احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند - ۰۸ سرطان ۱۳۹۸
برای دستاورد سفر رییسجمهور غنی باید منتظر بود؛ اما نتایج سفِر او از دو زاویۀ پیدا و پنهان در مذاکرات و اظهاراتِ او و پاکستانیها قابل مطالعه و بررسی است. از مذاکرات پشتِ پرده و عقبِ درهای بسته میان او و پاکستانیها اعم از ملکی و نظامی و استخباراتیشان اطلاعاتی وجود ندارد. آیا غنی در این مذاکرات به توافقاتی با پاکستان بر سرِ صلح با طالبان دست یافته است؟ آیا سفرِ او با سفر اخیرِ وزیر خارجۀ امریکا به کابل و هفتمین دور مذاکراتِ امریکاییها با طالبان که امروز در قطر آغاز میشود، رابطهیی دارد تا توافقاتی با طالبان در این رابطه شکل بگیرد؟ آیا اشرفغنی در مذاکراتِ پشتِ دروازههای بسته با مقامات ارتشی و ملکی پاکستان بر سرِ نگرانیها و اهدافِ دو طرف خارج از گفتوگوهای آشکار رسمی و مطبوعاتی بحث کردند و به توافقاتی رسیدند؟
این جنبههای پنهانِ مذاکرات غنی در پاکستان همچنان پنهان باقی میماند و نمیتوان با حدس و تصور در مورد آنها سخن گفت و پیشداوری کرد. اما آنچه از مذاکرات و اظهارات علنی و رسمیِ رییسجمهور غنی با پاکستانیها برمیآید، عدم دستاورد این سفر برای کشاندن پای پاکستان در مسیر کمک به صلح و ثباتِ افغانستان است. اشرفغنی در گفتوگوهای رسمی و علنی و در سخنرانیها و ابرازنظرهای خود از موضعِ قدرتی وارد شد و سخن گفت که بهصورتِ بالفعل فاقد آن است. او با این ابراز نظر که جای گندم پاکستان را در افغانستان گندمِ قزاقستان گرفته و جای بندر کراچی را بندرهای دیگری پُر ساخته که افغانستان میتواند نیازمندیهای خود را برآورده سازد، خواست تا با پاکستان از زبانِ قدرت و غیرتِ افغانی و در واقع بینیازی سخن بگوید. جالب این بود که محور اصلیِ بحث غنی را در سخنرانیها و ابرازنظرهایش، توسعۀ اقتصادی و تجارتی و انگشت گذاشتن به نقش مهمِ افغانستان به عنوان نقطۀ اتصالِ این توسعه برای پاکستان و منطقه تشکیل میداد، نه موضوع جنگ و صلحِ افغانستان که پاکستان نقش بسیار تعیینکننده در آن دارد. هرچند به موضوع صلح و امنیت نیز پرداخت که جایگاه ثانوی را در مذاکراتش داشت. اشرف غنی در واقع به پاکستانیها در نقش یک مدرس و واعظ درس داد و توصیه کرد که اهمیت افغانستان را برای انکشاف اقتصادی و تجارتی خودشان درک کنند و فرصت استفاده از آن را ازدست ندهند. لحنِ غنی در این درس و توصیه برای پاکستان، لحن تهدید و هشدار نیز بود. وقتی او گفت که افغان را با زور نمیتوان به بهشت برد، اما با رضا میتوان او را به دوزخ برد، به همین لحن برمیگشت.
این تفکر و تصورِ غنی که توسعۀ تجارتی و اقتصادی با پاکستان میتواند به تحول و تغییر سیاست و استراتژی پاکستانیها از جنگ به صلح بینجامد، نکتۀ جدیدی نیست که او برای بار نخست از آن سخن گفته باشد. در آستانۀ انتخابات ۱۳۹۳ ریاست جمهوری نیز این نکته را به عنوان طرحِ متفکرانه و مبتکرانه عنوان و ارایه کرد. اما این طرح در پنج سالِ گذشته کارایی نداشت. پاکستانیها به آن توجه نکردند و برعکس فشار اقتصادی را بر افغانستان بیشتر ساختند و راه کراچی و اخیراً آسمانِ خود را به روی افغانستان بستند. در کنار آن، جنگ را در افغانستان تشدید کردند و تا کنارههای دریای آمو و سرحدات ازبیکستان و ترکمنستان گسترش دادند.
در مذاکرات عقب درهای بسته نمیدانم که چه گذشت، اما در مذاکرات بدون درهای بسته، نگرانیهای افغانستان و پاکستان و منافع و اهدافِ دو طرف نه فهرست شد و نه روی میز مذاکره قرار گرفت که بدون بحث بر سرِ این نگرانیها و اهداف و توافق برای حل آن، آیندۀ صلح و ثبات در افغانستان همچنان در هالهیی از ابهام و تاریکی باقی میماند. پاکستانیها با تمدید انسداد فضای خود به روی هواپیماهای افغانستان تا ۱۲ جولای نشان دادند که درسها و توصیههای رییسجمهور غنی را در مورد توسعۀ تجارت و اقتصاد جدی نمیگیرند. بازتابِ اندک از دو روز سفر غنی به پاکستان در مطبوعات دولتی و غیردولتی نیز حکایت از آن دارد که زمامداران پاکستانی همچنان به تداوم استراتژی افغانیِ خود که استراتژی جنگ و بیثباتی در افغانستان است، میاندیشند.
Comments are closed.