احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۰ عقرب ۱۳۹۸
بهتازهگی آقای غنی در عالمِ نااُمیدی از نتیجۀ انتخابات، یک طرحِ هفتفقرهیی برای تحققِ صلح در افغانستان ترتیب کرده و آن را بدیلِ طرحِ صلحِ خلیلزاد دانسته و میخواهد در مشورت با سیاسیون افغانستان و جامعۀ جهانی، آن را در دستور کارِ صلح قرار دهد. این نبوغ و اشتیاق در صلحسازی(!) درحالی است که آقای غنی پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، صلح را به بعد از تعیینِ سرنوشتِ انتخابات موکول میکرد و میگفت: «حکومتِ فعلی در روزهای پایانیِ خود نمیتواند در مورد صلح تصمیم بگیرد. آیا یک حکومتِ ضعیف که در آخرین مرحلۀ قانونیاش باشد، تصامیمِ سخت را گرفته میتواند، آیا ارادۀ ملی را تمثیل کرده میتواند؟»
مسلماً بنا به این اظهارات، آقای غنی همچنان میباید جوششِ استعدادش در زمینۀ صلحآفرینی را مهار کند و منتظر پایان سرنوشتِ انتخابات ششم میزان بماند؛ زیرا هر طرحی که پیش از آن تدوین و طراحی شود، نهتنها تمثیل ارادۀ ملی نمیتواند باشد، بل میتواند سبوتاژ انتخابات و آلوده ساختنِ مسیرِ صلح به اغراضِ شخصی و در نهایت قومی تعبیر شود.
چند ماه پیش، درحالیکه قریب به اتفاقِ چهرهها و جریانهای سیاسی نظر به اوضاع و شرایط شکننده و ناسالم، نسبت به برگزاری انتخابات به گونۀ سالم در تردید بهسر میبردند و بعضاً ابتکار در عرصۀ صلح را بر انتخابات ترجیح میدادند؛ آقای غنی و تیمش با دهل و سرنا داد از انتخابات، جمهوریت و تمثیـل ارادۀ ملی میزدند و به هر ترتیب، به برگزاری یک انتخاباتِ ناقص نایل آمدند؛ انتخاباتی با سطح مشارکتِ بسیار پایینِ مردم و حیفومیلِ دارایی عامه در راه تقلب. اما اکنون که برآیندِ یکچنین انتخاباتی، از باختِ سلسلۀ تقلب خبر میدهد، صلح به ترفنـدی برای محو انتخابات و ادامۀ قدرت در این بستر توسط جریانِ تقلبکار تبدیل شده است.
مسلماً طرح هفتفقرهییِ آقای غنی برای صلح، در واقعِ امر طرحی تمامیتخواهانه برای ادامۀ قدرت است. غنی نه از نبوغِ سرشار در حوزۀ اقتصاد برخوردار است و نه از عرقِ ملی برای به ثمر رساندنِ صلح. او فقط لبریز از عصبیت و انحصارطلبی است و به همین دلیل صلح و انتخابات را که هر دو پروسۀ ملی شمرده میشوند و درایتِ ملی میطلبند، در قفسِ تمامیتخواهی انداخته و هرکدام را به فراخورِ منافعش میخواهد از این قفس بیرون کند و دیگری را داخلِ قفس نگه دارد.
اما جای خوشبختی ایناست که اینبار ضمن آنکه حقیقتِ بازیهایِ غنی بر مـردم و جریانهای سیاسی کشور معلوم شده، جامعۀ جهانی نیز به ادامۀ فرهنگِ غدر و انحصار در فضای سیاستِ افغانستان توسط اشخاصی چون اشرفغنی رضایت نمیدهد. از همینرو برای نجاتِ کشور از این چرخۀ باطل، میباید تمام جریانهای سـیاسی به ارگ هشدار بدهند که صلح به یک آدرسِ ملی و مشروع و دولتی برآمده از آرای پاکِ مردم نیاز دارد که هم در میـدان صلح و دیپلماسی بتواند ارادۀ مـلی را تمثیل کند و هم در صورتِ شکست برنامۀ صلح، بتواند قوتِ ملی را در میدانهای نبرد به نمایش بگذارد.
حکومتِ کنونی، آفتاب لبِ بام است که با اعلام نتایج انتخابات مرگش فرا میرسد. باید دولت و حکومتی تازه که از مشروعیت و وجاهتِ ملی برخوردار باشد، به مصافِ صلح برود؛ صلحی که به میـدان رقابتِ قدرتهای منطقهیی و فرامنطقهیی تبدیل شده و در آن مصالح و منافعِ مردم تا کنون غایب بوده است. فقط یکچنین حکومتی میتواند در میدان صلح، حرف و طرحی جامع و قاطع برای ارایه به طرفهای داخلی و بیرونی داشته باشد. برای آقای غنی اگر نبوغِ نویسندهگی دارد، بهتر این است که بهجای نوشتن طرح ملی صلح، به نوشتنِ خاطرات و کارنامۀ پنجسالۀ خود اقدام کند و در آن توضیح دهد که چه شهکاریهایی برای افغانستان انجام داده که میتواند او را از نفرینِ تاریخ نجات دهد.
Comments are closed.