گزارشگر:حــامد علمی - ۲۱ جوزا ۱۳۹۸
بخش نهم/
فصل چهارم
ارکان مصاحبه
طوری که در فصل اول ذکر گردید، انسانها در زندهگی روزمرۀشان با انواع گوناگونِ مصاحبه روبهرو میشوند. از مصاحبه با اعضای خانواده و والدین گرفته تا مصاحبه با داکتر، معلم، دکاندار که در تمام این مصاحبهها پرسش، پاسخ، مصاحبهکننده، مصاحبهشونده، هدف و موضوع شاملاند، اما به اینها نمیتوان مصاحبههای ژورنالیستی گفت؛ زیرا در مصاحبۀ ژورنالیستی علاوه بر مصاحبهکننده، مصاحبهشونده، موضــوع و هـدف، رسانـه و مـخاطب نـیز وجـود دارد. بـنابرایـن مصاحبههای خبری دارای ارکانی چون مصاحبهکننده، مصاحبهشونده، موضوع، هدف، رسانه و مخاطب میباشند که هــرکدام از این شاخصهها به صورتِ مفصل بیان میگردد.
مصاحبهکننده
مصاحبهکننده یا پاسخگر به نمایندهگی از هزاران انسانی که امید و انتظارِ ملاقات و سوال کردن را خودشان از مصاحبهشونده یا پاسخگو دارند اما برایشان میسر نیست، میپرسد و این پرسشها و پاسخها را یک مصاحبهکنندۀ خوب با مهارت در قالبِ جملات و کلماتِ موزون میگنجاند. قبل از آنکه به برنامۀ سوالات پرداخته شود، ویژهگیهای یک مصاحبهکنندۀ خوب بیان میگردد.
ویژهگی یک مصاحـبهکنندۀ خوب، عبارت از «درک خبری» است.
مصاحبهکننده، ژورنالیستی چیرهدست باید باشد تا از میان دهها موضوع که برایش گفته میشود، بهسرعت تشخیص دهد که کدام موضوع اهمیتِ خبریِ بیشتر دارد و باید برای موشکافی آن موضوع مصاحبه را ترتیب دهد. چون خبرهای داغ و مصاحبههای خبری در رسانههای افغانستان و سایــر کشــورهــا اهمیت بیشتـر دارد و مخاطبان آن را میپسندند؛ تشخیص خبر و توسل به مصاحبه در ارتباط آن موضوع، یکی از ویــژهگیهای خــبرنگار خـوب یا مصاحبهکننده میباشد. یعنی مصاحبههای اخبار داغ، مخاطبان بیشتر نسبت به سایر مصاحبهها دارد. علاوتاً او یک شخص کنجکاو و نکتهسنج باید باشد تا در میان دهها گزارش خبری که روزانه میرسد، بتواند بهترین و داغترین را از میان آنها برای مصاحبه انتخاب نماید.
مـصاحـبهکنــندۀ ماهـر کـسی اســت که دارای ذوق و اسـتعداد نویسندهگی باشد. نویسندۀ خوب میتواند یک مصاحبهکنندۀ برتر باشد چون با طرح سوالات و نوشتن آنها خصوصاً به رسانههای چاپی، خلاقیت نوشتن و باریکیهای آن را در نظر میگیرد و مصاحبه را جالبتر و خواندنی میسازد.
مصاحبهکنندۀ خوب کسی است که توانایی هــمنوایی با طـبقات و اقشار مختلف را دارد؛ چون یک مصاحبهکننده گاهی پای صحبت رجال برجستۀ سیاسی مینشیند و زمانی هم نویسندهگان چیرهدست را مورد پرسوپال قرار میدهد و روزی جریان حادثه را از مرد روستایی میشنود و یا کودک را پای مصاحبهاش میکشاند. بنابراین، این ژورنالیست است که خاصیت همزبانی و همنوایی را باید با طبقات مختلف و متفاوت داشته باشد و آنها را به سخن گفتن وا دارد.
مصــاحـبهکننــدۀ خـــوب آن اسـت که در درک و انـتقال اخبــار سریعالانتقال باشد و به مجردی که مصاحبه را تمام کرد، از ضبط صوت آن را پیاده کند و به مدیر مسوول، متصدی برنامه یا صفحه ارسال نماید.
قدرت تفکر و تصمیمگیری یکی دیگر از ویژهگیهای یک مصاحبهکنندۀ خوب میباشد. ژورنالیست در حالات بحرانی باید تصمیم سریع و معقول اتخاذ نماید تا در رقابتی که با سایر رسانهها و ژورنالیستان دارد، مبتکر و سریعتر عمل نماید.
مصاحبهکننده صبور و بردبار است؛ چون با طبقات مختلف مردم با ذهنیتها و فرهنگهای متفاوتِ آنها سر و کار دارد، در میان دهها حرف و ساعتها سخنرانی شاید یک جمله هم که او انتظار آن را دارد دریافت نکند، اما با دقت و حوصلۀ فراوان به سخنان گوش میدهد.
مصاحبهکنندۀ خوب باید دارای اطلاعات، دانش، بصیرت و هوشمندی باشد. او در رشتۀ کارش مطالعۀ عمیق و با دنیای محیرالعقول تکنالوژی رسانهیی سر و کار دارد. با دهها حادثه همزمان برخورد مینماید و فوراً درک میکند که کدام موضوع بیشتر به رسانه و مخاطبانِ آن حایز اهمیت است و آن موضوع را بررسی میکند و برای ازدیاد معلومات مصاحبه ترتیب میدهد.
مصاحبهکنندۀ خوب تکبر و غرور نمیداشته باشد؛ چون با طبقات مختلفِ مردم سرو کار دارد، با صحنههای متفاوت روبهرو میشود و از جایی به جای دیگر میشتابد و پای صحبت اشخاص با سطوح فرهنگی، خانوادهگی و اقتصادیِ متفاوت و موقفهای اجتماعی، نظامی و سیاسیِ گوناگون مینشیند. در مقدمۀ کتاب «لبخند و اندوه جنگ» آمده است:
روزی پای صحبت یکی از رهــبران مــقتدر جــهاد افــغانستان مینشستم و عصر همان روز سرگذشت یکی از ملیشههای اسیر و تسلیمشدۀ حکومت کابل را ثبت میکردم. سر هفته در سمینار علمی و دپلـوماتیکی در پایتخـتِ یکـی از کـشورهای غـنی دنـیا اشتراک میکـردم و در پـایـان آن در اردوگاه مـهاجرین در حـومـۀ شـهر خاکآلود پشاور میبودم. چند شب در هوتل افسانوی شیراتون شهر میامی ایالات متحدۀ امریکا اقامت داشتم و درست در پایان همان ماه در زیرزمینی نمناک و تاریک یکی از مخروبههای شهر کابل محصور بودم. روزی به دیدار مقام بلندرتبۀ وزارت خارجۀ کشور قدرتمند دنیا میرفتم و در آخر روز صحنههای دلخراش فرار از جنگ مردم بیسرپناه کشور خویش را بیان میکردم. در بامداد خوشگوار بهار، سوار بر مدرنترین طیارۀ بهترین خط هوایی دنیا بهخاطر شرکت در کنفرانس صلح مسافرت میکردم و در شام سیاه بر مرکبی سوار شده برای دیدن صحنهیی از جنگ و نبرد عازم یکی از جبهات جهاد میشدم. دقیقاً بهخاطر دارم که برای تهیۀ گزارش انتخابات که در آن زنی زمامدار کشورش میشد در محفل مجلل در یک کشور همسایه اشتراک کردم و هنوز دو روز نگذشته بود که بمب مهیبی در شهر اسعدآباد ولایت کنر منفجر شد و زمانی به آنجا رسیدم که هنوز بوی باروت فضای شهرک را پوشانیده و از جسد زنی که در حال سوختن بود، دود بلند میشد. بلی من در کشورم خبرنگار بودم و شاهد دهها حادثه و صدها واقعه میباشم. (علمی۴، ۲)
بنابراین ژورنالیست با حالاتِ مـتفاوت و مـردمانِ برخاسته از فرهنگهای متفات سر و کار دارد و باید خاصیت همزبانی با آنها را داشته باشد.
Comments are closed.