احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران - ۲۱ جدی ۱۳۹۸
سال عیسوی ۲۰۱۹ به پایان رسید و سال ۱۳۹۸ خورشیدی نیز در ماههای پایانیِ خود قرار دارد؛ ولی افغانستان هنوز نهتنها در جای سابقِ خود هست، بلکه اوضاع هر روز بیشتر از پیش به وخامت میرود. دو مسالۀ حیاتی برای مردم افغانستان که وعده داده شده بود در سالِ روان به فرجام میرسند، هنوز در هـالهیی از ابهام قرار دارند. نه بحث صلح راه به جایی برده و نه از نتیجۀ انتخابات ششمِ میزان خبری است؛ مثل اینکه این دو بحث اساسی با یکدیگر رابطۀ تنگاتنگ دارند که گاهی به چشم میآید و گاه معلوم نمیشود.
در اینکه برای امریکاییها موضوع صلح با طالبان نسبت به دیگر مسایلِ افغانستان در اولویت قرار دارد، هیچ جای شک وجود ندارد. برای امریکاییها حتا اینکه بخشی از دستاوردهای هجده سالِ گذشته در صورت رسیدن به توافق صـلح با طالبان از دست هم برود، زیاد اهمیت ندارد؛ به همین دلیل آنها چندان به نتیجۀ انتخابات، آنهم انتخاباتی که به گفتۀ سفیر پیشینِ این کشور کمترین شرکتکننده را داشته، دلبستهگی نشان نمیدهند و منتظرند که در میز مذاکره با طالبان به چه نتیجهیی خواهند رسید. این نتیجه اگر ابطال کُلِ آرای انتخابات هم باشد، با توجه به اینکه مردم افغانستان نیز به دلایلِ متفاوت واکنش منفی به انتخابات نشـان دادهاند، برای امریکاییها پذیرفتنی است.
متأسفانه حکومتهای افغانستان در هجده سالِ گذشته با وجود اینکه در قبضۀ تکنوکراتهایِ از غرب برگشته بود، تصور بسیار منفی و زشت از مردمسالاری و بهویژه انتخابات ارایه کردند. آنها با تقلبکاری و مهندسی آرا، مردم افغانستان را نسبت به روندهای دموکراتیک مشکوک ساختند و آب به آسیابِ افراطگرایان و طالبان ریختند؛ افراطگرایان و طالبانی که با داشتن قرائت فاشیستی از آموزههای دینی در هجده سالِ پسین در برابر نظام و ارزشهای آن جنگیدند و خواستند به مردم جهـان این پیام را برسانند که گویا مردم افغانستان خواهان دموکراسی و نظام انتخاباتی نیستند. در ارایۀ این تصویر نادرست و مغالطهآمیز، تکنوکراتهایِ از غرب برگشته با گروههای افراطگرا بهخاطر منافع شخصی و گروهیِ خود همسرایی کردند. طالبان اگر با جنایات نابخشودنیِ خود این پیـام را به جهان دادند؛ حکومتهای کرزی و غنی با تقلب و ایجاد ساختارهای مافیایی به چنین تصویری قوت بخشیدند. حالا اگر جامعۀ جهانی به روندهای دموکراتیک در افغانستان همچون سالهای نخستِ پس از سقوط رژیم استبدادی طالبان دلبسته نیست، تقصیر آن به چنین اشخاصی برمیگردد. وقتی اشرفغنی و کرزی عملاً به امانتِ مردم در انتخابات خیانت میورزند و برای رسیدن به قدرت هم از پول جامعۀ جهانی سوءاستفاده میکنند وهم از اعتبار آنها، آنها نیز حق دارند که مردم افغانستان را مردمی بدوی و به دور از هنجارهای مُدرن بدانند.
انتقادهای آقای کرزی از غرب، به همان سورنایی شباهت دارد که کسی از سرِ بزرگ آن را بنوازد، و به همان تفی میماند که سربالا انداخته شود. چهرۀ ملی و امانالله خانی را هم که اشرفغنی تلاش دارد با «بابا» گفتنِ خود بسازد، چیزی جز فریب و دغلکاری در سیاست و تاریخ نمیتواند باشد. آقای غنی نه چهرۀ ملی است و نه هم در موقفی قرار دارد که بتواند دعوای «بابایی» کند. او مترسکی بیش نیست که در پنج سالِ گذشته فقط به چور و چپاولِ داراییهای عامه مشغول بود و حالا نیز با خیرهسری میخواهد که برای یک دورۀ دیگر در قدرت باقی بماند. او اگر عرضۀ حکومتداری و بهدست آوردن دلهای مردم را میداشت، در انتخابات ریاستجمهوری سال روان، کمتر از دو میلیون رای به صندوقها ریخته نمیشد که بدون تردید، نصفِ آن نیز تقلبی و جعلی اند.
اگر نهادی وجود میداشت که سطح مشارکت در انتخاباتِ سال روان را بهدرستی محاسبه میکرد، آنگاه فاجعهیی که بر افغانستان گذشته، بهخوبی معلوم میشد. هیچ امکان ندارد که بیشتر از یک میلیون تن واجد شرایط در انتخابات شرکت کرده باشند. جامعۀ جهانی و بهویژه امریکاییها این واقعیت را میدانند ولی چیزی نمیگویند؛ چون که بخشی از افتضاحِ انتخابات را در تمام دورهها آنها نیز به گردن دارند. این کشورها به دلیل منافعِ خود و اعتمادی که به چند چهرۀ کمسواد و طماع قدرت داشتند، در بهوجود آوردنِ افتضاح و فاجعۀ انتخابات در افغانستان عملاً نقش داشتهاند. حالا هم برای این کشورها نتیجۀ انتخابات و اینکه مردم افغانسـتان به چنین روندی اعتماد خود را از دست دادهاند و یا خیر، هیچ اهمیتی ندارد. برای آنها آنچه اهمیت دارد، بیرون شدن از افغانستان و کاهش هزینهها و کمکهایشان است؛ کمکهایی که اکثراً به جیبِ همان افراد طماع و سودجویِ خودشان میریزد.
بسیار جای خجالت است که افغانستان در میان کشورهای منطقه، با داشتن دو و نیم میلیون معتاد مواد مخدر، در جایگاه نخست قرار گرفته است. در حالی که پانزده سال پیش، تعداد معتادانِ مواد مخدر در افغانستان بسیار نازل و محدود بود. اینهمه معتاد محصول چه چیزی است؟ اگر حکومتهای افغانستان مشغول زدوبندهای قومی و زبانی نمیبودند و به مسایل کشور میپرداختند، ما حالا رکورددارِ ثبتِ معتاد نمیبودیم. گفتم ثبت معتاد، چون دو و نیم ملیون تن رقمی است که از سوی نهادهای مسوول تأیید شده ولی اینکه واقعاً رقم اصلیِ معتادان به چند تن میرسد، واقعاً کسی چیزی نمیداند.
کارگزاران حکومتی افغانستان در چنین شرایطی، از ادامۀ قدرت سخن میگویند و منتظرند که یک بارِ دیگر بر اریکۀ قدرت تکیه زنند. آیا واقعاً جای شرم نیست؟ انتخاباتی را که خودشان با دستهای آلودۀ خود به لجن کشیدند، حالا برای امریکا و جامعۀ جهانی نیز اهمیتِ خود را از دست داده است و آنها تلاش دارند که در تفاهم با طالبان، فرشِ این ارزشها را برای همیشه جمع کنند.
Comments are closed.