احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۵ دلو ۱۳۹۹
داکتر مُنی حندقها احمد استاد جامعه الأزهر- مصر
برگردان: محمدحسین سعید – استاد دانشگاه سلام
در طول ربع اخیر سدۀ بیستم، در رسانههای گوناگون جهانی و محلی بهجز اخبار، گزارش و نوشتههایی با موضوع «جنگ» و «کشتار» و «ویرانی» و «تروریسم» چیز دیگری از اوضاعواحوال افغانستان نشنیدهایم و نخواندهایم، بهطوریکه آثار شوم فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی این اصطلاحات گریبانگیر این کشور شده است، و همین عوامل سبب شدهاند که تاریخ افغانستان در نزد بسیاری از انسانها تحریف شده و تصویرِ بدی از این کشور در اذهان تداعی گردد. ضمن اینکه با توجه به این وضعیت و بهدلیل گسترش فرهنگها و اندیشههای متفاوتی که تمدن و فرهنگ افغانستان آنها را رد میکند، متأسفانه ما بهصورت تدریجی شاهد کاهش پیشرفت فرهنگی در این کشور نیز بودهایم.
بههرحال، اینها واقعیتهایی هستند که اتفاق افتادهاند؛ اما تاریخ افغانستان بُعد دیگری هم دارد که تحتالشعاع پیشامدها و رویدادهای ناگوار و تاریکیهای موجود قرارگرفته و بسیاری خواسته یا ناخواسته جامعه را از بُعد علمی این سرزمین علمپرور غافل کردهاند؛ و این همان جنبۀ درخشان و مثبت تاریخ افغانستان
افغانستان به مدت چهارده قرن متمادی، واقعیتی کاملاً متفاوت و شرافتمندانه و بسترِ مهمی برای گسترش دانش، فرهنگ و تمدن بوده است و دانشمندان سترگی در زمینههای مختلف فقه، اندیشه، فلسفه، جامعهشناسی، اقتصاد، طب، و سیاست تربیتکرده و به جامعه تحویل داده است.
اگر صفحات تاریخ افغانستان را در دورۀ فتوحات اسلامی و دورههای متوالی حکومت صفاریان، غزنویان، مغولها، غوریان، خوارزمیان، تیموریان، ازبکها، صفویان و دیگران بررسی کنیم؛ بیگمان در آن، تاریخ پرافتخاری خواهیم یافت که چرخۀ تمدن اسلامی را به چرخش درآورده است و این انگیزه، از تمام شهرها و مناطق افغانستان ازجمله: بلخ، هرات، کابل، قندهار، خوست، ننگرهار و بسیاری دیگر از مناطق، بهپا خاسته است که در غنیسازی اندیشه و دانش؛ بهویژه درزمینۀ پژوهشهای اسلامی نقش مهمی داشته است.
از هرات، نویسندهگان و فیلسوفان بسیاری ظهور کردهاند. یکی از این نویسندهگان، ابوالفضل منذری، مؤلف کتابهایی همچون: افتخارالمقاله، الزیادات، و نظمالجمان است. وی استاد و معلم منصور ازهری (۸۹۵ م – ۹۸۱ م)، از علمای برجستۀ زبان عربی و اهل شهر هرات نیز بوده است.
منصور ازهری در مسیر بازگشت از سفر حج، توسط برخی از بادیهنشینان عرب اسیر شد و تمام دوران اسارت خود را به مطالعۀ زبان عربی گذراند، تا اینکه به یکی از بزرگترین معلمان زبان و ادبیات عربی تبدیل شد که در این زمینه، کتابهای زیادی نیز به رشته تحریر درآورد. از نامیترین آثار وی میتوان به فرهنگ لغت «تهذیباللغه»، «غریبالالفاظالتی استعملها الفقهاء»، «علل القرائات»، «الأسماء الحسنی» و «شرح دیوان أبوتمام» همراه با تفسیری از قرآن کریم اشاره کرد.
شهر هرات شخصیتهای علمی دیگری همچون: ابوالمظفر هروی، نویسنده و نحوی مشهور، و ابوالحسن هروی، از مشهورترین زبانشناسان و علمای نحو که بهمهارت در نوشتن خط عربی نیز مشهور بود، به خود دیده است.
علیرغم گسترش زبان فارسی در قرن ششم در دوران دولت غزنویان، که در آن زمان بهعنوان زبان شاعران، نویسندهگان و دانشمندان قرارگرفته بود؛ اما هنوز بسیاری به زبان عربی مینوشتند و تدوین میکردند. ازجملۀ آنها ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی است که در سال ۱۰۷۷ میلادی در خراسان متولد شد و در کاخ سلطان محمود غزنوی زندهگی کرد. کتابهایی مانند: «تاریخ غزنویان» و «تاریخ بیهقی» از باارزشترین تألیفات ابوالفضل بیهقی بهشمار میروند.
شیخالاسلام عبدالله خزرجی انصاری هروی، یکی دیگر از علما و عرفای مشهور دیار افغانستان است که تصوف را در جهان عرب گسترش داد. علما و دانشمندان بلخ نیز تألیفات زیادی به زبان عربی داشتهاند. ازجمله سعید بن مسعده بلخی، که یکی از برجستهترین علمای نحو و صاحب کتابهایی همچون: «تفسیر معانیالقرآن»، «شرح ابیاتالمعانی» و «الاشتیاق» است.
از دیگر مفاخر برجستۀ تاریخ افغانستان میتوان به شخصیتهایی همچون: «بشارد بن براد»، یکی از شاعران برجستۀ زبان عربی که اصالتاً اهل ولایت «تخار» افغانستان بوده است، حسین بن ضحاک و شقیق بلخی اشاره کرد.
البته باید توجه داشت که علما و دانشمندان افغانستان، این تألیفات و خدمات علمی را فقط درزمینۀ گسترش زبان عربی انجام ندادهاند، بلکه خدمات علمی آنان در زمینههای مختلف در نقاط مختلف جهان مورد استفاده قرارگرفته است، بهطوریکه برخی از این تألیفات تا امروز بهعنوان مأخذ و منبع مورد استفاده قرار میگیرند.
خدمات و تکاپوهای علما و اندیشمندان افغانستان فقط منحصر در عرصۀ علمی و معنوی نبوده، بلکه در عرصۀ سیاست و اصلاح و بیدارگری اجتماعی نیز فعالیتهایی داشتهاند. همۀ ما سید جمالالدین افغانی را میشناسیم؛ متولد ۱۸۳۹ میلادی در اسدآباد افغانستان. سید جمالالدین فیلسوف بزرگ و با بصیرتی بود که بهخاطر فعالیتهای گستردۀ بیدارگرانۀ خویش به «بیدارگر شرق» لقب گرفته است. او اندیشمندان بزرگی همچون شیخ محمد عبده را تربیت نمود. سید جمالالدین افغانی به زبانهای عربی، فارسی و ترکی تسلط داشت و با زبانهای فرانسوی، انگلیسی و روسی نیز آشنا بود. او کتابهای زیادی نوشته است که مشهورترین آنها «تاریخ افغانستان» است.
یکی دیگر از شخصیتهای نامدار و علمی افغانستان، شیخ عبدالحکیم افغانی قندهاری است. ایشان متولد سال ۱۲۵۰ میلادی در قندهار و یکی از حقوقدانان حنفی و از دانشمندان فقه و حدیث است که در دمشق زندهگی کرد و همانجا درگذشت. وی شروحات زیادی بر کتابهای مختلف نوشته است که از آنجمله میتوان به کتابهای کشفالحقایق، شرح شاطبی، حاشیه بر شرح بخاری، التعلیقات علی الهدایه، شرحالمنار، حاشیه ابن عابدین و حاشیه بر تفسیر نسفی اشاره کرد.
خلاصه اینکه تاریخ افغانستان آگنده از علما، عارفان، اندیشمندان و بِهاندیشان بزرگیست که صفحات تاریخ این سرزمین را مزین کردهاند؛ اما متأسفانه این تصویر زیبا و درخشان از صفحات تاریخ افغانستان بهدلیل درگیریها و جاهطلبیهای استعماری و ایدئولوژیهای افراطگرایانۀ بعضی گروهها، از انظار عمومی پوشیده مانده و بهنوعی چهرۀ متمدن و بافرهنگ افغانستان را مخدوش کرده است.
Comments are closed.