احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۵ سنبله ۱۳۹۱
بر بنیاد گزارشی، دولت ایالات متحده دریافته است که میلیونها دالر از پروژههای زیربنایی در افغانستان، با شکست مواجه میباشد. آنچه در این گزارش مشاهده شده، سرنوشت ناروشنِ افغانستان پس از سال ۲۰۱۴ است که مهمترین مواد این گزارش در تصدیق چنین نتیجهیی، شامل موارد زیریناند.
۱ـ بخشی از پولهای مربوط به بازسازی و ایجاد زیرساختها در مبارزه علیه طالبان مصرف شده است.
۲ـ پروژههای زیر کار تا زمانی که سربازان ناتو افغانستان را ترک میکنند، تمام نمیشوند؛ از اینرو با چالشهای امنیتی روبهرو اند.
۳ـ وفور مشکلات در برنامهریزی و اجرای این پروژهها، ممکن است بخشی از کمکهای ۴۰۰ میلیون دالری پروژههای سال ۲۰۱۱ را ضایع سازد.
موارد بالا مهمترین نکات نگرانکنندۀ این گزارش خوانده شده است. اما پرسش اینجاست که چرا چنین هشداری، در آستانۀ خروج نیروهای ناتو از افغانستان داده میشود و چه پیوندی میان این گزارش و فرمان فوقالعادۀ رییسجمهور مبنی بر ایجاد تغییر ـ که چند روز پیش منتشر شد ـ وجود دارد؟
بیتردید که در ناکامی روند جدید در افغانستان، هر دو کشور ایالات متحده و افغانستان به درجات متفاوتی مقصر اند. به عنوان مثال، یکی دو نمونه از رویکردهای اقتصادی و سیاسی دو کشور را اینجا یاد میکنیم.
ایالات متحده در برنامهریزی نادرستی ـ که در این گزارش به آن معترف است ـ کمکهای جامعۀ جهانی را از مجرای نهادهای غیردولتی (انجوها) سازمان داد که برعلاوۀ تطبیق نادرست پروژهها، بخش زیادی از کمکها توسط گردانندهگان این نهادها حیفومیل شد؛ نکتهیی که دولت افغانستان بارها از آن شکایت کرد، اما نتیجهیی به دنبال نداشت.
در همین راستا، حکومت افغانستان دچار مشکل جدیتری بوده که آن، فساد اداریست. مدیران آقای کرزی نه تنها نتوانستند که نقیصۀ برنامههای ایالات متحده را رفع سازند، بلکه با رغبت بیشتری در این پروژهها دست به فساد زدند و کمکهایی را که باید در امر بازسازی مدیریت میکردند، به جیب خودشان زدند؛ تا سرحدی که اکنون افغانستان از جملۀ فاسدترین کشورها به شمار میرود.
همچنین ایالات متحده با پشتیبانیهای باموجب و بیموجبش از پاکستان، به طالبان مجال داد تا دوباره تجدید قوا کنند و دوباره به میدان آید، و بالمقابل حکومت افغانستان به تاسی از سیاست قومپرستانهاش طرح گفتوگوهای صلح را پیش کشید که برای طالبان از هر لحاظ مفید واقع شد؛
به این ترتیب، جنگ افغانستان با چنین سیاستهای خام و ناقصی، ده سال دوام کرد و بخش زیادی از کمکهای مربوط به بازسازی را صرف خود ساخت. باید علاوه کرد که سایر بخشهای روند نظامسازی در افغانستان، حالی از این بهتر نداشته و همواره با برنامههای ناقص و سهلانگارانه، از سوی سیاستمداران هر دو کشور دنبال شده است.
البته اینها موضوعات تازهیی نیستند که اکنون گفته میشوند؛ بلکه در طول سالهای از دست رفته، همواره از سوی رسانههای بیرونی و درونی و همچنان از سوی منتقدان به گوش مقامات هر دو کشور افغانستان و ایالات متحده چکانده شدهاند، اما سوگمندانه نتیجۀ مثبتی را به بار ننشانده است.
اکنون از گزارش منتشرشدۀ ایالات متحده تنها یک نتیجه میتوان گرفت و آن اعلام شکستیست که از قبل پیشبینی میشد؛ چون مشخص است که برنامۀ خروج ایالات متحده و نیروهای ناتو، تغییرکردنی نیست و ناتوانی حکومت آقای کرزی هم معجزه میطلبد که به توانمندی مبدل شود. بنابراین، امیدی نیست که در این مدت کوتاه باقیمانده، مسیر کاروان نظامسازی در افغانستان دوباره به راه راست هدایت گردد.
آنچه در این میانه جالب به نظر میرسد، نحوۀ این اعتراف به شکست است که در دو شکل متفاوت و در یک زمان معین، از زبان مقامات دو کشور ایالات متحده و افغانستان بیرون میشود. همانگونه که فرمان جناب رییسجمهور کرزی، آشکارا شکست حکومت او را اعلام میکند؛ گزارش دولت ایالات متحده نیز موافقت خود را با این شکست بیان میدارد.
Comments are closed.