گزارشگر:عابدین پاپی - ۱۳ اسد ۱۳۹۸
بخش نخست/
۱. رویکردی به مقولۀ واژه
الف) واژه از لفظ تا معنا
علامه دهخدا در فرهنگ لغتِ خود واژه را به معنی کلمه و لفظ بهکار برده است و از حیث مفهوم نیز واژه را چنین تعریف میکند: واحد مستقل زبانی که از یک یا چند تکواژه ساخته میشود و در زنجیرۀ گفتار نقش معنایی یا دستوری دارد. سایرین نیز هرکدام تعاریفی را از واژه به عرصۀ فهم میگذارند. ریچارد اسپیرز در تعریف واژه میگوید: «کوچکترین واحد دستوری است که میتواند به گونۀ مسـتقل به عنوان یک پارۀ زبانی در گفتار به کار رود. پروفسور کاندلین واژه را کوچکترین واحد زبانی میپندارد که بتواند مستقلاً در گفتار یا در نوشتار پدیدار شود. جولیا اس. فالک در اینباره میگوید: «واژه هر آن واحد زبانی را گویند که در نوشتار بین فواصل یا بین یک فاصله و یک خط تیره ظاهر شود.» وی در ادامه میافزاید که: «واژه عبارت از هر واحد زبانی که بتواند به عنوان کوچکترین صورت زبانی آزاد ظاهر شود.» در کتاب دستور زبان فارسی (۱) نوشتۀ وحیدیان و غلامرضا عمرانی در تعریف واژه آمده است: «واژه سومین واحد زبان است که از یک یا چند تک واژه درست میشود. به مانند گل، درخت، سبزه و …»
با التفات به تعاریفی که صاحبنظران در حوزۀ زبانشناسی از واژه به عرصۀ فهم آورده اند، باید ابراز نمود که هرکدام از این تعاریف در ساختار و محتوای واژه نقش اسـاسی دارند و دارای کارکردی فهممحور میباشند. ولی واژه نمیتواند کلمه یا لفظ باشد، چه اینکه در تعریف لغوی آن دچار تکرار معنا میشویم. از این نگاه واژه از حیث لغوی به معنی نشانه و نام است. به عنوان مثال: آب از دو صورت تشکیل میشود: نخست صورت ظاهر آب است و دیگر صورت باطـن آن. صورت ظاهر آب همان نامی است که از طریق بینش ظاهری آن به دست میآید و صورت باطنی آن بر اساس پیدایی نشانههای معنایی آب است. لذا آنچه که در تعریف واژه حاصل میآید: واژه نام و نشانهیی است که بر روی انسان و دیگر موالید هستی گذاشته شده و میشود. از لحاظ دستوری نیز میتوان گفت به چند حرف که در کنار هم قرار میگیرند و نوعی بار معنایی را ایجاد میکنند واژه میگویند یا به گرد آمدن چند حرف در کنار هم که دارای بار معنایی اجتماعی و طبیعی هستند واژه میگویند.
واژه به تنهایی واحد زبانی مستقلی نیست بلکه از گفتاورد چندین واژه در کنار هم زبان شکل میگیرد. لذا ممکن است که هر واژه به تنهایی در شکلگیری زبان نقش اساسی داشته باشد ولی در زبان نوشتار کاربردی مستقل ندارد اما ممکن است در زبان گفتار این کاربرد مستقل را که صاحبنظران حوزۀ زبانشناسی نیز به آن اشاره نموده اند، مد نظر باشد.
از تشکیل صامتها و مصوتها واژه به وجود میآید. به گونهیی که اگر صامت نباشد چیزی به نام مصوت در واژه بیمعناست و مصوتها نیز روح و جانِ واژه اند که در جسم واژهها (صامتها) نقش کلیدی دارند(صامت پیکر واژه است و مصوت روح آن). بنابراین مهمترین تعریفی که از واژه دست میدهد این که: واژه نشانهیی است مستقل که با کمک واژههای دیگر جمله یا سطری را میآفریند و زبانی نوشتاری یا گفتاری حاصل میآید که این زبان میتواند کارکرد اجتماعی و فرهنگی و… داشته باشد. به عنوان مثال شما در تعامل با یک فرد نیاز به ابزاری به نام واژه دارید و با بیان یک واژه نمیتوانید زبان و ادبیاتِ خود را به طور کامل به فرد متقابل منتقل نمایید، بلکه با چیدمان چندین واژه در کنار هم و با فعلیت بخشیدن به این واژهها دست به تعاملی زبانی یا گفتاری میزنید.
ب) اتیـمولوژی واژه
اتیمولوژی به معنی ریشهشناسی به کار رفته و ریشهشناسی واژه نیز از دیگر معانی این اصطلاح کاربردی است. ریشهشناسی را در زبان فرانسوی اتیمولوژی میگویند. با دیرینهشناسی این واژه درمییابیم که تبار آن به یونان باستان برمیگردد و به اصطلاح واژهیی یونانی است که از طریق زبان لاتین به زبان فرانسوی سفر کرده است .در یونان باستان اتیمولوژی به معنی «شناخت اتیمون» و اتیمون به معنای: «معنی حقیقی واژه» به کار رفته است. در دنیای امروز کارکرد فراروندۀ اتیمولوژی به تاریخ یک واژه از قدیمترین زمان کاربرد آن تا زمان نوشتن تاریخ آن واژه هم از لحاظ لفظ هم از حیث معنا اطلاق میشود.
با توجه به تغییر و سیر تطور زبان برخی از واژهها در زمان معین از رواج میافتند. زبانشناس این واژهها را بر اساس تاریخ آنها از قدیمترین زمان کاربرد تا زمان رواج آنها را از دو بعد لفظ و معنا مورد وارسی قرار میدهد. دکترین زبان ریشهشناسی را علمی دانسته اند که به کمک آن «فرهنگ تاریخی» نوشته میشود. فرهنگ تاریخی، فرهنگی است که در آن تاریخ یک واژه هم از نظر لفظ و هم معنی ثبت میشود. بنابراین کار اتیمولوژ علاوه بر ریشهشناسی واژههای اجتماعی و انسانی، به بررسی تاریخ و فرهنگ واژههای طبیعی نیز میپردازد.
واژهها به دو دسته تقسیم میشوند: واژههایی که دارای کارکرد معنایی در همۀ ادوار تاریخ اند و واژههایی که کارکرد معنایی آنها به زمانی خاص یا دوران یا دورانهایی مرتبط میشود و کارکرد همیشهگی ندارند. بنابراین هر زمانی با توجه به شرایط و موقعیت جغرافیایی و تاریخیاش با ابداع واژههایی نو روبهرو میشود. کارکرد واژهها بستهگی به کاربرد معنایی، تاریخی و اجتماعیِ آنها دارد. ممکن است واژهیی مربوط به هزار سال پیش باشد و هنوز هم کاربردش را حفظ کرده و ممکن است که عمر واژهیی به ۵۰ سال هم نرسد ولی کاربرد معناییاش را از دست داده باشد. به عنوان مثال: درد و غم دو واژۀ انسانی هستند که در همۀ ادوار تاریخی و در همۀ زمانها و مکانها کاربرد اجتماعی دارند. یا واژۀ امید و اخلاق که تحت هیچ شرایطی کاربرد خود را از دست نمیدهند؛ ولی در مقابل نیز واژههایی هستند که قراردادی اند و به مرور زمان کاربرد خود را از دست میدهند به مانند فانوس، چردکه که با رواج برق و ماشین حساب کارکرد واقعی خود را از دست داده اند. یا اسب و داس که با آمدن ماشین و دستگاه دیگر دارای کاربرد واقعی خود نیستند. و در مجموع واژههای مصنوعی که ساختۀ دست بشرند، از این قبیل اند و اگرچه در مقطعی از زمان کاربرد دارند ولی به مرور زمان به فراموشی سپرده میشوند.
اقسـام واژهها
الف) واژههای انسانی (اجتماعی)
ب) واژههای حیوانی
ج) واژههای طبیعی
د) تغییر، تحول و تطور در واژهها
الف) واژههای انسانی
واژههای انسانی به واژههایی اطلاق میشوند که مرتبط با افراد یا به اصطلاح جامعۀ انسانی اند. به بیانی دیگر، نام این واژهها بر روی انسانها گذاشته میشود. هر انسانی دارای نامی است و این نام «واژه» است. به عنوان مثال کوروش و داریوش که دو اسم پُرآوازه در تاریخ ایران به شمار میآیند و نام دو پادشاه معروف ایران زمین هستند. واژههای انسانی دارای دو کارکرد معنایی هستند. کارکرد نخست شامل واژههایی است که کارکردی کارآمد دارند و این کارکرد کارآمد را در سیر تاریخ از دست نداده اند و دیگر واژههایی که کاربردی آنچنانی ندارند و تنها در یک مقطع زمانی دارای جایگاه اجتماعی هستند. بنابراین آنچه حاصل میآید این که: واژه های انسانی یا کارآمد و ماندگارند و یا ناکارآمد و مقطعی. مثال کوروش پادشاه ایران و یا شاه عباس پادشاه دوران صفویان که از کارکرد معنایی و تاریخی خاصی بهرهمند هستند و در مقابل همین واژههای کاربردی میتوان به هزاران واژه یا در بیان دستوری اسم معمولی اشاره نمود که بر روی افراد در سیر تاریخ نهاده اند ولی در یک مقطعِ خاص و دارای جهانبینی محدودی بوده اند .
Comments are closed.