احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:پوهاند دوکتور حبیب پنجشیری - ۱۴ اسد ۱۳۹۸
بخش نخست/
در سال ۱۹۹۴ میلادی، تحریک طالبان با حمایت پنهان و آشکار پاکستان زیر شعار رفع پاتکها، تأمین صلح و امنیت، خلع سلاح عمومی و گشایش شاهراهها شکل گرفت و تا دروازههای شهر کابل وسعت یافت.
نیروهای مطرح در کابل چون جنبش ملی اسلامی، وحدت اسلامی شاخۀ مزاری و حزب اسلامی حذف شدند. تحریک طالبان نیز به وسیلۀ متحدین جمعیت اسلامی از ساحۀ تیر رس شهر کابل بیرون رانده شدند، ولی بنابر محاسبۀ نادرست امیر معظم هرات، امیرمحمد اسماعیل خان و ضعف سازماندهی وی، شهر هرات بدون هیچگونه مقاومتی در تصرف طالبان درآمد.
به این شیوه جمعیت اسلامی حمایت هرات و حوزۀ جنوب غرب را از دست داد. به منظور تحقق صلح، دولت استاد برهانالدین ربانی خود را محور صلح اعلام کرد و شعار دولت با قاعدۀ وسیع را ارایه کرد. حزب اسلامی بعد از عقبنشینی از چهار آسیاب به لغمان که آخرین سنگرش بود جا بهجا گردید؛ به عقد قرارداد ماهیپر رضایت نشان داد. گلبدین حکمتیار به محور صلح پیوست و به ُپست صدارت تکیه کرد. این معامله سیاسی را صفوف احزاب اسلامی بازی به سرنوشت خود و خلق خدا (ج) ارزیابی میکردند. در اکثر ولایات عملاً از مقاومت علیه تحریک طالبان دست کشیده شد. در اثر همچو سازشها، دولت پاکستان با ملاحظۀ آشکار، محور صلح را به عقبنشینی منظم به پنجشیر و سقوط غیرقابل پیشبینی در ۶ میزان سال ۱۹۹۶ میلادی از کابل وادار کرد.
جنبش ملی اسلامی و وحدت اسلامی شاخۀ مزاری که از جمعیت اسلامی و دولت فاصله گرفته بودند با درک موقعیت جغرافیایی، تاریخی و سیاسی شان سر انجام بعد از سقوط کابل به وسیلۀ تحریک طالبان قادر به ایجاد جبهۀ نظامی – سیاسی و منطقهیی نوین بهنام «شورای عالی دفاع وطن» در خنجان شدند. به موجب آن افغانستان واحد عملاً به دو جبهه نظامی، شمال و جنوب تقسیم شد. در گذرگاه سالنگ مقاومت کم نظیری سازمان داده شد، ولی حلقۀ ضعیف جنبش ملی اسلامی در بادغیس درهم شکسته شد. ولایات شمالی از سوی تحریک طالبان از آن طریق تسخیر گردید. اسماعیل خان به اسارت طالبان درآمد. جنرال دوستم رهبر جنبش ملی اسلامی مقاومت را به زیان جنبش ارزیابی و به ترکیه فرار کرد. عقب گرد جنرال ملک و جنرال مجید روزی غلبه بر طالبان در صفحات شمال شکست تلخی را وارد ساخت.
در سال ۱۹۹۱ میلادی شورای نظامی به فرماندهی احمدشاه مسعود به فعالیت نظامی، سوق و ادارۀ واحد پرداخت. در این شورا حاجی قدیر رییس شورای جهادی ننگرهار نیز شرکت داشت. تا سال ۱۹۹۱ میلادی این شورای نظامی در فضای همکاری و تحت رهبری واحد فعالیت کردند. در سال ۱۹۹۵ میلادی تلاش مخالفان دولت اسلامی در تعلیق قرار دادن دولت استاد ربانی در سازمان کنفرانس اسلامی منجر به ناکامی گردید و موجب تقویت موقف او در یک رشته ممالک شـــد.
با ایجاد جبهه متحد ملی، این وظایف مطرح میشد. در سال ۱۹۹۸ میلادی «جبهه متحد ملی اسلامی برای نجات مردم» به اشتراک احمدشاه مسعود، جنرال ملک و محمد کریم خلیلی شکل گرفت، به مقاومت ادامه دادند و با تأسیس امارت اسلامی طالبان در سال ۱۹۹۶ میلادی، کشور در مسیر سقوط قرار گرفت. در مجموع، این رژیم را اکثر پژوهشگران، نظام تمامیتخواه و انحصار طلب دانسته که رکود فکری و مخالفــــت با تجدد و تمدن ویژهگی این مرحله را وانمود میکرد و یکی از سیاهترین دورهها محسوب میگردید.
فرهنگ و ادب فارسی و پشتو با حاکمیت طالبان، آسیبهای فراوانی را متقبل شد. از نشستهای فرهنگی و بر پایی محافل در این مرحله اثری به مشاهده نمیرسید. جراید، اوضاع فرهنگی را انعکاس میداد و تهی از تصویر بود و به گونۀ رقت انگیزی در برابر چشمان خواننده، ظاهر میگردید. گر چه طالبان ادعای حفظ کتابخانهها و آثار تاریخی را داشتند، غافل از این بودند که تخریب مجسمههای بودا در بامیان روحیه ضد فرهنگیشان را در جهان به معرض نمایش گذاشت.
سوزاندن و نابود کردن تعداد زیادی از کتب در کتابخانۀ کانون حکیم ناصر خسرو بلخی از جمع اعمال ضد فرهنگی و سیاسی دیگر طالبان بود. با این حال، در یگانه مورد که میتوان به روشنی سخن گفت این است که دیگر شهروندان پلخمری از دسترسی به چنان کتابخانهیی که از بسا جهات در افغانستان یگانه بود، بیبهره شدند. تحلیل متون نثر در مطبوعات طالب بیانگر حکایات و اندرزها بود.
طالبان جشن نوروز را تـعطیل نمودند، بازیهای کودکانه را ممنوع کردند و بیرون شدن زن بدون محرم شرعی در این دوره ممکن نبود. افغانستان تحت زمامداری طالبان چنان عقب رانده شد که به محراق جنگ، بنگ و تفنگ تبدیل گردید و طی مدت نیم دهه، کشت، قاچاق و ترافیک مواد مخدر به عنوان مانع عمده در راهحل صلحآمیز مسأله افغانستان به عامل کــُــنـدی رشد اقتصادی و اجتماعی تبدیل گردید.
Comments are closed.