احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عزیز احمد حنیف - ۰۷ سرطان ۱۳۹۸
بخش دوم/
هـ: فساد در ادارات دولتی
یکی از عوامل دیگری که باعث تداوم و تشدید جنگ در افغانستان بوده است، فساد قابل ملاحظه در دستگاههای دولتی بوده که میان شهروندان و حکومت بیاعتمادی ایجاد کرده است و روحیه همکاری متقابل را تضعیف کرده است.
فساد در ادارات دولتی، بهویژه ادارات عدلی و قضایی کشور باعث سوءاستفادههای شخصی، حقتلفیهای اجتماعی، بیتوجهی و بیتفاوتی مسوولان در برابر مردم و دستیابی کارمندان دولت به امکانات مالی غیرمشروع و مشکلات دیگر شده است. شماری از جوانان وقتی در برابر دلایل فوق، خود را محروم احساس میکنند و یا به آنها و خانوادۀ شان ظلم میشود، ترجیح میدهند برای انتقامجویی بهصفوف جنگجویان بپیوندند.
بهوجود آمدن حلقات و باندهای مافیایی و عدم قدرت حکومت به مهارسازی آنان یکی دیگر از معضلههای اجتماعی است که اعتماد سیاسی حکومت را به شدت آسیب زده است. موارد زیادی وجود دارد که وقتی حقوق یک شهروند از سوی زورمندان محلی و باندهای مافیایی تلف شده و حکومت نتوانسته و یا هم نخواسته است به داد وی برسد، شخص نامبرده ترجیح داده است تا سلاح بردارد و به صفوف مخالفان بپیوندد. خیلی از مجرمان خطرناک، وقتی از سوی حکومت بازداشت میشوند، از سوی مراجع عدلی و قضایی به دوسیههای آنان، آنچنان که لازم است، رسیدهگی نمیشود؛ چنانچه بعد از مدتزمان اندکی رها میگردند.
در نتیجه، فساد در ادارات حکومتی، زمینهای دولتی غصب گردیده است، قراردادهای ساختمانی و لوژستیکی که باید مطابق قوانین و لوایح تدارکاتی از سوی حکومت اعلان گردد، میان مسوولان حکومتی و باندهای مافیایی از طریق سازشهای پنهانی، دست بهدست میشود.
هـ: نهادهای دینی غیر رسمی
فعالیت صدها نهاد آموزشی دینی بیکیفیت، غیرمعیاری و غیر رسمی که اکثر آنها از منابع نامعلوم حمایت مالی میشوند و همانگونه بخشی از مساجد غیر رسمی و تعدادی از نهادهای اکادمیک که در آنها افراد مشکوک حضور دارند و به تبلیغ افراطیت و تشویق مردم به جنگ و خشونت میپردازند، از جمله عوامل دیگری است که زمینه را برای نفوذ سازمانهای استخباراتی سودجو مساعد میسازد.
در سالهای اخیر، صدها مدرسه دینی خصوصی در ولایات مختلف افغانستان از سوی کسانی تأسیس گردیده است که در مدارس پاکستان درس خوانده و به لحاظ فکری به گروههای جنگجو تمایل و گاهی فعالیت دارند.
در خیلی از این مدارس، استادان و شاگردان بدین نظر اند که جنگ طالبان در افغانستان از منظر فقه اسلامی مشروع بوده و جهاد تلقی میشود؛ در حالی که اگر منصفانه قضاوت شود، فتوای فوق از معیار علمی مطلوب برخوردار نیست و کسانی که در پای آن امضا کرده اند، در رشتههای یکی از علوم دینی اساساً تخصص ندارند. فتوای نامبرده از سوی ملاهایی صادر گردیده است که فن تحقیق و پژوهش در فقه اسلامی را نمیدانند و حتا به زبان عربی دسترسی لازم و مطلوب ندارند.
مدارس دینی پاکستان از روزی که این کشور تأسیس گردیده تا حال، بهخاطر پایین بودن ظرفیت علمی و تخصصی، مورد استفاده سیاسی حکومت آن کشور قرار داشته و هیچ راهکار عملی و منطقی، مبنی بر اصلاحات سیاسی بر بنیاد ارزشهای دینی در پاکستان ندارند.
البته، شکی نیست که فعالیت دینی چشمگیری در عرصۀ پخش و نشر علوم دینی در سطح پایین داشته اند اما این مدارس هیچگاه نتوانسته است که نظام آموزشی خود را بر اساس تخصصهای علمی، معیاری بسازد.
علاوه از مدارس، هزاران مسجد ثبت ناشده در حکومت در ولایت مختلف افغانستان است که امامان و خطبای آنها، جنگ جاری در کشور را مشروعیت داده و مردم را به سهمگیری در آن تشویق مینمایند. امامان مساجد، بهدلیل اینکه از آگاهی دینی لازم برخوردار نیستند، نسبت به هر قضیهیی عاطفی برخورد مینمایند. آنچه به عواطف و سلیقههای آنان خوب آمد، خوب است و آنچه برخلاف ذوق و عواطف شان بود، برچسپ تکفیر و بدعت بر آن زده میشود.
و: دلایل سیاسی تداوم جنگ
مداخله قدرتهای بزرگ جمع شرکای منطقهیی شان در مسایل سیاسی افغانستان، حضور نظامی نیروهای بینالمللی و رقابتهای کور و خیلی پیچیده میان سازمانهای استخباراتی جهان و منطقه در این کشور، یکی دیگر از دلایل تداوم جنگ در افغانستان است.
عدم توجه و دقت به عملیاتهای نظامی از سوی قوای مسلح و نیروهای بینالمللی، گشت و گام نظامیان وابسته به ناتو در شهرها، ورود نظامیان خارجی برای انجام تلاشی یا جستجوهای شبانه در خانهها و از این دست، برخوردهای دیگر نظامی، از جمله دلایل تداوم جنگ در افغانستان گردیده است.
راهکار رسیدن بهصلح در کشور!
با درنظرداشت وضعیت سیاسی پیچیدۀ افغانستان از ناحیه حضور گروههای تروریستی بینالمللی خطرناک، عدم خودکِفایی اقتصادی دولت، نبود تعریف واضح و مشخص از گروههای جنگجو میان طرفهای سیاسی داخلی و خارجی ذیدخل در سیاست افغانستان، توقف جنگ و رسیدن به صلح و امنیت در کشور، خیلی دشوار معلوم میشود.
وقتی به وضعیت افغانستان بهگونه عمومی نگاه میکنیم، دو جناح میتوانند در پروسۀ صلح نقش بازی کنند: یکی طرفهای سیاسی داخلی که در ساختار و شکلدهی نظام کنونی نقشِ برجسته داشتهاند و از پشتوانه ملی و مردمی در سطح کشور برخوردار اند، دوم: کشورهای همسایه و قدرتهای بینالمللی که در خلال هژده سال اخیر برخی از مردم افغانستان حمایت کرده اند و بعضی دیگر از گروههای تروریستی و ادامۀ جنگ در کشور پشتیبانی کردهاند.
اینجا، حکومت، احزاب سیاسی، سازمانهای اجتماعی، رسانهها، فعالان مدنی، نخبههای سیاسی، علما، نویسندهگان، کارشناسان امور، شاعران، فرهنگیان، مساجد، مدارس، نهادهای اکادمیک، بزرگان قومی، زنان، جوانان و هر قشر اجتماعی دیگر میتوانند به سهم خویش در این پروسه ملی نقش بازی کنند. اما حکومت میتواند در ایجاد هماهنگی میان منابع فوق با درنظرداشت نقاط ذیل نقش محوری را ایفا کند:
الف: دیپلوماسی فعال با رویکرد جدید
حکومت افغانستان در بُعد سیاست خارجیاش به طرح و ساختار یک استراتیژی واضح، ملی و منطقی ضرورت دارد تا در روشنی آن بتواند قناعت قدرتهای رقیب بینالمللی و شرکای منطقهیی آنها را فراهم نماید بدین که جنگ در افغانستان به نفع هیچ کشوری نیست و در عین زمان، راهکار مشخص و عملی برای تداوم دوستی به گونۀ متوازن در درازمدت با تمام کشورها به آنها پیشکش گردد.
این دیپلوماسی فعال به مدیریت سیاسی کشور در حوزۀ روابط خارجیاش بستگی دارد که چگونه و از کدام راهها میتواند قراردادهای اقتصادی و موافقتنامههای سیاسی و فرهنگی را بر بنیاد منافع متوازن با کشورهای ذیدخل در مسایل افغانستان به امضا برساند و روی معاهدات و راهبردهای گذشته تجدید نظر نماید تا باور تمام قدرتهای رقیب را در سطح منطقه و جهان برای داشتن روابط نیک در درازمدت، جلب کند.
ب: انسجام منابع داخلی برای رسیدن به هدف
حکومت میتواند از طریق تفاهم با احزاب سیاسی، جامعۀ مدنی، رسانهها، شوراهای علما، مساجد، نهادهای اکادمیک و سایر منابع تأثیرگذار، یک اجماع ملی را ایجاد کند که جنگ جاری در کشور، به هیچ صورت به نفع مردم افغانستان نیست. پس برای توقف آن و زمینهسازی برای تفاهم با مخالفان، از تمام امکانات و منابع دست داشته باید استفاده صورت گیرد.
هر مشکلی که میان حکومت و احزاب سیاسی یا سازمانهای اجتماعی و رسانههاست، فقط در قضیه صلح، یکصدا و یکمُشت گردند؛ آنچه از زبان مقامات حکومتی شنیده میشود، از زبان علما در خطابههای جمعه و از زبان کارشناسان سیاسی و فعالان مدنی در رسانهها شنیده شود.
حکومت میتواند در امر بسیج ساختن منابع فوق برای توقف جنگ و مجبور کردن مخالفان در مرحله اول و رفتن به میز مذاکره برای گفتوگوهای صلح پایدار در مرحله دوم، نقش اساسی بازی کند.
ج:جلوگیری از افکار وارداتی در کشور
برای جلوگیری از مهاجرت جوانان به کشورهای بیرون برای فراگیری علوم دینی و مهار کردن افکار وارداتی، حکومت میتواند از طریق وزارتخانههای ذیربط مانند وزارت ارشاد، حج و اوقاف، وزارت معارف و تحصیلات عالی و همکاری علمای جید و متخصص کشور بهگونه مستقیم نقش بازی کند.
همانطور، در رابطه بهظرفیتسازی و معیاری کردن نهادهای علمی و آموزشی، ثبت مدارس غیر رسمی در حکومت، نظارت از روند تدریس و فضای آموزشی، جلب استادان خارجی از کشورهای دوست مانند: مصر، هندوستان، ترکیه و غیره، از رفتن جوانان به کشورهای همسایه میتواند جلوگیری کند.
برای تقویت روحیه علمی در نهادهای آموزشی و اکادمیک به عوض انگیزههای عاطفییی که جوانان را به جنگ و خشونت تشویق میکند، حکومت میتواند در هماهنگی با نهادها و نخبههای علمی کشور، کنفرانسهای علمی را در نقاط مختلف کشور راهاندازی کند، فعالیتهای رسانهیی را پشتیبانی کند و کارشناسان متخصص علوم دینی و نهادهای تحقیقاتی را برای پژوهش روی مسایل و موضوعاتی مانند: اعتدالگرایی، جایگاه اخلاق در دین، انسانیت در جهانبینی اسلامی، همزیستی مسالمتآمیز و همدیگر پذیری، آزادی فردی، آزادی بیان و رسانهها، مساوات انسانی، حقوق بشری، آموزههای اسلام در رابطه به مهار افراطگرایی، ریشهکن ساختن خشونت علیه کودکان و زنان، از بین بردن تبعیضهای تباری و جنسیتی و مسایل دیگری، تشویق و حمایت کند.
د: از بین بردن منابع مالی دشمن
مهمترین منابع مالی دشمن مواد مخدر است و به دنبال آن عوایدی که از کاروانهای تجارتی مردم جمعآوری میکند و همچنان عشر و مالیاتی که با تهدید و فشار از سوی مردم جمعآوری میکند. البته بخشِ عمدهیی از امکانات مالی و لوژستیکی دشمن از سوی برخی سازمانهای استخباراتی بیرونی تأمین میگردد.
حکومت، میتواند برای مهار و کنترل هر یکی از منابع مالی و لوژستیکی دشمن، استراتژیها و برنامههای مشخص و عملی در هماهنگی و همکاری مردم وضع کند.
Comments are closed.