احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۰۴ سرطان ۱۳۹۸
تجربۀ انتخاباتهای ریاستجمهوری کشور طی سالهای گذشته نشان داده که این روند بسیار پُرچالش و توام با اُفتوخیزهایِ فراوان است. وقتی زمان برگزاری انتخابات نزدیک میشود، تکتهای انتخاباتی در پی آن بیرون میشوند که با یکدیگر ائتلاف کنند و یا افرادی از تیمهای رقیبِ خود را به کنارِ خود بکشانند.
شکنندهگیِ تیمهای انتخاباتی که دلیل اصلیِ آن عدم تجانس فکری و ارزشی میان ایجادکنندهگانِ آن میتواند باشد، سبب میشود که همواره زمینۀ ائتلافهای بدون دورنمایِ روشن در تکتهای انتخاباتی فراهم باشد. اگر واضح سخن بگوییم، واقعیت این است که اکثر تیمهای انتخاباتی که بر پایۀ بانکهای رای قومی شکل میگیرند، مبنای کنار آمدنِ آنها بیشتر از اینکه مسایل ملی باشد، امتیازهایی است که قبل از انتخابات بر سرِ آنها توافق میکنند. به گونۀ مثال: فلان بانک رای که حتا حالا در مورد همین اصطلاح نیز باید با تسامح سخن گفت، با فلان فرد سیاسییی که خود را آمادۀ رفتن به انتخابات اعلام میکند، روزها و هفتهها شروع به چانهزنی میکنند و سرانجام یا با هم کنار میآیند و یا اینکه نمیآیند. کنار آمدن و نیامدن این افراد نیز به دلیل مسایل کلان ملی نیست، بل موقعیت و جایگاهیست که پس از انتخابات و در صورت پیروزی میتوانند داشته باشند.
متأسفانه در افغانستان انتخابات به یک بدهبستانِ مبتذل تقلیل یافته است. وقتی به آرایشِ اکثر تیمهای انتخاباتیِ موجود نگاه کنیم، متوجه میشویم که چهرهها همانها هستند ولی تیمهایشان تغییر کرده است. شخصِ الف که در انتخاباتِ گذشته از تیمِ ب حمایت کرده بود، حالا رفته و از تیمِ ج حمایت می کند و اگر تا رسیدن به مرحلۀ برگزاری انتخابات شخصِ ب فکر کند که منافع او در تیم ج برآورده نمیشود و یا شانس پیروزی تیمِ ج کمتر از د است، باز میرود و به تیمِ د میپیوندد.
این نقشۀ اصلی انتخابات ریاست جمهوری در هجده سالِ گذشته در افغانستان بوده است. وقتی تکتهای انتخاباتی نیز در آستانۀ انتخابات شروع به مذاکره و گفتوگو میکنند، دلیلش همین موضوع است که میدانند کمتر کسی بر مبنای اصول و ارزشهایِ خاص به یکی از تیمهای انتخاباتی رفته است. انتخابات سال ۱۳۹۳ را به یاد بیاورید. در آن انتخابات اگر اصول و ارزشهایی وجود میداشت، مثلاً جنرال دوستم باید در کنار داکتر عبدالله میماند اما در دقیقۀ نود جنرال دوستم داکتر عبدالله را رها کرد و به تیم اشرفغنی پیوست.
یکی از اندیشمندانِ تاریخ گفته است که اگر بینی کلیوپاترا کمی بلند و یا کوتاه میبود، حالا جهان چهرۀ دیگری میداشت. شاید این حرف بسیار طنزآمیز به نظر برسد ولی وقتی خوب فکر شود، شمّهیی از واقعیتها را نیز در خود دارد. بهراستی هم اگر بینی کلیوپاترا آنگونه زیبا نمیبود، شاید بسیاری از اتفاقهایی که جهانِ آن روزگار را تغییر دادند نمیافتادند. در افغانستان نیز بینی کلیوپاترایِ امتیازها سبب میشوند که همواره تاریخ در مسیر دیگری سـیر کند. در آنزمان جنرال دوستم ادعا کرد که منافع ملیِ کشور سبب شد که او داکتر عبدالله را ترک کنـد و به اشرفغنی بپیوندد. اما امروز چه؟ آیا بازهم منافع ملی کشور سبب شده که جنرال دوسـتم دوباره به تیم داکتر عبدالله بپیوندد؟ این چه نوع منافع ملی است که هر دو تصمیمِ ما را میتواند توجیه کند؟ (البته این از بابِ مثال بود و اگر هرکدام از بهاصطلاح بانکهای رای و شخصیتهای سیاسی را ببینیم، زیر نام همین «منافع ملی» بارها از تیمها و افرادی حمایت کردهاند و باز زیر همین نام از کنار آنها رفتهاند.)
با چنین انتخاباتی، افغانستان هیچگاه به صلح، امنیت، ثبات سیاسی و اقتصادی نمیرسد. تا زمانی که انتخابات از وضعیت فعلی بیرون نشود، یارگیریها، کنارآمدنها و کنار رفتنها هیچ مشکلی را حل نخواهند کرد. ما همچنان در دورِ باطل خواهیم چرخید و کشوردر مصیبت و بدبختی غرق خواهد بود.
از جانب دیگر، تجربۀ انتخاباتها نشان دادند که نامزدان اکثراً با فریبکاری و چربزبانیهایشان مردم را نیز دچار توهم کرده اند. حالا اما مردم این نقش بازی کردنها را تا حدودی درک کرده اند و به همین دلیل نگاهشان به انتخابات دیگر بر پایۀ آن ارزشهایی که باید میبود، نیست. اکثر مردم انتخابات را فرصتی میدانند که در آن میشود چند روزی شکمسیر نان خورد و اگر بخت یاری کرد، به چند افغانی پول دست یافت. این کُلِ وضعیت و تصویرِ انتخابات افغانستان است. اینکه ارگ و آقای غنی به جای رقابت سالم، تطمیع و تحمیق را برگزیدهاند، دلیلش آن است که میدانند از این راه میتوانند به هدفهایی که دارند زودتر برسند.
برای آقای غنی بحث اصلی نهادینه شدنِ ارزشهای مردمسالارانه و بیرون شدن کشور از وضعیت بحرانی نیست. او میخواهد با همین روشهای عوامفریبانه و بهشدت غیردموکراتیک چوکی قدرت را همچنان در اختیار داشته باشد. برخی دیگر نیز از همین روش در انتخابات استفاده میکنند. همین حالا برخی از نامزدان در بسیاری از ولایتهای کشور فعال شده اند و تلاش دارند که با تطمیع و سرازیر کردن پول، آرای مردم را از آنِ خود سازند. اما در حال حاضر آقای غنی در این میـدان از همه چند گام جلوتر است. ایتلافهایی هم اگر صورت گیرد، عمدتاً بر همین مبنا خواهد بود.
تا روز برگزاری انتخابات، باید شاهد خیلی از جابهجاییها و تغییرات در تیمهای انتخاباتی باشیم. در این بازیِ غیراخلاقی متأسفانه نامزدهایی ضرر میکنند که واقعاً هوای «تغییر» در سر دارند و میخواهند کشور را از بلاهایی که به آنها دچار شده، نجات بخشند. اگر مردم افغانستان در انتخابات بعدی به جای پول، به برنامه رای بدهند و کسانی را در انتخابات برگزینند که توانایی مدیریت و رهبری واقعی کشور را دارند، بدون شک هم نان به دسترخوانشان خواهد آمد و هم امنیت و ثبات در کشور تأمین خواهد شد. در غیر این صورت، وضع همین چیزی خواهد بود که فعلاً وجود دارد.
Comments are closed.