احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احسان موحدیان - ۱۱ عقرب ۱۳۹۸
مقدمه
اثرگذاری برخی از علوم و فناوریهای جدید بر حوزۀ علوم انسانی ـ همزمان با پیشرفت سریع آنها ـ درحال افزایش است. یکی از این حوزههای جدید علمی هوش مصنوعی است که بیتوجهی به نقشآفرینی آن در عرصههایی همچون روابط و امنیت بینالملل چهبسا کشور را دچار خسران کند.
در ابتدا بهنظر میرسد حوزهیی بهشدت تخصصی همچون هوش مصنوعی، رابطۀ چندانی با علم روابط بینالملل و امنیت بینالملل نداشته باشد؛ اما حرکت پُرشتاب برخی کشورها در این زمینه نشان میدهد که این تصور صحیح نیست. از یکسو، ولادیمیر پوتین، رییسجمهور روسیه میگوید کشوری که در حوزۀ هوش مصنوعی از دیگر کشورها پیشی بگیرد، رهبری جهان را در آینده بر عهده میگیرد و ازسویدیگر، چین از برنامههای خود برای تبدیل شدن به برترین کشور جهان در زمینه تحقیقات هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ خبر میدهد.
دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا، در فبروری ۲۰۱۹، از اجرای ابتکار عمل هوش مصنوعی برای جبران عقبماندهگی از کشورهای رقیب در حوزههایی همچون تحقیق و توسعه، زیرساختها، زمامداری و سیاست، نیروی کار و تعاملات بینالمللی خبر میدهد و امانوئل مکرون، رییسجمهور فرانسه هم برای تبدیل فرانسه به رهبر هوش مصنوعی جهان، ابتکارعمل ویژهیی را در این حوزه به اجرا در میآورد.
علاوه بر نگارش طرحهای توسعهیی و سیاستگذاری در حوزۀ هوش مصنوعی، قانونگذاری در این حوزه نیز مدتی است آغاز شده و این قوانین در دو حوزۀ ملی و بینالمللی درحال نگارش هستند تا هم پیشبرد کسبوکارهای مبتنی بر هوش مصنوعی تسهیل شود و هم نگرانیهای مربوط به سوءاستفاده از این فناوری پیشرفته کاهش یابد.
هوش مصنوعی بهطور خلاصه به تولید ماشینهایی میانجامد که خود قادر به یادگیری، درک شرایط پیچیده، تفکر، استدلال و ارایه پاسخ و کسب دانش بدون نیاز به کمک و دخالت انسانها هستند. بدیهی است کشورهایی که چنین ماشینها و سیستمهایی را در اختیار داشته باشند، میتوانند توازن قوا را در نظام بینالملل به نفع خود تغییر دهند و اتحادهای جدیدی را برای مرعوب ساختن دشمنان بهوجود آورند.
به بیان دیگر، برتری در حوزۀ هوش مصنوعی مزیت رقابتی ویژهیی را به هر کشور میبخشد که از طریق آن میتواند کشورهای عقبافتادهتر در این زمینه را به حاشیه براند و آنها را از امکان کسب درآمد و مزایای مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی محروم کند. کشورهای بهرهمند از هوش مصنوعی با استفاده از حجم انبوه اطلاعات پردازششده و توان تحلیلی بسیار گستردهیی که از طریق بهکارگیری ماشینهای هوشمند بهدست آوردهاند، در رقابت با دیگر کشورها مزیتهای بیشتری خواهند داشت و میتوانند برای پیشبرد اهداف دیپلماتیک، اقتصادی، بازرگانی و نظامی خود موفقتر از کشورهایی عمل کنند که برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و تصمیمگیری نهایی در مورد سود و زیان خود کماکان فقط از مغز انسانها بهره میگیرند.
هوش مصنوعی و قدرت سخت
نحوۀ استفاده دولتها از هوش مصنوعی پیامدهای مهمی برای حوزۀ روابط بینالملل خواهد داشت و اگر دولتی در این حوزه از قدرتی نامتعارف برخوردار باشد، میتواند از این طریق به چنان توانی دست یابد که موجودیت دیگر کشورها را تهدید کند؛ برای مثال، میتوان به استفاده از هوش مصنوعی برای طراحی و تولید سلاحهای خودران و بدون نیاز به هدایت و کنترل سربازان و نیروهای مسلح اشاره کرد. چنین سلاحهایی که با هوش سرشار خود بهطور خودکار هدف را تا نابودی قطعی آن تعقیب میکنند، با استفاده از روشهای سنتی و متعارف مهارنشدنی خواهند بود و لذا کشورهایی که از آنها بهرهمند باشند، توازن قوا را در سطح جهانی تغییر خواهند داد.
میتوان تصور کرد برخی کشورهای همسایه که از دههها قبل دارای اختلافات ارضی حلنشده بودهاند، از این فناوری جدید برای کسب برتری در برابر یکدیگر و نابودی توان نظامی رقیب بهره بگیرند. در این شرایط، اگر قانونی وجود نداشته باشد که کشورها را ملزم کند برای تعیین تکلیف نهایی درمورد عملکرد و خطمشی ابزار مختلف هوش مصنوعی به داوری و میانجیگری انسانهای صاحب صلاحیت رجوع کنند، تداوم حیات بشری در معرض خطر قرار میگیرد؛ زیرا تسلیحات خودکار مبتنیبر هوش مصنوعی تا زمان نابودی هدف از پیش مشخصشده متوقف نخواهد شد و نتیجۀ طراحی نبرد نظامی به چنین شیوهیی میتواند بسیار خطرناک باشد.
حتا اگر یک کشور در جهان تعیین استراتژی نبردهای نظامی خود را بهطور کامل به سیستمهای هوش مصنوعی واگذار کند نمیتوان انتظار داشت دیگر کشورها در این زمینه تصمیمگیری را به انسانها محول کنند؛ زیرا توان پردازش مغز انسانها در مقایسه با ماشینهای هوش مصنوعی بسیار محدود است و این کار منجربه شکست نظامی قطعی آن کشور خواهد شد؛ در نتیجه، حاکمیت این طرز فکر به رقابتی نامحدود برای بهکارگیری تسلیحات مرگبار هوش مصنوعی در جهان میانجامد که نتیجهیی جز مرگ و نیستی بشریت نخواهد داشت. در این اوضاع و احوال، مقوله اخلاق به کالایی لوکس مبدل میشود که هیچ کشوری جز در حد الفاظ برای آن اهمیتی قایل نخواهد شد.
نگرانی دیگر در این زمینه آن است که سیستمهای نظامی مبتنیبر هوش مصنوعی و نیز نظامهای تصمیمگیری ارتشهای جهان که براساس کاربرد تسلیحات هوش مصنوعی طراحی شدهاند، درنهایت، رویکردهای موجود برای حلوفصل مسالمتآمیز مناقشات سیاسی و اقتصادی را بهسرعت بهحاشیه برانند. امروزه برخی نهادهای بینالمللی و نیز رژیمها، پیمانها و عهدنامههای جهانی بهمنظور کمک به خلع سلاح، جلوگیری از تکثیر سلاحهای کشتار جمعی، میانجیگری بینالمللی و غیره طراحی شدهاند که متناسب با شرایط فناورانه جهان در قرن بیستم بوده و همپای تحولات علمی دنیا به پیش نیامدهاند؛ لذا این سازِکارها در عصر حاکمیت هوش مصنوعی عملاً کارایی و تأثیر خود را که تا پیش از این نیز چندان قابل توجه نبوده است ازدست خواهند داد.
پیشرفت تسلیحات هوش مصنوعی میتواند به نقشآفرینی مخرب بازیگران غیردولتییی که برخلاف دولتها موظف به عملکردی شفاف و مسوولانه در عرصه جهانی نیستند نیز کمک کند؛ برای مثال، این بازیگران و بهخصوص گروههای تروریستی فاقد هویت مشخص میتوانند از پهپادهای هوشمند و خودران ارزانقیمت برای کشتار سریع و کمهزینه مخالفان خود و بهراه انداختن آشوبهای غیرقابل مهار بینالمللی استفاده کنند. سلاحهای مبتنیبر هوش مصنوعی بازیگران غیردولتی به آنها امکان میدهد در برابر تجهیزات نظامی انبوه ارتشهای کلاسیک دنیا که هنوز به این فناوری مجهز نشدهاند، صفآرایی و عرضاندام کنند و حتا به موفقیتهایی دست یابند که تا پیش از این برای آنها قابل تصور نبوده است.
هوش مصنوعی و قدرت نرم
نبردهای مبتنیبر استفاده از سلاحهای هوش مصنوعی محدود به حوزههای فیزیکی نخواهند بود و به دشوارتر شدن و مرگبارتر شدن درگیریهای سایبری نیز میانجامند؛ برای مثال، کشورها یا بازیگران غیردولتی متخاصم، قادر به طراحی ماشینها و ابزاری خواهند بود که بهطور خودکار برای آلوده کردن زیرساختهای حیاتی، سیستمهای کنترل و فرماندهی و غیره اقدام میکنند و با ابداع خودکار بدافزار و ویروس برای انتشار آنها در مراکز هدف تلاش میکنند.
سوءاستفاده از هوش مصنوعی به حوزه قدرت سخت یا فضای سایبری محدود نخواهد ماند و دامنه آن به حوزههایی همچون رسانهها نیز کشیده میشود. میتوان از سیستمهای هوش مصنوعی برای بهراه انداختن جنگ روانی، طراحی اخبار دروغین، ولی اثرگذار بهمنظور دستکاری افکار عمومی در کشورهای هدف، تولید ویدئوهای جعلی خبری و اطلاعرسانی و غیره استفاده کرد. هوش مصنوعی طراحی ویدئوهایی را ممکن میکند که در آنها میتوان هر گفتاری را به هر فرد مشهور و سیاستمداری نسبت داد و دستکاری حالات چهره و صدای افراد برای باورپذیر کردن جملات نسبتدادهشده به آنها ممکن است؛ برای نمونه، میتوان با استفاده از این فناوری، ویدئویی جعلی را تولید کرد که در آن رییسجمهور کشوری حملاتی تند را علیه کشور دیگری ترتیب میدهد و با ادبیاتی نامناسب علیه مقامات آن کشور اظهارنظر میکند. اقداماتی از این دست میتواند تبعاتی جبرانناپذیر برای صلح و امنیت بینالمللی به همراه داشته باشد و مقامات ارشد کشورها را از طریق تحریک احساسات به انجام کارهایی ترغیب کند که ارتباطی با منافع ملی آنها ندارند.
جلوههای اولیه سوءاستفاده از هوش مصنوعی در حوزه قدرت نرم و رسانهها را با انتشار انبوهی از اخبار جعلی بهخصوص در شبکههای اجتماعی در آستانۀ برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، مجلس و غیره در کشورهای مختلف شاهد هستیم. جنجالیترین رویداد در این زمینه در ماههای منتهی به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ امریکا رخ داد که طی آن، انبوهی از اخبار جعلی با هدف تخریب هیلاری کلینتون در شبکههای اجتماعی منتشر شد و بعدها ادعا شد بخش زیادی از این اخبار و اطلاعات توسط کاربران مورد حمایت دولت روسیه در اینترنت منتشر شده است. رویدادهایی از این دست میتواند کارکرد نظامهای مبتنیبر لیبرال _ دموکراسی و برگزاری انتخابات را مختل کند و اعتماد مردم را به نظامهای سیاسی و منتخبان آنها در کشورهای مختلف کاهش دهد.
در چنین شرایطی، بازنگری در استراتژیهای کنترل تسلیحات، منع تکثیر سلاحهای هستهیی و نامتعارف، استراتژیهای رسانهیی و غیره ضروری بهنظر میرسد و هماهنگی و اطلاع از سیاست خارجی کشورهای رقیب اهمیت بیشتری مییابد؛ زیرا کوچکترین سوءتفاهم میتواند به جنگهای بسیار مخرب در میان همسایگان و همینطور میان دولتها و بازیگران غیردولتی منجر شود.
توصیهها و پیشنهادها
در حال حاضر، اکثر دولتهای جهان و بسیاری از سیاستمداران اطلاعات اندکی درمورد کارکردهای نوین فناوری و بهخصوص هوش مصنوعی و تأثیر آن بر جنبههای مختلف زندگی بشر دارند و حتا موضوعات مرتبط با آن را غیرمهم و لوکس و فانتزی تلقی میکنند. در عینحال، دولتهایی که طراحی ابتکار عمل و استراتژیهای هوش مصنوعی را آغاز کردهاند، توجه چندانی به خط قرمزهای این عرصه ندارند و به این موضوع نمیاندیشند که چگونه باید از فناوریهای مرتبط با هوش مصنوعی به شیوهای مسوولانه استفاده کرد تا قوانین بینالمللی رعایت، و همزیستی مسالمتآمیز دولت _ ملتها در کنار یکدیگر ممکن شود.
پیدایش هوش مصنوعی با توجه به چالشهای ذکرشده، مشکلاتی بنیادین برای آینده نظامهای سیاسی و بهخصوص نظامها و نهادهای مبتنیبر لیبرال _ دموکراسی ایجاد و حتا برابری و نظم اجتماعی را تهدید میکند؛ زیرا سیستمهای پیشرفته کنترل و نظارت مبتنیبر هوش مصنوعی میتوانند هر فردی را بهسادهگی در هر زمان و مکان بیابند و شناسایی کنند و هیچ حریم شخصی و خلوتی برای مردم باقی نگذارند. در این شرایط، مقولههایی همچون حقوق بشر و آزادیهای مدنی به حاشیه رانده میشوند و زندهگی آزادانه در جوامع انسانی به آرزو مبدل میشود. جلوگیری از تعمیق برخی از این چالشها وظیفه دیپلماتهاست تا ازطریق مذاکرات بینالمللی و تعمیق ارتباطات، سازِکار قابل قبولی را برای استفاده از فناوری هوش مصنوعی ابداع کنند.
Comments are closed.