احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یعقوب یسنا - ۱۳ میزان ۱۳۹۸
بهتر است روزهای فرمایشی را که جنبۀ تجلیل دارد به روزهای انتقادی تبدیل کنیم. آنچه که در جامعۀ ما بهصورت جدی وجود ندارد، نقد است. روز معلم، روز زن و… روزهای فرمایشی در افغانستان استند.
در روز زن چند مرد پشت بلندگو میروند و میگویند زن خواهر است، زن دختر است و زن مادر است. بهترین جملهیی که در روز زن گفته میشود شاید این باشد: «زن با دستی گهواره و با دستی جهان را میجنباند.» معنای این جمله این استکه کار زن بچهداری است. برای زن همین بس که گهواره را میجنباند. گهواره مجاز جز و کل در نظر گرفته شدهاست؛ یعنی جهان زن همان گهواره است.
در روز معلم نیز همه کوشش میکنیم از معلم تمجید کنیم. اما موقع درس همه از معلمان ناراض استیم. چرا از معلمی و از معلمان انتقاد نمیکنیم.
یک بحث انتقادی میتواند وضعیت معلمی باشد. یعنی یک معلم چقدر تحصیل و تجربه باید داشتهباشد؟ به یک معلم چقدر معاش باید داد و از یک معلم چقدر کار باید کشید؟ برخورد یک معلم با دانشآموز و دانشجو چگونه باید باشد و معلم در برابر دانشآموز و دانشجو چه مکلفیت دارد؟ آیا معلم میتواند هرچه را در صنف بگوید یا مهم انتقال روشمند اطلاعات است؟
بحث دوم مقدسشدن واژۀ معلم استکه معلم را فردی جدابافته و جداتافته از دانشجو و جامعه میکند. سخنم دربارۀ معلمهای مکتب نیست، دربارۀ معلم دانشگاه است. اگر به یک معلم دانشگاه معلم بگویید به خود توهین فکر میکند؛ باید به معلم دانشگاه استاد بگویید. بارها دیدهام که معلمهای دانشگاه بحث شان این بوده که معلم و استاد فرق دارد. فرقاش یعنی اینکه قداست استادی بیشتر از معلمی است. درحالی که درس در مکتب و دانشگاه شغل است. شغل چه معلمی و چه غیر معلمی همه طبق قانون محترم است.
بنابراین هیچ شغلی مقدس و قابل تقدیس نیست. هرچه را که مقدس بسازیم؛ این مقدسسازی ضرر دو طرفه دارد. زیرا از مقدسسازی، جامعه و آنچه که مقدس شده، هر دو ضرر میبینند.
معلم تقدیس میشود، شاگرادن و بهنوعی جامعه مکلف به احترام معلم است. زیرا معلم مقدس است، طوری که پدر مقدس است. برای قداست معلم نقل و متن در فرهنگ ما زیاد هست. این موجود مقدس (معلم) قابل انتقاد نیست، چون معلم است. معلم و پدر قابل انتقاد نیستند.
بنابراین معلم شغلش را که معلمی است، درست انجام نمیدهد. اینجا جامعه ضرر میکند. این که معلم مقدس میشود، معلم دچار توهم میشود، کمتر میخواند، اصلاً نمیخواند. معلم نیز ضرر میکند. زیرا نسبت به کاستیهای خود کور میشود. حتا افرادی را بهعنوان استاد دانشگاه دیدهام که مطالعه و خواندن را به استاد شرم میدانند و خیال میکنند که برای استاد شرم است، مطالعه کند و بخواند؛ برای این که استاد، استاد است. استادی تا به معنای یک گام جلو دویدن از دانشجو باشد، به معنای مقامی مقدس، قابل احترام و غیر قابل نقد است.
استاد باید مقام استادی را حفظ کند. چگونه؟ با دانشجو صحبت نکند؛ همیشه به دانشجو مستقیم یا غیر مستقیم وانمود کند که روز امتحان آمدنی است؛ جایگاه خود را در صنف تا با درس تثیبت کند با ابزارهای دیگر بر صنف و دانشجو تحمیل میکند؛ تا به چگونگی روش درس بپردازد میگوید میدانید استاد جایگاه پدر را دارد؛ تا به دانشجویان بگوید این و آن کتاب را در بارۀ درس این مضمون بخوانید، میگوید آنچه که در چیپتر است و آنچه را که من میگویم معتبر است؛ در پارچۀ امتحان اگر دانشجو پاسخ پرسش را مستدل بیان کرده بود، میگوید چرا نکته به نکته طبق چیپتر ننوشتهای؛ و… .
Comments are closed.