احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:پوهاند دوکتور حبیب پنجشیری - ۰۶ جدی ۱۳۹۸
پروسۀ فرسایش جامعۀ نیمه فیودالی و قبیلهسالاری سرعت کسب کرد؛ دولت فاسد داوود خان سرنگون شد. حزب، نظام را گروگان گرفته و در انحصار خود قرار داد. طی فرامین هشت گانه، تدابیری روی دست گرفته شد و انجام یافت. گرایش به کیش شخصیت، کم بها دادن به رهبری جمعی، اجرای سیاست ترور، برخورد تعصبآمیز با اقلیتهای ملی و مذهبی، شکنجه و کشتار بیرحمانه تکروی، یکهتازی، بلند پروازی و غیره، همه و همه جلوههای زشت و ضد دموکراتیک حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود.
در ۲۵ سنبلۀ سال ۱۳۵۸ خورشیدی جلسۀ دفتر سیاسی به وسیلۀ حفیظالله امین در قصر دلگشاه دعوت شد و با چشمان اشکبار وارد مجلس گردید. نورمحمد ترهکی را عامل اصلی قتل داوود ترون و زخمی شدن زیرک یاور خود معرفی و پیشنهاد کرد که نورمحمد ترهکی از مقامات حزبی و دولتی سبکدوش گردد. در همان تاریخ حفیظالله امین به مقامات عالیۀ حزبی و دولتی و به سر منزل مقصود نایل آمد. شماری از فعالان سیاسی وابسته به خودش را به شبکۀ استخباراتی بهنام «کام» گماشت. امین پیش از تصرف قدرت سیاسی به این باور بود که گرفتن قدرت سیاسی، دشوار و حفظ آن آسان است. فقط در چنین وضع دشوار، خلاف رعایت اصول همزیستی مسالمتآمیز با حملۀ برقآسا از سوی قشون شوروی مورد هجوم قرار گرفت و قربانی سیاست جهانی و منطقهیی گردید.
آخرین مهمانی حفیظالله امین در کاخ تاریخی و بازسازی شدۀ تپۀ تاجبیگ بود. در این نوشته، آخرین لحظات زندهگی سیاسی حفیظالله امین به تصویر کشیده شده است که در آن جلوههای زشت انتقامجویی، تلافیجویی ذهنیگرایانه خودنمایی میکند. در آن روزها و در آستانۀ نابودی حاکمیت صد روزل حفیظالله امین، جلسۀ بیروی سیاسی برای آخرینبار در کاخ تپۀ تاجبیگ برگزار گردید. حفیظالله امین به وقت معین وارد اتاق مجلس نگردید. سر انجام، به ساعت ۱۱ پیش از چاشت وارد شده – با عرض پوزش و احوالپرسی جلسه را دایر نمود. در آخرین دقایق مجلس تحت ریاست نامبرده، دو موضوع ارایه شد یکی به جزئیات ملاقات او با سفیر شوروی تابی اوف، دو دیگر ثبت سخنرانی او به مناسبت پانزدهمین سالگرد تأسیس حزب اختصاص یافته بود. حفیظالله امین در ادامۀ صحبتهایش گفت: دولت شوروی به من وعده داده که به قدر ویتنام به افغانستان مساعدتهای تخنیکی و نظامی سرازیر خواهد کرد. از عبور قوتهای شوروی از بندر حیرتان تا شهر پلخمری نیز اطمینان داد که به مقاومت مردمی رو بهرو نشده اند. هنوز این اطلاعات پایان نیافته بود که به اتاق طعام جهت صرف نان اعضای دفتر سیاسی دعوت شدند، چون مواد غذایی، مسموم گردیده بود. علایم و آثار خواب سنگین در سیمای امین و دیگران آشکار گردید. امین پایان جلسه را اعلام نمود. آنچه که به رشتۀ تحریر آمد حقایق تلخ و شیرین از رویدادهای خونین و غمانگیز تاریخ معاصر کشور بود که ما را به این نتیجهگیری میرساند:
نورمحمد ترهکی و حفیظالله امین در مناسبات میان سازمانها، احزاب و دولتها، طرفدار تساوی حقوق مردم و عدم مداخله در امور یکدیگر بودند. نمونۀ واضح آنرا در برخورد ترهکی با الکسندر پوزانوف مرتبط به گرفتاری دابس سفیر ایالات متحدل امریکا مقیم کابل را میشود مثال زد که گفته بود اقدامی که انجام شد ماجراجویانه و به زیان ثبات سیاسی بود چرا این مسأله پیچیدۀ سیاسی از طریق مفاهمه با تدابیر سنجیده، راهحل خود را نپیمود. واکنش نورمحمد ترهکی در مقابل سفیر شوروی این بود رفیق پوزان اوف شما به دربار ما سفیر هستـید نه من سفیر شما.
به باور حفیظالله امین، کارمندان دیپلوماتیک در حوزۀ کاری خودشان حق مداخله را داشتند. ولی نامبرده پوزان اوف – صولت شاه معروف به میرگن را عناصر نامطلوب معرفی کرده و سبکدوشی آنانرا نیز تقاضا کرده بود که حمله برق آسای قشون سرخ بر قصر تپۀ تاجبیگ یکی از انگیزههای عکسالعمل رهبران شوروی علیه حفیظالله امین محاسبه میشود.
این نکته نیز قابل یادآوری است که در دفتر سیاسی حزب دموکراتیک خلق به استناد ادعای آکادمیسین دستگیر پنجشیری هیچگونه مصوبۀ، موافقتنامه و سندی در زمینۀ دعوت قطعات شوروی به افغانستان به امضا نرسیده است اگر در آرشیف وزارت خارجه چنین سندی موجود میبود، جهان یقیناً از آن سند تاریخی آگاهی مییافت.
مراجع اصلی تصمیمگیری رییس، معاونین، صدراعظم، وزیران سکتور امنیتی، وزیر امور خارجه و رییس دفتر بودند. با آنکه به مشورههای شفاهی و کتبی مقامات شوروی گوش داده میشد، ولی به آن عمل نمیگردید.
رهبری افغانستان و رهبری شـــوروی به تصمیمات سیاسی و نظامی یکدیگر اعتماد نـــداشتنــد. نورمحمد ترهکی حتا در روز برافراشتن بیرق به صراحت گفت: یک روبل شوروی و یک دالر امریکایی در انقلاب ما به مصرف نرسیده است. همین ویژهگیهای شرایط سیاسی را برای نفوذ سلطۀ نظامی شوروی، موجب شد.
۶ جدی سال ۱۳۵۸ خورشیدی، نقطۀ عطف و آغاز نفوذ حضور و سلطۀ نیروهای شوروی در افغانستان بود. این حوادث، خلاف همۀ موازین در برابر چشمان باز مردم اتفاق افتاد. به قرارداد دولتی و حُسن همجواری از جانب شوروی، تعرض آشکار صورت گرفت. به صدور انقلاب پرداختند. در نتیجۀ این تجاوز رهبری حزبی جناح خلق، زندانی و بینقش گردیدند. نفوذ و حضور قوتهای شوروی شرایط را برای استقرار حاکمیت بوروکراتیک نظامی مهیا نمود. این نظام، جنگ، جهاد و مقاومت خود انگیخته مردم را در قبال داشت. پروسۀ چنین مقاومت و جهاد به اشکال و شیوههای مخفی، علنی، مسالمتآمیز و مسلحانه شکل میگرفت.
مهاجرتهای اجباری در داخل وخارج آغاز شد. حداقل ۲ میلیون افغانستانی، خانههاییشان را ترک و آواره شدند. در هنگام کودتای آرام ضد ببرک کارمل به نفع داکتر نجیبالله احمدزی به آرامی و مرحله وار عملی گردید که کارمل قادر به رویا رویی نظامی با مخالفان نبود. قابلیت رزمی قوتهای مسلح بنا بر نفوذ سیاسی مشاوران شوروی در سطح نازل سقوط کرده بود. به ابتکارات فرزندان مردم، بها داده نمیشد.
گورباچف در چنین شرایط ضرورت بازگشت قوتهای شوروی را درک کرده بود. به منظور رسیدن به این هدف داکتر نجیب اولاً در دستگاه کمیتۀ مرکزی به حیث منشی و سپس به حیث منشی عمومی تعیین گردید. در ارتباط به دفاع مستقلانه از افغانستان دو طرح موجود بود:
طرح نجیبالله ناشی از تحلیل مشخص در اوضاع کشور بود. پالیسی مصالحه ملی قادر به دفاع مستقلانه از کشور بود.
دیدگاه ببرک کارمل در زمینه خروج قطعات شوروی را مساعد نمیدانست. وزیران سکتور امنیتی از طرح داکتر نجیب حمایت کردند. نامبرده در عمل به امور حزبی و دولتی پرداخت. از مراسم رسم و گذشت دیدار نمود. شرایط برکناری ببرک کارمل را آماده کرد.
در شب ۱۳ بر ۱۴ ثور سال ۱۳۶۸ خورشیدی، وزرای دفاع، داخله و امنیــــت ملی تحت رهبری داکتر صالحمحمد زیری و مراقبت شدید امنیتی از ببرک کارمل دیدار نمودند. او را طی مدت یک ساعت مجبور به استعفای کردند. ببرک کارمل با دوستان خود مشوره نمود و استعفایش را نوشت و سپس استعفای کارمل و تقرر نجیب منظور شد. در نتیجۀ کودتای سپید، قدرت سیاسی به داکتر نجیبالله احمدزی تعلق گرفت و فصل دیگری بر تاریخ معاصر کشور افزوده شد.
Comments are closed.