احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





جلوِ «برادر»ِ متجاوز را بگیرید!

- ۰۵ سنبله ۱۳۹۱

احمد عمران

اظهارات رییس عمومی امنیت ملی در مجلس نماینده‌گان، چهره فاجعه‌آمیز وضعیت موجود در کشور را به تصویر می‌کشد. جنرال نبیل که در رابطه به تجاوز و حملات توپخانه‌یی ارتش پاکستان به ولایات جنوب شرقی کشور به نماینده‌گان مردم توضیح می‌داد، به دو نکته مهم اشاره کرد:

نخست این‌که ارتش پاکستان عملاً وارد بخش‌هایی از خاک افغانستان شده و نظامیانِ آن پاسگاه‌های مرزی خود را در قلمرو حاکمیت ملی افغانستان افراز کرده‌اند؛ و دوم این‌که نیروهای موجود، توانایی مقابله با این تجاوز آشکار به قلمرو افغانستان را ندارند و باید فراخوان مردمی داده شود، آن‌هم به این صورت که مارشال فهیم معاون اول ریاست جمهوری و جنرال دوستم از اعضای ارشد جبهه ملی، با بسیج مردمی و ایجاد لشکر صدهزار نفری، جلو تجاوز به خاک افغانستان را بگیرند.
اما این طرح بدون شک منطق اجرایی و عملی ندارد و تنها نمودارِ واقعیِ وضعیتی‌ست که همه را سراسیمه کرده و هیچ‌کس نمی‌داند برای حل مشکل حملات و تجاوز پاکستان، چه ‌گونه اقدامی کند.
موضوع حملات پاکستان به خاک افغانستان، در همین‌جا خاتمه نمی‌پذیرد. این موضوع پایه‌های چوکی‌های وزرای دفاع و داخلۀ کشور را هم به لرزه درآورده و مجلس نماینده‌گان، طرح استیضاح این مقام‌ها را ریخته است.
اما فاجعۀ تجاوز به خاک افغانستان، ابعاد بزرگ‌تر و گسترده‌تر از این‌هم دارد که با استیضاح و حتا برکناری چند مقام بلندپایه نمی‌توان آن را رفع کرد. دقیقاً این موضوع با سیاست‌های ارگ ریاست‌جمهوری رابطه دارد و در طول یک دهۀ گذشته در سایۀ این‌گونه سیاست‌ها، زمینۀ چنین ننگ تاریخی‌یی فراهم شده است. پاکستان ناگهان دست به این اقدام نزده؛ بلکه با گذشت هر روز، گلیم خواست‌ها و انتظارات خود را فراتر برده و به مرحلۀ فعلی رسیده است.
سیاست‌مداران پاکستانی دقیقاً در پرتو دیپلماسی ارگ ریاست‌جمهوری، زیاده‌خواهی‌های خود را تعریف کرده‌اند. زمانی این کشور تلاش می‌کرد که موجودیت گروه‌های شورشی در خاک خود را پنهان نگه دارد؛ زمانی سعی می‌کرد که حمایت نظامیان و برخی حلقات سیاسی پاکستان از گروه‌های شورشی، آفتابی نشود؛

و زمانی هم  تاکید می‌کرد که رهبران القاعده و طالبان در خاک پاکستان خانه ندارند. ولی کذب هر یک از این موارد با تشدید درگیری‌ها و افزایش حملات گروه‌های تروریستی در افغانستان، ثابت شد و حتا رهبر شبکۀ تروریستی القاعده، از زیر قبای پاکستان بیرون آمد. ارگ ریاست‌جمهوری در طول این سال‌های درد و دهشت، سیاست مبتنی بر حفظ منافع ملی را دنبال نکرده است. دولت‌مردان کشور، پاسخ کشتار و تجاوز را با «برادر» خواندن جانب مقابل داده‌اند.
سیاست‌مداران پاکستانی در ده‌سال گذشته اندک‌اندک نیات و خواست‌های خود را به نمایش گذاشته‌اند. دوستی می‌گفت خواست‌های پاکستان پایانی ندارد که بشود با آن‌ها کنار آمد. به میزانی که شما به آن‌ها فرصت می‌دهید، طناب توقعات آن‌ها درازتر می‌شود. این برداشت دقیقاً از متن تحولات سال‌های اخیر بیرون آمده است؛ تحولاتی که نشان دادند پاکستانی‌ها نه تنها صداقت سیاسی ندارند، بلکه مهم‌ترین عامل بی‌ثباتی و تشدید ناامنی‌ها در منطقه و افغانستان اند.
اما این سیاست‌های پاکستان، بدون هماهنگی با دیپلماسی ارگ نبوده است. هرچند که ممکن است در برخی موارد این هماهنگی، چندان هم آگاهانه نبوده باشد؛ ولی ارگ ریاست‌جمهوری این فرصت را به سیاست‌مردان پاکستانی فراهم کرد که به سیاست تجاوز و برهم زدن ثبات در افغانستان ادامه دهند.

سال گذشته که بحث حملات پاکستان به مناطق شرقی و جنوبی کشور بالا گرفت، رییس‌جمهوری کشور به جای این‌که راهکارمناسب حل بحران و منازعه را بجوید، با تضرع اعلام داشت که مقابله به مثل، احتمال آسیب رسیدن به پشتون‌های آن‌سوی مرز را به دنبال دارد و افغانستان خواهان چنین اتفاقی نیست.
بدن شک همواره نباید به راهکارهای مسلحانه اندیشید، و از راه دیپلماسی دقیق و سنجیده‌شده نیز شاید بتوان به اهداف مورد نظر دست پیدا کرد.
از آغاز حملات توپخانه‌یی پاکستان به خاک کشور ما، نزدیک به دو سال می‌گذرد. این حملات با گذشت هر روز بیش‌تر و بیش‌تر شده، به حدی که حالا عملاً مقام‌های امنیتی از تجاوز آشکار و وارد شدنِ نظامیان پاکستانی به بخش‌هایی از مناطق شرقی و جنوبی کشور، سخن می‌گویند. جنرال نبیل رییس عمومی امنیت ملی، با لحن تندی در مجلس نماینده‌گان گفت که آن‌چه که در مرزهای شرقی و جنوبی کشور رخ می‌دهد، تنها پرتاب چند موشک و راکت نیست؛ بلکه افغانستان با تجاوز آشکار ارتش پاکستان روبه‌رو است.

حالا پرسش این‌جاست که چرا دولت افغانستان و به ویژه ارگ ریاست‌جمهوری که سکاندار اصلی سیاست‌های درست و نادرست ده‌سال گذشته بوده، در برابر این تجاوز مُهر سکوت بر لب زده و خاموشی اختیار کرده است؟ مگر غیر از این است که تجاوز فعلی پاکستان به خاک کشور ما، نتیجۀ سیاست‌های ارگ در ده‌سال گذشته است؟
ارگ ریاست‌جمهوری با سیاست‌های نابخردانه و در تعارض با منافع ملی کشور، وضعیت را این‌همه خطرناک کرده و حالا باید پاسخ‌گوی این وضعیت باشد. چرا زمانی که شماری از جناح‌های سیاسی و جامعه مدنی کشور، خواهان بین‌المللی شدنِ تجاوز پاکستان شدند، هیچ اقدام عملی در این خصوص نه از سوی شورای امنیت ملی و نه هم از سوی مقام‌های وزارت خارجۀ کشور صورت نگرفت؟ آیا وخامت اوضاع در مناطق مرزی کشور، نتیجۀ غفلت آگاهانه و نا آگاهانۀ این نهادها نیست؟
بدون شک که این وضعیت، ناشی از چنین غفلتی است و باید این نهادها پاسخ‌گوی عملکردِ خود باشند.
تجاوز پاکستان یک موضوع ساده داخلی نیست که به دلایل سیاسی و زیر نام مصلحت ملی، از کنار آن گذشت. این موضوع با حیثیت و هویت ملی افغانستان رابطه دارد و هرگونه سهل‌انگاری در این خصوص، می‌تواند خیانت ملی پنداشته شود.

از جانب دیگر، امروز بهترین فرصتِ محک زدنِ توافق‌نامه‌های راهبردی‌یی است که در سال روان با کشورهای قدرت‌مندِ دنیا به امضا رسیدند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.