احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۰۴ دلو ۱۳۹۸
در آستانۀ امضای احتمالی توافقنامه صلح میان امریکا و طالبان که میتواند زمینه گفتگوهای میان جناح های سیاسی را نیز با این گروه برای رسیدن به توافق افزایش دهد، اشرف غنی غاصب قدرت سیاسی در افغانستان در نشست «افغانستان در روایت منطقهیی و جهانی» که در حاشیه نشست اقتصادی سویس برگزار شد، اعلام کرد که صفوف طالبان از جنگ خسته شدهاند و سران آنها در دوحه به عیاشی و تجدید فراش مصروف اند. او هم چنین طالبان را اصلی ترین عامل ترویج کشت و قاچاق مواد مخدر در کشور خواند. آقای غنی هم چنین در این نشست گفت که برای صلح با طالبان برنامه دارد و به همین دلیل مردم افغانستان از او حمایت میکند. او در ضمن داکتر عبدالله رقیب انتخاباتی خود و حامد کرزی رییس جمهوری پیشین را به بی برنامهگی در قضیه صلح و در مجموع به بی برنامه گی در تمام عرصه ها متهم کرد، او گفت که این افراد یک ورق کاغذ برنامه نداشته اند. سخنان آقای غنی در مورد طالبان بدون شک میتواند حاوی نکات واقعی باشد. این گروه قومی که قرایتی افراط گرایانه از آموزه های دینی دارد، از همان آغاز ظهور خود با مواد مخدر و پاکسازی قومی در کشور وارد صحنه شد و تا امروز نیز به نظر نمیرسد که حرف های بیشتر از این داشته باشد. ولی جای تعجب این جاست که چرا در چنین مقطعی آقای غنی و معاون اول او در دسته انتخاباتی « دولت ساز» متوجه هیولای طالبان شدهاند و آنها را چنین به باد انتقاد میگیرند؟ آقای غنی قبل از رسیدن به قدرت سیاسی و در سالهای که عهدهدار انتقال قدرت نظامی از نیروهای خارجی به نیروهای داخلی بود، برای خوشآمدگویی طالبان از زندانهای افغانستان انتقاد کرد و گفت که بیشترین زندانیان مربوط یک قوم اند. قومی که آقای غنی به آن اشاره داشت، قوم پشتون بود و او گفت که هر وقت به قدرت سیاسی دست پیدا کند، موضوع توازن قومی را در زندان ها عملی خواهد کرد. او چنین نیز کرد و با فرمان های متواتر هزاران جنگجوی طالبان را از زندانهای کشور بیرون ساخت و دوباره به صفوف جنگ فرستاد تا علیه مردم افغانستان بجنگند. امروز چه شده که آقای غنی علیه همان هایی که از زندان بیرون کرد، چنین عصبانی و خشمگین است؟ مگر چیزی فراتر از بحث قدرت سیاسی مطرح است؟ در زمان انتخابات سال ۱۳۹۳ آقای غنی با طالبان همدلی نشان میداد که واقعا میخواست که آنها از او حمایت کنند و برایش رای بدهند. چنانچه طالبان چنان هم کردند. بعدا او میخواست که طالبان را در کنار خود در قدرت سیاسی شریک کند، چیزی که طالبان به آن پاسخ مثبت ندادند و به همین دلیل میانه آقای غنی و آنها برهم خورد. حالا هم طالبان به این دلیل برای آقای غنی منفور شدهاند، چون ادعای قدرت سیاسی دارند و نمیخواهند با او در یک میز مذاکره بنشینند. او از طالبان عصبانی است و به همین دلیل تلاش دارد که حتا برنامه صلح با آن ها را نیز سبوتاژ کند. گفتگوی دونالد ترامپ رییس جمهوری امریکا با آقای غنی در حاشیه نشست داووس در سویس دقیقا به همین منظور صورت گرفت که او تلاش های صلح امریکا را دور نزند و بگذارد که طالبان با کاهش خشونت ها برای امضای توافقنامه صلح آماده شوند. و اما در مورد برنامه! آقای غنی درست می گوید که رقبای او، کرزی و عبدالله، برنامه ندارند ولی خودش چه برنامه یی برای افغانستان دارد. او در سال ۲۰۰۹ وقتی با کرزی و عبدالله وارد مبارزات انتخاباتی شد و تنها سه درصد آرای انتخاباتی را به دست آورد، گفت که افغانستان یکی از چهار کشور فاسد دنیا است و این اتهام را به کرزی وارد کرد که جایگاه افغانستان را در یان کشورهای فاسد دنیا ارتقا بخشیده است. اما خودش چه کرده است؟ در تازه ترین گزارش افغانستان در میان فاسد ترین کشورهای جهان موقعیت پنجم را دارد. آیا او توانست که جایگاه افغانستان را از نظر فساد مالی و اداری بهتر سازد؟ هنوز افغانستان فاسد ترین کشورجهان به شمار می رود در حالی که در پنج سال گذشته قدرت به صورت انحصاری در اختیار خودش و نزدیکان اش بوده است. قدرت سیاسی عملاً در کشور به قدرت خانواده گی تقلیل یافته و این مهم ترین برنامه مدون آقای غنی برای نجات کشور بوده است. فقر و بیکاری از هر زمان دیگری در کشور بیداد میکند. حداقل براساس گزارش های رسمی بیش از پنجاه درصد جمعیت کشور زیر خط فقر به سر می برند، آیا این است برنامۀ کاهش فقر و بیکاری در کشور؟ برنامۀ صلحی را که آقای غنی به زبان انگلیسی تدوین کرد، هیچ برنامه نیست. فقط چند صفحه نوشته مقاله مانند است که هیچ کمکی برای رسیدن به صلح و امنیت نمی کند. او زمانی که در انتخابات گذشته کمپاین می کرد، گفت که حداقل، در پنج سال گذشته یک میلیون شغل تازه برای کاهش بیکاری در کشور ایجاد خواهد کرد، آیا یک درصد این شعار عملی شد. چند صفحه برنامه آقای غنی برای کاهش بیکاری نوشته است؟ دروغ گفتن واقعا مالیه کار ندارد والا آقای غنی حالا باید زیر بار قرض گور میرفت. آدم وقتی یک انگشت به سوی دیگران می گیرد باید متوجه باشد که چهار انگشت دیگر را به سوی خود گرفته است. او می گوید مردم افغانستان به او و برنامه هایش باور دارند؟ کدام باور کدام برنامه؟ مردم افغانستان روزشماری می کنند که او را دیگر در افغانستان حتا نبینند و باز جناب عالی ادعا میکند که مردم به او باور دارند. واقعا اعتماد به نفس هم چیز خوبی بوده است! مردم به چه چیز آقای غنی دل خوش کنند؟ به کدام تحولی که او در افغانستان وارد کرد؟ آقای غنی فقط یاد گرفته که در سفرهایش یک کتاب را که دو صفحه آن را هم نخوانده با خود انتقال دهد و در بین طیاره با کودکان عکس یادگاری بگیرد. کل حکومت داری با برنامۀ آقای غنی همین است. البته آقای غنی حافظه هم ندارد؛ چون دروغهایی را که میگوید خودش نیز فردا به یاد نمیآورد. میگویند داکتری پیش مریض آمد و گفت که برایت دو خبر دارم یکی خوب و دیگری بد کدام را اول بگویم؟ مریض گفت خبر بد را اول بگو. داکتر گفت که خبر بد این است که تو سرطان داری و تا چند هفته بعد میمری. مریض گفت در این میان پس خبر خوب کدام است؟ داکتر پاسخ داد خبر خوب این است که تو حافظه خود را هم از دست دادهای و همین که از شفاخانه بیرون شدی همه چیز را فراموش می کنی.
Comments are closed.