احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





کشته شدن ابوبکر البغدادی و آیندۀ داعش

گزارشگر:علی حیدری - ۱۲ عقرب ۱۳۹۸

با وجود اعلام پیروزی بر گروه داعش در دوم حمل ۱۳۹۸ از سوی رییس‌جمهوری امریکا، اعلام رسمی کشته شدن ابوبکر البغدادی رهبر آن گروه در پنجم عقرب ۱۳۹۸ از سوی ترامپ می‌تواند نقطۀ عطفی در روند مبارزه با آن گروه ستیزه‌جو به‌شمار رود زیرا پیامدهای مستقیمی بر انسجام سازمانی و نحوه تعامل آن گروه با شرایط پس از حذف البغدادی خواهد گذاشت.
mandegarمکان کشته شدن بغدادی در استان ادلب سوریه اما به نوعی سوال‌برانگیز بود. ادلب منطقه تحت نفوذ جبهه النصره وابسته به گروه القاعده است و در سال‌های اخیر روابط میان النصره و داعش اغلب متشنج و بحرانی بوده است. این امر نشان می‌دهد که حضور بغدادی در آن منطقه به دلیل از دست دادن قریب به اتفاق مناطق نفوذ داعش احتمالا امری موقت بوده و این گروه تلاش داشته است تا هنگام کنترل بر یک منطقه و تامین امنیت رهبران خود، از حمایت و پشتیبانی گروه النصره بهره ببرد.

ترامپ و زمان مناسب حذف البغدادی
پس از عقب‌نشینی نیروهای امریکایی به دستور ترامپ هم‌زمان با عملیات نظامی ارتش ترکیه در شمال سوریه و مطرح شدن احتمال تلاش داعش در پُر کردن خلاء نیروهای امریکایی در آن منطقه، اعلام خبر کشته شدن البغدادی در این مقطع زمانی می‌تواند حامل پیام‌های متفاوتی باشد:
۱. ممانعت از احتمال سازمان‌دهی مجدد داعش: برخی از ناظران بر این اعتقاد بودند که گروه داعش تلاش دارد با بهره‌برداری از تحولات منطقه به سازمان‌دهی مجدد خود جهت جبران شکست‌های پیاپی اخیر خود بپردازد. این ناظران به نوار ضبط شده اخیر البغدادی اشاره داشتند که در آن ادعا کرده بود به رغم ناکامی‌های اخیر داعش، این گروه کماکان قدرت‌مند و پابرجاست. البغدادی همچنین در آن نوار نیروهای داعش را به انجام «اقدامات لازم» فراخواند. این سخنان به عنوان چراغ سبزی به نیروهای میدانی داعش جهت انجام عملیات تروریستی تعبیر شد تا این گروه ثابت کند که شکست‌های نظامی اخیر منجر به فروپاشی و کاهش تاثیر و نفوذ آن‌ها نشده است. از این رو، اقدام اخیر امریکا در کشتن البغدادی حاوی این پیام بود که ایالات متحده ملتزم به پیگیری مبارزه با داعش به عنوان یک سازمان تروریستی بوده و اعلام پیروزی بر آن گروه به معنای پایان کار داعش و یا پایان رویارویی با آن نبوده است.
اظهارات ژنرال فرانک مکنزی، فرمانده نیروهای مرکزی امریکا در خاورمیانه در ۲۳ اسد ۱۳۹۸ که اعلام کرده بود «اقدامات ضد تروریسم امریکا هنوز به جاه‌طلبی‌های افراطی داعش به‌طور کامل پایان نداده است» نشانگر آن بود که امریکا این گروه را به عنوان تهدید امنیت ملی خود می‌داند و در مبارزه با آن مصمم است.
۲. پاسخی مناسب به انتقادهای افکار عمومی امریکا: بسیاری از ناظران بر این باورند که کشتن البغدادی باعث تقویت جایگاه و موقعیت دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری امریکا در مواجهه با انتقادات و فشارهای داخلی خواهد شد. چنین امری در ایالات متحده مسبوق به سابقه بوده و مثلاً حذف «اسامه بن لادن» رهبر سازمان القاعده در ۱۲ سنبله ۱۳۹۰ در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما و کشته شدن ابومصعب الزرقاوی در دوران ریاست جمهوری بوش پسر در ۱۸ خرداد ۱۳۸۵ مورد تایید گسترده افکار عمومی امریکا قرار گرفت و موقعیت هر دو رییس‌جمهوری پیشین را به‌شدت تقویت کرد. با توجه به این که ترامپ از سوی اکثریت دموکرات مجلس نمایندگان در آستانه استیضاح قرار دارد و حتی بعضی از جمهوری‌خواهان از برخی سیاست‌های دونالد ترامپ انتقاداتی داشته‌اند، عملیات کشتن البغدادی پیکان فشارها را به سوی منتقدان تغییر خواهد داد. نباید فراموش کرد که ایالات متحده در سال منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری قرار دارد و حذف رهبر یکی از بزرگ‌ترین سازمان‌های تروریستی و ضد امنیت ملی امریکا بدون هیچ‌گونه هزینه نظامی می‌تواند موفقیت بزرگی در سیاست خارجی دولت کنونی به‌شمار رود و بر امکان موفقیت دونالد ترامپ در انتخابات پیش رو به مراتب بیافزاید.
۳. مهار پیامدهای انتقادی عملیات نظامی ترکیه در شمال سوریه: هم‌زمانی طرح حذف رهبر داعش با آتش‌بس موقت در شمال سوریه که با سفر مایک پنس، معاون رییس‌جمهوری امریکا، در ۲۵ میزان ۱۳۹۸ انجام پذیرفت تا حدود زیادی پاسخی به انتقادات فزاینده متحدان اروپایی و منطقه‌یی ایالات متحده بود. بسیاری از این متحدان ادامه جنگ در شمال سوریه و بی‌عملی نیروهای نظامی امریکا را فرصتی برای فرار زندانیان داعشی و تجدید سازمان آن گروه دانسته و چنین امری را تهدیدی برای امنیت کشورهای خود تلقی کردند. کشتن ابوبکر البغدادی جدیت ایالات متحده در مبارزه با داعش و حمایت از متحدان را به نمایش گذاشت و نشان داد که ارتش امریکا در صورت لزوم با انجام عملیات محدود، سریع و موثر آماده واکنش به تهدید‌های منطقه‌ای است.

چشم‌انداز پیش رو
با اعلام مرگ ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، ازسوی امریکا، بسیاری از آغازِ پایان داعش به‌ویژه با فروپاشی رؤیای برپایی دولتی براساس خلیفه‌گری، بعد از شکست‌های نظامی و فقدان قلمروی حمکرانی آن گروه سخن گفتند، در حالی ‌که برخی تحلیل‌گران با تردید در این امر از احتمال برآمدن سازمانی خطرناک‌تر و مخوف‌تر از داعش خبر دادند؛ همان‌گونه که پس از مرگ بن‌لادن، رهبر القاعده، داعش از رحم آن گروه تروریستی سر برآورد. دسته اخیر تحلیلگران بر این باورند که بغدادی تنها «نماد» این سازمان تروریستی بود و مرگ او به‌معنای نابودی ایده و تفکر «تروریسم جهادی» نخواهد بود.
اما گروه داعش با تایید کشته شدن رهبر خود و تعیین جانشین او و اعلام بیعت هواداران آن گروه با رهبر جدید تنها سه روز پس از اعلام رسمی مرگ بغدادی ازسوی ایالات متحده امریکا، تلاش دارد تصویری منسجم و قوی از خود ارایه دهد. سخنگوی جدید داعش، ابوحمزه القریشی، در ۹ عقرب ۱۳۹۸ در یک نوار صوتی ضبط‌شده که از کانال تلگرامی فرقان وابسته به آن گروه پخش شد، ضمن تایید مرگ ابوبکر بغدادی، رهبر داعش و ابوحسن المجاهد، سخنگوی آن گروه، قول داد داعش به‌زودی انتقام خون آن‌ها را خواهد گرفت. این سخنگو همچنین اعلام کرد که «مجلس شورا»ی این گروه، با ابوابراهیم الهاشمی القریشی، به‌عنوان «امیرالمومنین و خلیفه مسلمین» بیعت کرده و او را به این سمت برگزیده است.
با توجه به این که تعیین نام‌های مستعار رویکرد سازمان‌های رادیکال اسلامی و گروه‌های مسلح جهادی است، نام ابوابراهیم القریشی برای بیشتر ناظران و سرویس‌های اطلاعاتی ناشناخته است و هویت این فرد برای آن‌ها مشخص نیست. با وجود لقب «القریشی» برای رهبر جدید داعش که نشانه وابستگی به خاندان پیامبر اسلام است، این گروه تلاش داشته است تا تایید هواداران و برخی شخصیت‌های مذهبی منتقد را کسب کند و خلاء بغدادی را از طریق انتساب رهبر جدید به خاندان پیامبر اسلام تا حدود زیادی جبران کند.
اما انتخاب جانشین بغدادی با نظر به ساختار گروه داعش و نحوه فعالیت آن‌ها، تاثیر شگرفی بر رویکردهای این گروه نخواهد داشت. ساختار تصمیم‌گیری، سازماندهی عملیاتی و جذب ستیزه‌جویان در گروه داعش از سیستمی غیرمتمرکز تبعیت می‌کند. چنین ساختاری بسیار منعطف‌تر از ساختار سازمانی القاعده است که رهبر آن، اسامه بن‌لادن، در سال ۲۰۱۱ کشته شده بود. به همین دلیل، بحث جانشینی بن‌لادن از اهمیت بیشتری برخوردار بود، زیرا بن‌لادن در القاعده نقش بزرگ‌تری نسبت‌به نقش بغدادی در داعش بازی می‌کرد.
در مقایسه با دیگر گروه‌های جهادی، گروه داعش مبتنی‌بر ساختار اداری دقیق‌تری است که فقدان رهبری نمی‌تواند به کلیت آن آسیب بزند. در واقع پس از تجارب این دست از گروه‌ها، روشن شده است آن گروه‌های جهادی ستیزه‌جو که از سازمان و ساختار اداری غیرمتمرکز برخوردارند، قادر خواهند بود ضرباتی مانند حذف رهبران طراز اول خود را تحمل کنند و سریعاً به بازسازی خود بپردازند. بدین‌ترتیب داعش از معدود سازمان‌های جهادی تکامل‌یافته‌ای است که ازسویی ساختار آن، استفاده این گروه از تجارب قبلی دیگر گروه‌های ستیزه‌جو را نمایان می‌کند و از سوی دیگر، احتمال فروپاشی کامل آن در مرحله پیش رو تنها به‌دلیل حذف رهبری، بسیار اندک خواهد بود.
با این وجود، حذف رهبران گروه‌های تروریستی حتی اگر نتواند به توقف کامل فعالیت آن سازمان‌ها بینجامد، تاثیر سمبلیک مهمی بر ادامه فعالیت و شکل حضور آن گروه‌ها خواهد داشت، چرا که رهبرانی چون بن‌لادن و بغدادی، جدا از نقش‌های تشکیلاتی‌شان، «برند»های مهمی در جذب ستیزه‌جویان و جهادی‌ها از اقصی نقاط جهان بوده‌اند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.