گزارشگر:احمد عمران the_time('j F Y');?>
وقتی داکتر عبدالله رییس اجراییۀ حکومتِ تاریخگذشتۀ وحدتِ ملی میگوید «تکرار فاجعۀ انتخابات سال ۱۳۹۳ دیگر برای مردم افغانستان قابل تحمل نیست»، به چه معناست؟!… آیا او و تیم انتخاباتیاش تمهیداتی سنجیدهاند که میتواند از تقلبات و تخلفاتِ انتخاباتی در انتخاباتِ پیشِ رو ـ آنهم در صورتی که چنین انتخاباتی برگزار شود ـ جلوگیری کند؟
به نظر نمیرسد که آقای عبدالله هیچ حرکتی در جهتِ جلوگیری از تقلباتِ سازماندهیشده انجام دهد. تجربۀ دو انتخاباتِ گذشته نشان داد که آقای عبـدالله برای چنین امری توانایی و ارادۀ بسیار ضعیف دارد. اگر عقبنشینیهایِ آقای عبدالله در دو انتخاباتِ گذشتۀ ریاستجمهوری نمیبود، بدون شک حالا مسیرِ انتخابات و آزادیهای مدنی بسیار هموارتر از امـروز بود. شاید دیگر نیاز نبود که ما اینهمه دغدغۀ انتخابات و استفاده از راههایِ غیرمشروع برای رسیدن به مرحلۀ پیـروزی را میداشتیم. شاید امروز ما در فضای صلح، آرامش و تفاهمِ بیشتر میتوانستیم در اعمار کشورِ خود نقش بارزتری بازی کنیم. شاید امروز فاصلۀ مردم و دولت اینقدر بزرگ نمیبود و اکثریتِ مردم خود را در آیینۀ نظام مییافتند. شاید امروز نیـاز نبود که ما نگران حضور طالبان در حکومت میبودیم و گفتوگوهای صلح در چنین فضای افتضاحآمیزی برگزار میشد.
اینها همه محصولِ مصلحتاندیشیها و عقبگردهایِ آقای عبدالله است. تمامیتخواهان که همیشه میخواستند قدرت سیاسی را در چنگ داشته باشند. آنها برای رسیدن به چنین هدفی، حاضر بودند که هر کاری انجام دهند، چنانچه انجام هم دادند. در دو انتخاباتِ گذشته، چنان سطح تقلب و مهندسی را بلند بردند که دیگر کتمانِ آن میسر نبود. نهـادهای بینالمللی و جامعۀ جهانی متوجه شدند که در انتخاباتِ افغانستان چهها گذشته است. آنها نیز نتیجۀ انتخابات را پذیرفتنی نمیدانستند؛ ولی داکتر عبدالله بدون آنکه به منافع مردمی که به او همچون نمایندۀ یک تفکر و جریان سیاسیِ متعهد رای داده بودند، بیندیشد، میـدان را برای تمامیتخواهان خالی کرد. نتیجه چه شد؟!… نتیجه این شد که مشکل افغانستان روز به روز بغرنجتر، طولانیتر و فاجعهبارتر شد.
مصلحتاندیشی همیشه به نفعِ جامعه نیست. باید قاطع و قدرتمندانه تصمیم گرفت و وضعیت را برای مردم تشریح کرد. باید جلو فاجعه را قبل از وقوع گرفت. اگر در سال ۲۰۰۹ جلو به کرسی نشستنِ کسی را که در اثر تقلب به پیروزی رسیده بود، گرفته بودیم، امروز مردمِ مأیوس و رنجیده از وضعیت نمیداشتیم. سیاسیونِ ما ضربههای جبرانناپذیر به روحیه و شورِ سیاسیِ مردم وارد کردهاند. آنها انگیزۀ انتخابات و حقِ تعیین سرنوشت را در آنان کاهش دادهاند. اگر در هر کشور دیگری آنچه که در دو انتخاباتِ گذشتۀ افغانستان صورت گرفت، انجام میشد، امروز حتا مردم از رفتن به پای صندوقهای رای نیز خودداری میکردند و یا همچون رمان خواندنیِ ژوزه ساراماگو (بینایی) با ریختن رای سفید به صندوقها باعث خشمِ تمامیتخواهان میشدند. در این رمانِ پُرطرفدار که ساراماگو آن را پس از نوشتن رمان بیبدیلِ «کوری» نوشته که تمامیتخواهی و خشونت حکمفرما میشود، دوباره بیناییِ مردم برمیگردد و این بار آنها با تصمیم قاطع از ریختن رای به صندوقهای تمامیتخواهان ابا میورزند. نه اینکه انتخابات را به عنوان یک اصلِ پذیرفته شده رد کنند، بل به جای رای دادن، کاغذهای سفید را به صندوقها میریزند و خشم و عصبانیتِ زمامداران را برمیانگیزند.
اگر آقای عبدالله واقعاً نمیخواهد که فاجعۀ سال ۱۳۹۳ انتخابات تکرار شود، مگر آنچه را که از سوی ارگ برای مهندسی نتایج انتخابات از حالا روی دست گرفته شده، نمیبیند؟ مگر نمیبیند که آقای غنی کمپاینِ وسیعی را در تمام ولایتها قبل از وقت شروع کرده و با پول بیتالمال در حالِ تطیمع و تحمیق مردم است؟ مگر نمیبیند که پستهای دولتی از خُرد و بزرگ در جهت چنین برنامهیی به حراج گذاشته شده است؟
ارگ به صورتِ لجامگسیخته و بدون کمترین حیا و شرمی در ۳۴ ولایتِ افغانستان دهها دفتر انتخاباتی باز کرده و همه روزه با انواع حیلهها و مکرها مردم را به این دفترها میکشاند و از آنها وعدۀ همکاری میگیرد. آقای غنی انتخابات را در صورتی که قربانی گفتوگوهای صلح نشود، به یک بازیِ کودکانه تبدیل کرده است. در این بازی کودکانه با مصرف پول، دادن وعدههای سرخرمن و برانگیختن احساسات قومی، از حالا فضای انتخابات را مغشوش و مهآلود کرده است. مردم تعجب میکننـد که چگونه کارمندان بلندپایۀ حکومتی از این ولایت به آن ولایت میروند و پیش چشمشان دفتر و دستک میسازند. این روند عادی نیست و میتواند تبعاتِ خطرناکی به دنبال داشته باشد.
آقای غنی انتخابات را به مسیری سوق میدهد که دیگر هیچ اعتمادی به مردمسالاری در کشور باقی نماند و مردم چنان مأیوس و ناامید شوند که دیگر حتا در انتخاباتها نیز شرکت نورزند. داکتر عبدالله به عنوان رییس اجراییِ چنین حکومتی برای مقابله با این وضع چه کاری کرده است؟ آیا او نیز همچون آقای غنی نمیخواهد که انتخابات سالم برگزار شود؟
به نظر میرسد که حرفهایی از این دست که مردم دیگر تکرار فاجعۀ انتخابات سال ۱۳۹۳ را تحمل نخواهند کرد، فقط یک حرفِ دهنپُرکن و شعار سیاسیِ بیمایه است. در واقعیتِ امر آقای عبـدالله خود میرود که به بخشی از پروژۀ تقلب و تخلفِ انتخاباتی در سال روان تبدیل شود.
Comments are closed.