احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۷ سرطان ۱۳۹۸
از مدتی به این طرف، کمپاینهای انتخاباتی غیرقانونیِ آقای غنی بهشدت آغاز شده است. او در سفرش به ولایتها به نامِ افتتاح پروژههای ملی، بزرگترین کمپاینهای انتخاباتی را انجام میدهد. حالا دیگر نامزدان هم از او یاد گرفتهاند و اقدام به کمپاینهای انتخاباتیِ پیش از وقت کردهاند؛ اما از حقیقت نگذریم که تا کنون آقای غنی بزرگترین کمپاینکننده به روش غیرقانونی، از جایگاه یک نامزد بر سرِ اقتدار است.
اما سوال این است که چرا آقای غنی اینگونه بدون هراس از مردم و قانون و بدون توجه به انتقادهایی که از او صورت میگیرد، به کمپاینهای غیرقانونیاش میپردازد. در کنار این مسأله، او به شکل رسمی به تعیینات و تقرریهایِ غیرقانونی و کمپاینی پرداخته و عملاً صلاحیتهای وزیران را در امر تقررِ افراد گرفته و همۀ تقرریها را تحت کنترل شخصِ خودش درآورده است. با این حساب، پاسخِ خیلی ساده به سوالِ مطرحشده این است که آقای غنی بهدلیلِ سودی که از تقلب و فرار از خطوط قانونی برده، بار دیگر به همین اسلوبهایِ غیرقانونی متوسل شده است. این پاسخِ ساده با همۀ کلیگوییاش، شاید پاسخ اصلی به سوالِ مورد نظر نباشد؛ اما این سوال قطعاً ما را کمک میکند تا در این یادداشتِ کوتاه به نحوۀ رفتارِ آقای غنی متوجه شویم و این رفتار را محکی برای شناخت چهرۀ آیندۀ سیاسیِ او قلمداد کنیم. زیرا در گذشته رفتارهای آقای غنی تا زمانیکه به مبارزات انتخاباتی پنج سالِ پیش روی نیاورده بود، یک شخصیتِ مدبر و قانونگرا از او ارایه میداد و پرخاشهای او را، تا حدی، حسِ یک آدمِ جدی و قانونپذیر برای عامه توجیه میکرد. اما در یک سالِ دوران برگزاری انتخابات پیشینِ ریاستجمهوری و پنج سال حکومتداری او، حالا رفتارهایش شخصیتِ متفاوتی از وی به مردم عرضه میکند.
دوران آقای غنی، دوران سراسر قانونشکنی و عبور از قانون بوده و از همینرو حالا او در یک دورانِ کاملاً فراقانونی حیاتِ سیاسیاش در حدِ بلندترین مقام دولتی بهسر میبرد و به همین دلیل خودش را وارسته از هر بند و قیدِ قانونی پنداشته و همۀ امکاناتِ دولتی را به شکلِ بیحدوحصر به چنگال گرفته است. همین وضعیتِ فراقانونیبودنِ دوران مأموریت و صلاحیتهای گسترده، به او به عنوان یک حاکمِ مطلقالعنان اجازه داده تا هرچه میخواهد انجام بدهد.
در محاسبۀ ما، آقای غنی در آیندۀ سیاسی افغانستان هیچ حدومرزِ قانونی را برای خود به عنوان یک مزاحم نمیپذیرد و رفتارهایِ او نشان میدهد که او در هیأتِ یک پادشاه یا ولسمشر خودکامه، میخواهد بر گردههای مردم سوار شود. حالا شاید آقای غنی این را در نظر نگرفته که هرقدر او به زور و کارهای غیرقانونی مبادرت ورزد، به همان پیمانه رغبتِ مردم به وی کاهش مییابد و رفتارش واکنشهای منفی در برابرِ او را برجسته میسازد. اما با توجه به کرکتری که آقای غنی از خود تبارز داده، او به چنین اندیشهیی اندیشه ندارد. بنابراین مردم افغانستان هستند که در صورت برگزاری انتخابات، باید به رفتارِ آقای غنی توجه کنند و افغانستان را با رایشان به کامِ یک دیکتاتورِ خطرناک سقوط ندهند.
مردم باید آقای غنی را بهخوبی مطالعه کنند و ببینند که او تا چه پیمانه قانون را زیر پا گذاشته و خلاف تعهدات قبلیاش، بر گردۀ مردم سوار شده و توسنِ خویش را به بیراههها میتازاند. باید تصور و پیشبینی کننـد که اگر آقای غنی با همین روشهای قانونشکنانه و خویِ دیکتاتوری دوباره بر کرسی ریاستجمهوری تکیه بزند، افغانستان چه آیندهیی خواهد یافت.
رفتار و کردارِ آقای غنی روایتگرِ این نکته است که او طرفدارِ یک افغانستان در چارچوبِ سنتیِ سیاستهایِ انحصارگرِ گذشته است؛ از اینرو عزم دارد از آینده (۵ سال بعد) به گذشته (۵۰ سال قبل) سفر کند و همۀ روندهای مُدرنِ قانونپذیری که بیرون از این چارچوب قرار میگیرند را خفک کند.
Comments are closed.