمدشاه مسعود به قوماندانان اطمینان می‌دهد که حکومت کابل سقوط نموده است و ما هر لحظه که خواسته باشیم، می‌توانیم داخل کابل شده، حکومت اسلامی را تاسیس نماییم. احمدشاه مسعود در ادامه سخنانش از قوماندانان می‌پرسد که به نظر شما چه باید کرد؟
اخترمحمد تولواک با لحن شدیدی می‌گوید که شما عضو شورای سرتاسری قوماندانان جهادی افغانستان هستید، باید قدرت را انحصار نکرده آن را به شورای قوماندانان انتقال دهید.
مسعود باز می‌پرسد که “تولواک صاحب اگر شما به عوض من می‌بودید و چهارصد تانک و میدان هوایی بگرام را در اختیار می‌داشتید، چه می‌کردید؟”
تولواک پاسخ می‌دهد “به کابل رفته، شورای قوماندانان را خواسته و حکومت اسلامی را اعلان می‌کردم، ولی شما این کار را نکنید.”
مسعود می‌گوید “تولواک صاحب من این کار را نمی‌کنم، منتظر می‌باشم تا رهبران چه می‌کنند. هرگاه آنان حکومتی را تشکیل دادند که اکثریت‌شان با آن موافقه نموده بودند، در آن صورت قدرت را به آن‌ها انتقال می‌دهم و ما و شما من‌حیث سپاهی اسلام خدمت خواهیم کرد.”
تولواک می‌گوید “آمرصاحب این‌ها در ده سال اتحاد نکردند در چند روز آینده نیز اتحاد نخواهند کرد.”
مسعود: “این را می‌دانم، ولی توکل به خدا. اگر این‌ها اتحاد نکردند و حکومت را تشکیل ندادند، در آن صورت از علمای کرام، سران قومی، قوماندانان جهادی، صاحب‌نظران و مهاجرین می‌خواهم تا حکومت را تشکیل بدهند و این مطلب را با سران قبایل افریدی و سایر اقوام سرحدی پاکستان که قرار است فردا یا پس‌فردا با آن‌ها صحبت نمایم نیز در جریان خواهم گذاشت و از آن‌ها می‌خواهم از نفوذشان کار گرفته، بالای رهبران جهادی فشار بیاورند تا هرچه زودتر حکومت را بسازند. از شما قوماندانان نیز می‌خواهم تا نزد رهبران رفته و بالای‌شان فشار بیاورید.”

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.