احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:راضیه مهدیزاده ـ کارشناسی ارشد سینما - ۱۶ دلو ۱۳۹۱
چکیده مقاله:
در این مقاله سعی میشود واژه ریالیسم و مکتب ریالیسم بهدرستی تعریف گردد و پیرو آن، به بازشناسی فرمالیسم و مکتب فرمالیسم پرداخته شود. همچنین تداخل این دو مفهوم در سینمای دیجیتال بررسی میشود و اینکه آیا سینمای دیجیتال لزوماً به سمت یکی از این دو روش حرکت میکند یا تلفیقی از این دو در آن دیده میشود و یا تناقضی بین این دو روش است که سینمای دیجیتال باید صرفاً دارای یکی از این ویژهگیها باشد و یک مکتب (یا ریالیسم یا فرمالیسم) آن را پشتیبانی کند.
روش:
در ابتدا ریالیسم و معانی فارسیِ آن همچون واقعگرایی و واقعنمایی بررسی میشود و تفاوت بین واقعگرایی و واقعنمایی را میسنجیم. سپس به بررسی فرمالیسم و معانی و نمادهای آن در سینمای دیجیتال میپردازیم . و اینکه آیا فرمالیسم در سینمای دیجیتال با ریالیسم مرتبط میشود ؟ و اگر میشود چهگونه؟
هدف:
یافتنِ تناقضهای ظاهری یا عمیق بین ریالیسم و فرمالیسم در سینمای دیجیتال که با دنیای تصاویر کمپیوتری بسیار پیوند میخورد.
تعاریف و چهارچوب نظری:
ریال چیست؟
مکتب ریالیسم در سینما دارای چه ویژهگیهایی است؟
فرمالیسم چیست؟
مکتب فرمالیسم دارای چه ویژهگیهاییست؟
سینمای دیجیتال چیست؟
واقعگرایی یا واقعنمایی؟
ریالیسم و فرمالیسم در سینمای دیجیتال چهگونه با یکدیگر پیوند میخورد؟
معنای تحتاللفظی ریالیسم (Realism)، واقعگرایی است. اما این اصطلاح در مباحث تاریخ و نقد هنر با معانی مختلفی به کار رفته است. در مفهوم وسیع آن، به معنی گرایش به بازنمایی چیزها بهطور دقیق و عینی است.
ریالیسم در کلیت خود، اصلاحی در تاریخ هنر است که به بازنمایی واقعیتِ مورد تجربه انسانها در زمان و مکان معین اشاره دارد. اساس ریالیسم بر واقعگراییست و موضوع آن در جامعه معاصر ساخته میشود. در این تعریفِ عام، ریالیسم مفهومی متضاد با آرمانگرایی، انتزاعگرایی، چکیدهنگاری و رمانتیسم است.
در هنر و ادبیات و نمایشنامهنویسی و سبکهای سینمایی، ریالیسم خواستار به عینیت در آوردنِ شخصیتها و طبیعت و عناصر طبیعت به همان شکل بصری آن است. در سینما این بحث با فرم و تصویر همراه است و حرکت به سمت واقعگرایی بصری را گاه دشوارتر و گاه سختتر میکند. تا جایی که این واقعگرایی بصری به نوعی واقعنمایی بصری نیز تبدیل میشود که به آن اشاره خواهیم کرد.
اما در مفهوم خاصتر، ریالیسم به جنبشی اطلاق میشود که در قرن نوزدهم در فرانسه ظهور کرد و ویژهگی آن مخالفت با موضوعات قراردادی تاریخگرایانه، اسطورهیی و مذهبی و به جای آن، پرداختن به مفاهیم غیرآرمانی و اسطورهزداییشده زندهگی مدرن بود. ریالیسن در ابتدا در ادبیات بیشترین نمود را داشت. سبک ریالیسم در ادبیات یعنی سبک گفتن و نوشتن متکی بر نمودهای واقعی و اجتماعی.
سینماگران نیز مانند سایر هنرمندان دغدغه تجسم و به عینیت درآوردن جهان پیرامون و اتفاقات آن را داشتند. از جمله مهمترین نظریهپردازان این سبک سینمایی، آندره بازن و کراکویر را میتوان نام برد. این مکتب تاکید زیادی بر میزانسن و نماهای طولانی برای برداشتهای واقعگرایانهتر دارد و در برابر شکلگرایی و مکتب مونتاژ میایستد. این مکتب از اسلاف واقعگرایی پدیدارشناسی در دوره مدرن محسوب میشود.
مهمترین نظریهپرداز سینمای واقعگرا، آندره بازن میباشد. از دید او، سینما کمال خود را در هنر واقعیت بودن مییابد و سینما اساساً بر واقعیت فیزیکی و مکانی استوار است. بازن مانند کراکویر حس میکرد واقعیت بیجان نقطه اصلی جذابیت سینما است. او سینما را خط مماس ازلی واقعیت (یا بنا بر دیدگاه اریک رومر، اصل عینیت) میدانست. برای بازن حفظ استقلال طبیعت و اشیا در فضای نامتجانس طبیعت بسیار مهم است و واقعگرایی را روشی میداند که میتواند در سینما این کار را به درستی انجام دهد. به همین دلیل او نماهای طولانی و عمق میدان را در فیلمبرداری ترجیح میدهد. بازن واقعگرایی را در سینما، سبکی میداند که مفهوم را به حداقل کاهش میدهد. (دارلی. صفحه ۱۲۷. ۱۳۶۵)
از این نظر، نگاه بازن به واقعگرایی در سینما (کاهش مفهوم)، به نگاه فرمالیستها نزدیک میشود. زیرا از دید آنها نیز ارزش یک اثر هنری بیشتر وابسته به فُرم آن (چهگونگی ساخت و ویژهگیهای دیداریاش) است.
در هنر دیداری، فرمالیسم بیان میکند که تمام چیزهای ارزشمند یک اثر در خودش نهفته است، و عواملی مانند ظرف تاریخی ساخت اثر، مفهوم، زندهگی هنرمند یا هدف هنرمند از ساخت اثر، در درجه بعدی اهمیت قرار دارند.
تاریخچه فرمالیسم به عنوان یک مکتب به سال ۱۹۱۴ برمیگردد؛ سالی که ویکتور شکلوفسکی در روسیه رسالهیی به نام «رستاخیز واژه» منتشر کرد که به عنوان نخستین سند ظهور مکتب فرمالیسم شناخته شده است. (ایوتادیه.ص۱۸. ۱۳۷۸)
نظریات شکلگرا در سینما به تکنیکهای سینمایی محدود میشود. همچنین فرمالیستها بر رابطه سینما و زبان نیز بسیار تاکید میکنند. پایگاه فکری شکلگرایی روسی با نظریههای شکلگرا در سینما کاملاً مطابقت دارد.
شلکوفسکی معتقد است هنر و سینما برای آن است که شخص احساسش را به زندهگی بازیابد و باعث میشود ما اشیا را آنگونه که هستند و نه چنانچه شناخته شدهاند، درک کنیم. (دارلی. اندرو. ص۵۲. ۱۳۶۵)
در اینجا فرمالیسم نیز به نظریه ریالیسم در هنر و عینیت نزدیک میشود؛ زیرا خواستار نشان دادن هستی و طبیعت چنانچه وجود دارد، است. اما روشی که فرمالیسم پی میگیرد عبارت است اشیا را ناآشنا کردن. از دید شکلگرایان، وقتی سینما واقعیت را بازیابی میکند، در حقیقت کارکردی استعاری دارد؛ اما وقتی سینما ما را به مشاهده همان واقعیت به روش ویژهیی میبرد، در حقیقت در خدمت کارکردهای هنری قرار گرفته است.
شکلگرایان فریاد میزنند «شی را عجیبوغریب نمایش دهید!». ناآشناسازی که فرمالیستها مطرح میکنند به این صورت عمل میکند که شیء یا فعالیتی را از جریان زندهگی روزمره خارج میکند و آن را از شکل میاندازد؛ اما در عین حال آنها به چیزی معتقد بودند که ایخن باوم آن را «عرفیگریِ گریزناپذیر هنر» معرفی میکند. (استم، رابرت. ص۹۸. ۱۳۸۳)
اما در سینمای دیجیتال چهگونه میتوان بحث ریالیسم و فرمالیسم را مطرح کرد؟
سینمای دیجیتال مسیر تجسم ذهنیت و احساس را در قالب عینیت اثر هنری هموارتر کرد، به این ترتیب که امکانات فراوانی را برای انتخاب در اختیار سینماگران قرار میدهد. مثلاً بلافاصله میتواند میزان نوردهی را با هر شدتی تنظیم کرد. میتوان رنگها را چنان برنامهریزی کرد که با منابع نوری مورد استفاده هماهنگ شود.
میتوان رنگمایه و کنتراست و گرین را تغییر داد و نوعی جلوه خاص بصری خیرهکنندهیی پدید آورد. میتوان گفت انقلاب دیجیتالی و رایانهیی تاثیر شگرفی بر جنبههای مختلف تولید و زیباییشناسی هنر فیلم گذاشته است. استفاده فراوان از این منابع رایانهیی و تصاویر متحرک و نرمافزارهای دیجیتال، باعث میشود که نتوانیم وجه تمییز سینما را از انیمیشن بازیابیم. (مانویچ ص .۱۳۸۵.۱۱)
میتوان گفت همه منابع نامبرده (فرایندهای دیجیتالی و…)، در راستای نمایش واقعیت قدم برمیدارد و خواستار واقعنمایی هستند تا واقعگرایی. در واقع ریالیسم به معنای نمایش واقعیت در این سینما حضور پررنگ دارد. سینمای قرن بیست مخصوصاً سینمای داستانی، آن فیلمهای زنده و واقعی هستند که عمدتاً شامل رویدادهای فتوگرافیکی میشوند و در فضای فیزیکی واقعی رخ میدهند و هیچ دخل و تصرفی در آنها صورت نگرفته است. (مانویچ. ص۱۲. ۱۳۸۵)
میتوان گفت در سینمای قرن بیست، ریالیسم به معنای واقعگرایی حضور داشته، درحالی که در سینمای قرن بیستویک، با شبیهسازیهای رایانهیی و ترکیبسازی دیجیتالی، سینما به سمت ریالیسم از جهت واقعنمایی نزدیکتر است.
چنانچه در تعریف ریالیسم گفته شد که موضوع آن جامعه معاصر است و مهمترین شعار فرمالیستها اشیا را ناآشنا کردن، و تعریف سینمای دیجیتال که نوع خاصی از پویانماییست که یکی از عناصر فراوانش فیلمبرداری واقعی است، میتوان گفت سینمای دیجیتال در تعریف ریالیستی قرار میگیرد که که نوعی واقعنمایی دنیای معاصر است و اشیا را ناآشنا کردن نیز از ملزومات این جهان میباشد.
به این ترتیب، سینمای دیجیتال با گفته والتر بنیامین در رابطه با تکنالوژی پیوند میخورد. آنچه در دروه تکثیر مکانیکی از دست میرود، هاله اثر هنریست و به این ترتیب، هنر اساساً از بند (ارزش آیینی) رها میشود. (بنیامین. ۱۲۴. ۱۳۸۷)
سینما نیز به عنوان یکی از هنرها با وارد شدن به عرصه دیجیتال، از بند ارزش آیینیِ خود یعنی واقعگرایی به معنای کلاسیک آن و متناسب با پارادایم جامعه خود رها میشود، و دیگر برای سینمای دیجیتال حضور در واقعیت مکانی و زمانی مطرح نیست، بلکه خواستار نمایش واقعیت بهوسیله رایانه و تکنالوژیست که در اختیار دارد و این به معنای مقابه در برابر واقعیت نیست؛ زیرا واقعیت و ریالیسم در جامعه معاصرِ خود تعریف میشود. در این ریالیسم سینمایی (به معنای واقعنمایی)، فرمالیسم نیز در برابر ریالیسم قرار نمیگیرد؛ زیرا در بطن این ریالیسم، ناآشناسازی اشیا و دستکاری در اصل و عینیت قرار دارد. (با توجه به ویژهگیهای پستمدرنیته)
نتیجهگیری:
سینما با پا نهادن به عرصه تصاویر دیجیتال و نرمافزارهای رایانهیی با هویت تازهیی روبهرو میشود. به این ترتیب که ریالیسم در این سینما با ریالیسم در سینمای کلاسیک، متفاوت است و بیشتر از اینکه گرایش به واقعیت داشته باشد (واقعگرایی) خواستار نمایش واقعیت به وسیله فرمها و تصاویر و اشکال (شکلگرایی) میباشد.
به این ترتیب، بهدلیل هویت نوپای سینمای دیجیتال، نمیتوان معیارهای سینمای کلاسیک و تعاریف ریالیسم، فرمالیسم، واقعیت، عین و ذهن را با این سینما یکی دانست. بلکه با توجه به موضوع و پارادایم جدید این سینما نیز، تعاریف و مکاتب را باید در ارتباط با آن تعریف کرد. و با توجه به ماهیت این سینما، نمیتوان ریالیسم و فرمالیسم را در مقابل هم قرار داد یا چنین برداشت کرد که این سینما صرفاً خواستار شکلگرایی و توجه به فرم میباشد بدون توجه به محتوا و بدون هیچگونه گرایش به واقعیت. بلکه هر دوی این سبکها با توجه به تعاریف یاد شده، در این سینما یافت میشود.
منابع:
۱. یزدانجو، پیام/ اکران اندیشه/ نشر مرکز (۰۲ آذر، ۱۳۸۷ )/ (مقاله اثر هنری در عصر تکثیر مکانیکی، والتر بنیامین)
۲. اندرو، دادلی/ تیوریهای اساسی فیلم/ ترجمه مسعود مدنی/ انتشارات عکس معاصر،۱۳۶۵
۳. استم، رابرت/ مقدمهیی بر نظریه فیلم/ به کوشش احسان نوروزی،/ انتشارات سوره مهر، ۱۳۸۳
۴. نقد ادبی در قرن بیستم / ژان. ایوتادیه / مهشید نونهالی / انتشارات نیلوفر / چاپ اول ۱۳۷۸
۵. سید حسینی، سیما/ فرهنگ اصطلاحات ادبی/ تهران/ نشر مروارید،/۱۳۷۵
۶. اصول فلسفه و روش ریالیسم / سیدمحمدحسین طباطبایی، مرتضی مطهری/ نشر صدرا/ چاپ دوم/۱۳۵۹
۷. عامری مهابادی. علی/ زیباییشناسی سینمای دیجیتال/ نشر بنیاد سینمایی فارابی/۱۳۸۵.
Comments are closed.