نتیجۀ انتخابات به نفعِ دولت‌ساز نیست

گزارشگر:احمد عمــران - ۲۳ میزان ۱۳۹۸

گاهی به‌راه انداختنِ سروصدا و چیغ و فریاد کشیدن «که وای این‌قدر رای داریم»، دال بر هراس و ترسی‌ست که یک تیم انتخاباتی را فرا گرفته است. این روزها فضای مجازی پُر شده از چنین سروصداهایی که تیمِ «دولت‌ساز» از طریقِ افراد خاصِ خود در فضای مجازی نشر می‌کند. این افراد که برخی از آن‌ها مشاورانِ آقای غنی اند، درحالی‌که می‌گویند باید منتظر تصمیم و اعلام نتیجۀ انتخابات از طریق کمیسیون بود، ولی در عین حال از داشتنِ بیشتر از یک میلیون رایِ خالص در انتخابات صحبت می‌کنند. منادیانِ این دستۀ انتخاباتی، رای دیگران را حتا قابل شمارش mandegarنمی‌دانند و باور دارند که پیروزی در انتخابات را نصیب شده‌اند.
متأسفانه کسانی که چنین سروصداهایی را در فضای مجازی به‌راه انداخته‌اند و یا به اشارۀ رهبران‌شان چنین فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند، هنوز فکر می‌کنند که جهان در زمانِ جنگ سرد به سر می‌برد. آن‌ها از همان ترفندهایی برای ارعابِ اذهان عمومی استفاده می‌کنند که زمانی قطب‌هایِ متخاصم در جنگ سرد از آن‌ها بهره می‌گرفتند. این افراد این‌قدر هم درایت و شعور سیاسی ندارند که تاریخ و جهان دیرزمانی‌ست که با فناوری‌هایِ جدید تغییر کرده و دیگر نمی‌توان به شیوه‌های حزب کمونیستِ شوروی سابق و یا غوغاسازی‌هایِ هالیوود با اذهانِ عمومی بازی کرد. مردم و به‌ویژه آنانی که با اطلاعات سروکار دارند، صحت و سقمِ خبرها و گزارش‌ها را از منابع متعدد مورد سنجش قرار می‌دهند و در پرتو تحلیل‌هایی که در زمان جنگِ سرد این‌همه گسترده نبود، به حقانیتِ مسایل پی می‌برند.
به راه انداختنِ سروصدا و غوغا توسط تیم دولت‌ساز، حکایت از سه موضوع دارد:
نخست هراسی که تیم دولت‌ساز از آرای واقعیِ خود ـ که بدون شک به‌وسیلۀ افرادِ خودی محاسبه نموده ـ دارد. تیم دولت‌ساز به این نتیجۀ تلخ و دردناک رسیده که آرایِ واقعی و شفافِ مورد ضرورت را در انتخابات ندارد و شکستِ آن حتمی است؛ به همین دلیل تلاش می‌کند با راه انداختنِ سروصدا در فضای مجازی و مرعوب ساختن اذهان عمومی، برای خود شانش و فرصت کمایی کند؛ شانس و فرصت برای این‌که بتواند به مسالۀ دومی‌یی که سبب چنین سروصداهایی شده، دست یابد.
دوم، تیم دولت‌ساز با راه انداختنِ این سروصداها می‌خواهد که رای‌هایِ تقلبی‌یی را که در جریان انتخابات و یا پس از آن به نفعِ خود خریداری کرده، وارد سیستم اصلیِ شمارش آرا کند و با نفوذ در کمیسیون انتخابات به این آرای تقلبی و جعلی اعتبار ببخشـد.
سوم این‌که سروصداهای فیسبوکی‌یی که به‌وسیلۀ تیم «دولت‌ساز» به‌راه افتاده، برای این است که اگر موفق شد در نتیجۀ تقلب پیروزی را به دست آورد، جنجال‌هایِ پس از آن که بدون شک واکنشِ شدید مردم و سایر تیم‌های انتخاباتی است، تخفیف یابد و در نهایت با این نکته تسلی بگیرند که این تیم از همان آغاز، خبرِ پیـروزیِ خود را به سمعِ مردم و رقبا رسانده بود.
اما تیم «دولت‌ساز» یک نکته را فراموش کرده که این‌بار انتخابات، آن انتخاباتِ سال ۱۳۹۳ نیست که بتوان با تقلب به دورِ دوم رفت و از امریکا کمک خواست که طوری زمینه‌سازی کند که سمتِ اول در دولت وحدت ملی از آنِ آقای غنی شود. تکرارِ آن تجربه هم برای امریکا دردناک خواهد بود و هم برای مردم افغانستان که در پنج سالِ گذشته طعم تلخِ حکومت‌داریِ یک فرد بیمار و خودکامه را تحمل کرده‎اند؛ فردی که تمام امکانات مالیِ کشور را به نفعِ خود و خانواده‌اش مصادره کرده است. نشر اسناد مالی مربوط به همایون قیومی سرپرست وزارت مالیه و مشاور ارشدِ آقای غنی و واریز شدنِ پنجصد میلیون دالر به حساب‌های پسرانِ آقای غنی در امریکا، می‌تواند نشانۀ روشنِ فساد مالیِ او در پنج سالِ گذشته باشد. البته این‌ مورد اختلاس، مشت نمونۀ خروار است که افشا شده؛ مسلماً صدها موردِ دیگر از این دست وجود دارند که هیچ کس از آن‌ها آگاهی ندارد.
نکتۀ دیگر این‌که مردم افغانستان اگر در سال ۱۳۹۳ با نوع حکومت‌داریِ آقای غنی آشنایی نداشتند و عده‌یی فریب وعده‌های سرخرمنِ او را خورده بودند، در این پنج سال کاملاً با چهرۀ ریاکارانۀ او و حکومت‌داریِ بسیارظالمانه‌اش آشنا شده اند. حالا مردم افغانستان به‌خوبی می‌دانند که ادامۀ دولت‌داریِ‌ آقای غنی، تباهی و بربادی کشور و خودشان خواهد بود. به همین دلیل هم بود که در انتخابات سال روان کمترین رای به صندوق‌های «دولت‌ساز» ریخته شد و عملاً شهروندانِ افغانستان به او و نوع حکومت‌داری‌اش «نه» گفتند.
از سوی دیگر، این‌بار جامعۀ جهانی نیز آقای غنی را شناخته و می‌دانند که در موجودیتِ او هم خودشان بدنام می‌شوند و هم دستاوردهایی که در هجده سالِ گذشته مردم افغانستان به کمک‌های مالیِ جامعه جهانی نصیب شده‌اند، از دست خواهد رفت. آقای غنی دیگر برای کشورهای متحدِ افغانستان یک چهرۀ قابل اعتماد و مورد قبول نیست. او در پنج سالِ حکومت‌داری‌اش همه را از خود نااُمید ساخت و به فردی منزوی و بدون حامیِ ملی و بین‌المللی تبدیل شد. تبِ بالایی که در ماه‌های اخیر آقای غنی را برای تکمیل کردنِ فصل‌های ناتمامِ زمام‌دارانِ پیشین فرا گرفته، ناشی از همین بی‌اعتمادی جامعۀ جهانی به او و حرف‌هایش است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.