احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





پروژه‌ها مخـاطبان سینمای افغـانستان را از میـان برده است گفت‌و‌گو با مجتبی صبار-بازیگر

گزارشگر:گفت‌وگوکننده: هارون مجیدی - ۰۷ دلو ۱۳۹۸

mandegarاشاره: آوردن تغییر در نگاه مردمان افغانستان برای رفتن به سینما و دیدن فیلم به کار زیاد نیاز دارد. در سال‌های پسین کار در خوری برای ایجاد این فرهنگ نشده است، فرهنگی که می‌تواند حامی تولیدات سینمایی کشور باشد و این صنعت را از دست و جیب‌نگر بودن و به نهادهای داخلی و بیرونی برهاند. روزنامۀ ماندگار برای پیدا کردن ظرفیت‌های سینمای کشور و سهم‌گیری در به میان آمدن فرهنگ فیلم دیدن و حمایت از فیلم‌سازی سلسله گفت‌وگوها و یادداشت‌هایی را در ستونِ «سینما» آغاز کرده و بر آن است تا در این بخش سهمی ولو اندک بگیرید.
در این نوبت گفت‌وگویی با مجتبی صبار یکی از بازیگران سینمای کشور انجام داده‌ایم و برخی از پرسشها را با او در میان گذاشته و دیدگاهش را پرسیده‌ایم. یکی از کارهایی که آقای صبار نقش بازی کرده فیلمِ «ماموریت سیاه» است. این با کارگردانی سرور محمد و بازیگری مجتبی صبار ساخته شده است. «ماموریت سیاه» مقام بهترین کارگردان از جشنوارۀ فیلم مادرید اسپانیا، مقام بهترین فیلم از جشنوارۀ فیلم میلان ایتالیا، مقام بهترین هنرپیشۀ مرد از جشنوارۀ دهلی نو را به دست آورده است. این فیلم ساعت ۲ روز پنجشنبۀ همین هفته در سینمای «آی‌خانم» نیز به نمایش گذاشته می‌شود.

*جناب صبار! در آغاز برای ما از تازه‌ترین فیلمی که دیده‌اید بگویید.
ممنون از این که برای سینما و صحبت پیرامون سینما فرصت گذاشته‌اید. در این اواخر بیشتر فیلم‌های نظامی می‌بینم چون به سمت نظامیان کشور رفته‌ام می‌خواهم کارهایی در این بخش انجام دهم. بستۀ تک‌تیراندازها را دیدم و یک بخشی از این فیلم‌ها باقی مانده و برنامه دارم تا آنان را ببینم؛ وقتی در بخش ویژه‌یی کار می‌کنیم، نیاز به تحقیقات و دیدن کارهایی که در آن زمینه شده، داریم تا با شیوه‌های پردازش سینمای دنیا آشنا شویم و دریابیم که چه کارهایی تازه انجام داده می‌توانیم.
*یعنی می‌خواهید در ساختن فیلم‌های نظامی در سینمای کشور کار کنید؟
پشت سر تمام سکتورهای امنیتی در دنیا سینمایی قرار دارد و تمام فعالیت‌های نظامی را بازتاب می‌ددهد، اما متاسفانه سینمای کشور ما این بخش را کم دارد. خواهان این هستم که سکتور امنیتی ما دارای سینما شود و یا به عبارتی، سینما جان‌بازی‌ها و فداکاری‌های نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان را بازتاب دهد.
*در دنیا این‌گونه فیلم‌ها چه جایگاهی دارد؟
این‌گونه فیلم‌ها در سطح جهان بیننده‌گان فراوانی دارند. شرایط افغانستان در سال‌های اخیر بیشتر به سمت نظامی شدن به پیش می‌رود و من هم دوست دارم که در این بخش کار کنم و این بخشی از سینما را رشد دهم.
*یکی از نقدهایی که پیوسته وجود داشته این بوده که حکومت افغانستان روایت مبارزۀ نظامیان کشور در برابر گروه‌های تروریستی و دهشت‌افگن را نساخته در حالی که گروه‌های تروریستی با بهره‌گیری از امکانات فناوری جنگ خود را توجیه می‌کنند و در قالب ترانه و ویدیو کلیپ به تبلیغات می‌پردازند، تروریستانی که توسط نهادهای امنیتی دستگیر شده‌اند گوشی‌های‌شان پُر بوده از این ویدیو کلیپ‌ها و ترانه‌ها؛ اما نهادهای امنیتی هیچ‌گاهی در این بخش کار نکرده‌اند. کارهایی پیش از این توسط صبا سحر و بصیر مجاهد برای قهرمان نشان دادن پولیس انجام شده، اما این کارها زیاد هنری نبوده‌ و برای ببیننده هیجان هنری خلق کرده نتوانستند. نگاه متفاوت شما در این بخش چیست؟
مخالف تولید انبوه در سینما نیستم، نیاز است تا سینمای افغانستان گواه تولیدات بیشتری باشد، به جای این که هیچ کاری انجام نشود، بهتر است تا کارهایی در سطح ابتدایی هم انجام شود. این مصداق همان گفته است که اگر هیچ غذایی موجود نبود، بهتر است که غذای نیم‌سوخته را بخوریم تا از گرسنگی نمُریم. ساخت این‌گونه فیلم‌ها مخاطبان خود را نیز دارد، شاید شماری که به سینما نگاه هنری دارند و به کیفیت اهمیت می‌دهند، مخالف باشند اما علاقه‌مندان آن حتا دیالوگ‌های این فیلم‌ها را حفظ دارند.
در سینمای کشور ظرفیت‌هایی که فیلم‌نامه بنویسند و یا ظرفیت‌هایی که فیلم را پیش و بعد از تولید همراهی کنند، اندک اند. بسیار وقت‌ها سر ست سناریو برای بازیگر داده و گفته می‌شود که این نقش از تو است و مقابل دوربین آن را اجرا کن، در این وضعیت بازیگر خود را بازی می‌کند نه شخصیتی که در سناریو است که بازیگر واقعی باید آن را نقش‌آفرینی کند. سینمای افغانستان فیلم‌نامه‌نویسان انگشت‌شماری دارد در حالی که داستان‌نویسان و رمان‌نویسان خوش‌نامی داریم که در برهه‌هایی از تاریخ سینما از کارهای آنان استفاده شده و فیلم‌های خوب سینمای کشور بر اساس آن خلق شده اند که فیلمِ مردا ره قول اس؛ اختر مسخره؛ نقطۀ نیرنگی و یک شمار دیگر محصول این همکاری است. در مرحلۀ پیش از تولید ما به کمبود فیلم‌نامه‌نویس و بازی‌گردان‌هایی که بازیگران را رهنمایی کنند، رو به‌رو هستیم. در مرحلۀ پس از تولید هم ظرفیت‌های درخشان نداریم و نیاز است تا این ظرفیت‌ها تربیت شوند.
*شما به عنوان یکی از کسانی که در رشتۀ سینما درس خوانده و فعالیت دارید، چند فیلم مهم از سینمای کشور را دیده‌اید؟
فیلم‌های بیگانه و اسامه از ساخته‌های صدیق برمک؛ فیلم اختر مسخره؛ حماسۀ عشق؛ سنگ صبور به کارگردانی عتیق رحیمی؛ آن‌سوی خط سکوت به کارگردانی همایون پاییز؛ وژمه به کارگردانی برمک اکرم و فیلمِ چند متر مکعب عشق از خوب‌ترین فیلم‌هایی است که دیده‌ام چون این فیلم‌ها قصه‌های خود ما را بیان می‌کند و خاطرات فراوانی برای کسانی که دیده‌اند، خلق کرده‌اند.
*مردمان افغانستان مخاطبان خوبی برای سینما هستند؟ و عوامل سینمای کشور چه سهمی برای تربیت مخاطب داشته‌اند؟
در سینمای دهۀ شصت کشور تلاش‌های خوبی صورت گرفت و مخاطبانی معتقد به سینما شده و ظرفیت‌های افغانستان در این زمینه را پذیرفتند. سینما وسیلۀ جذاب و توان‌مند برای سمت‌وسودهی افکار عامه است، اما در سال‌های اخیر این توان به فراموشی سپرده شده است. تنها در شهر کابل بیش از ۲۰ سالون سینما بود، اما امروز فقط دو سالون فعال است که در یکی از این سالون‌ها هم بیشتر فیلم‌های پاکستانی نمایش داده می‌شود در حالی که نیاز است تا تمام این سالون ها فعال باشند و بخش عمدۀ نمایش‌ها هم محصولات سینماگران افغانستان باشد. اگر به ولایات دیگر کشور نگاهی بیندازیم وضع فاجعه‌بارتر است زیرا بخش عمدۀ ولایات هیچ سینمایی ندارند. در حالی که روزگاری سالون‌های سینمای ولایات نسبت به کابل پُرجنب‌وجوش‌تر بوده است. ولایات نزدیک به کابل مانند پروان، پنجشیر و کاپیسا هیچ سالون سینمایی ندارند و ولایات‌های دیگر شمال افغانستان مانند تخار، بلخ، کندز که روزگاری سالون‌های بسیار معروف داشتند و حتا در زمان مقاومت به حمایت شهید احمدشاه مسعود در سینمای تخار فیلم نمایش داده می‌شد، امروز خبری از این سینماها و پخش فیلم و ساخت فیلم در این ولایات نیست.
همین‌گونه نگاه کنید به ولایت‌های میدان وردک، لوگر، زابل، کندهار، غزنی و هلمند که در شماری از این ولایات حتا سینمایی بنا گذاشته نشده است و یا سالون‌های سینمای مانند سینمای هلمند برای کارهای دیگری نظیر برگزاری نشست‌های خبری استفاده می‌شود.
باری به هرات رفته بودم و می‌پرسیدم که سینمای هرات کجا است تا این که راننده مرا به سینمای تاریخی هرات برد. وقتی داخل شدم، دیدم که ریاست اطلاعات و فرهنگ در آنجا فعال است و از سالون نمایش و بخش‌‌های دیگر سینما به عنوان دفاتر کاری این ریاست استفاده می‌شود. من به آقای رئوفیان{آریا رئوفیان} رییس اطلاعات و فرهنگ هرات که جوانی با دانش بود گفتم، شما به عنوان یک فرهنگی و شخص مسوول در این ولایت سالون سینما را بند انداخته‌اید در حالی که امکان آن وجود دارد تا دفاتر را در بخش‌های دیگر فعال بسازید. در هرات و شماری از ولایات دیگر درجه اول کشور سالون‌های سینما با این سرنوشت مواجه است و شما با این نمونه سرنوشت ولایات دیگر را قیاس کنید.
در این میان، نزدیک به بیست سال است که سینمایی نداریم و در این بحبوحه کودکی که تولد شده بود حالا به جوانی رسیده‌‌ و تا چند سال بعد دورۀ فیلم دیدن و سینما رفتنش پایان می‌یابد زیرا بر بنیاد باوری، دورۀ فیلم دیدن و سینما رفتن در شماری از انسان‌های میان سنین ۱۱ تا ۲۹ سالگی است و پس از آن مصروفیت‌های دیگر زنده‌گی انسان‌ها را مشغول می‌سازد. در کنار این که نیاز است تا عوامل سینمای کشور منسجم شوند، هنرهای دیگر مانند سرایش شعر، نوشتن داستان، موسیقی، نقاشی و… هم ساختن فیلم را حمایت کنند و سالون‌های نمایش فیلم هم فعال ساخته شوند. در نزدیک به بیست‌سال گذشته هر چند اندک اما فیلم‌های خوبی در کشور تولید شده و نیاز است تا باری در سراسر افغانستان نمایش داده شوند، وقتی سراغ آرشیف «افغان فیلم» برویم مطمین هستم که فیلم‌های زیادی برای دیدن داریم که تاهنوز مردمان کشور آن را ندیده‌اند.
*در کنار این، تبلیغ برای کشیدن پای مخاطبان برای دیدن فیلم بسیار بااهمیت خوانده می‌شود و این می‌تواند درآمد فراوانی به فیلم بار ‌آورد. رسانه‌ها می‌توانند حامیان خوبی در این بخش باشند اما رسانه‌ها از این آگهی‌ها تهی اند و تا زمانی که کسی از پیش روی سالون‌های نمایش نگذرد، خبر نمی‌شود که چه فیلمی در حال نمایش است و در پهلو آن، خود سازنده‌گان فیلم نیز به مخاطبان داخلی ارزشی قایل نمی‌شوند؛ در این مدت گواه بوده‌ایم که شماری از فیلم‌های ساخته شدۀ فیلم‌سازان کشور را بیشتر دیگران دیده و در سالون‌های نمایش کشورهای دیگر رونمایی و بار بار به نمایش گذاشته شده‌اند؛ به عنوان نمونه، چند ماهی است که فیلمِ «حوا، مریم، عایشه» که ساختۀ رییس افغان فیلم است در بیرون از کشور نمایش داده شده/می‌شود اما ببیندۀ افغانستانی فرصت دیدن آن را نیافته است، شما تاهنوز این فیلم را دیده‌اید؟
من به عنوان یکی از فعالان سینمای افغانستان تاهنوز این فیلم را ندیده‌ام و این حرف شما درست است که باید برای فیلم‌ها تبلیغ شود. یکی از موارد مشکل آفرین در این بخش این است که فیلم‌سازان کشور به خورد مخاطبان داخلی بیشتر مسایلی را داده‌اند که آنان دوست ندارند؛ به‌خاطر «پروژه»ها سینمای کشور مخاطبان خود را از دست داده است. دردِ اجتماع در تولیدات پروژه‌یی بیان نشده و به خاطر پول و سفارشی که صورت گرفته بود، کار صورت گرفته و در محتوای فیلم‌های افغانستان به سمتی برده شد که مردم با آن به شدت مشکل دارند و تا این که نگاه مردم را به فیلم و سینما بهتر بسازیم، آن را کُشتیم و بدبینی مردم را بیشتر کردیم و امیدهای اندکی که موجود بود را نابود کردیم. برای باشکوه ساختن صنعت فیلم‌سازی نیاز است تا مخاطبان خود را بهتر بشناسیم، از باورها و رفتارهای آنان گرفته تا چگونگی صحبت و نگاه‌شان به زنده‌گی را بدانیم؛ با شناخت روان جامعه می‌توانیم موثر کار کنیم در حالی که فیلم‌های پروژه‌یی به اصطلاحی «دل مردم را از سینما سیاه ساخت»؛ این وضع باعث فراموشی احساس مسوولیت در میان فیلم‌سازان شد. در حالی که انجام هر کاری و به‌ویژه تولید فیلم نیاز به بودجه دارد، اما در این سال‌ها فیلم‌سازان ما بیشتر از بهتر کارکردن به پول پیدا کردن فکر کرده‌اند در حالی که انجام کارهای هنری و ماندگار شدن آن به بهتر کار کردن و فکر بهتر و عواملی نیاز دارد که عاشقانه و با مسوولیت‌پذیری کار کنند. اینها باعث شدند تا آرام آرام سینمای کشور مخاطبان داخلی خود را از دست بدهد و تولیدات بیرونی جای تولیدات داخلی را بگیرد؛. هر شب سریال‌هایی را می‌بینیم که جذاب اند و از نظر عوامل کاری بسیار خوب اجرا شده اند-به این موردش کار نداریم که این سریال‌ها با چه دیدی ساخته شده و باعث چه تخریش‌هایی در اجتماع می‌گردد چون این کار به بحث جداگانه‌یی نیاز دارد-، می‌بینیم که عوامل سازندۀ آن بسیار خوب کار کرده‌اند و این که بیننده‌گان این سریال‌ها و فیلم‌ها بیست‌سال بعد چه خاطراتی از سرزمین امروز و مردمان خود دارند و این مجموعه باعث خلق چه ناهنجاری‌های اجتماعی می‌گردد؛ هجوم تولیدات هندی، امریکایی و ترکیه مخاطبان داخلی را از میان برده و مخاطبی برای دیدن فیلم‌های افغانستان تربیت نشود و سالون‌های سینمای ما خالی بمانند.
*گذشته از این موارد، خودت چرا سینما را انتخاب کردی؟
علاقه برای سینما از زمانی آغاز شد که به جستجوی این افتادم که چرا بازیگران سینمای هند برای مردمان ما مهم اند. در زمان طالبان در کابل زنده‌گی می‌کردیم؛ کاکا و برادر بزرگم زیاد فیلم می‌دیدند. روزی مرا فرستادن دنبال فیلمی؛ خانۀ ما در کارتۀ ۴ بود و من سوار بایسکلی به کارتۀ پروان آمدم و از آنجا فیلم را گرفتم، اگر دست طالبان می افتادم معلوم نبود که چه سرنوشتی در انتظارم است. وقتی به دهن باغ رسیدم، دیدم که گروهی از ادارۀ امر به معروف با دو موتر داتسن ایستاده و تلویزیون‌ها را با فیلم‌های شکسته آویزان کرده‌اند. من که فیلم را زیر پیراهن پنهان کرده بودم، شمال تندی باعث می‌شد تا فیلم پنهان شده نمایان شود، مسیرم را تغییر دادم و با هراسی بیش از حد خود را به خانه رساندم. وقتی فیلم را می‌دیدم به ذهنم می‌گذشت که با پذیرفتن خطرهای فراوانی چه چیزهایی را می‌بینیم و این‌ها کی‌ها اند که خانواده‌ها جمع می‌شویم و با عالمی از ترس به تماشای آن می‌نشینیم. از همین‌جا انگیزه‌یی در من زنده شد و بر آن شدم تا من هم همانند بازیگران فیلم‌هایی که می‌دیدیم، کار کنم و در ساختن سینمای کشور سهم بگیرم. دانش‌آموختۀ دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه کابل هستم و در این دانشکده رهنمایی شدم و کار سینما را بیشتر سر ست با کارگردان‌های خوب کشور مانند صدیق برمک و… یاد گرفتم.
*انتقادهای از روش درسی و مواد درسی این دانشکده وجود دارد، شما به چه باور هستید؟
حالا وضع دانشکدۀ هنرها بسیار خوب شده و ضمن جدا شدن دیپارتمنت‌ها وسایل تخنیکی خوبی نیز تهیه شده، اما در سال‌هایی که ما دانشجو بودیم از این امکانات خبری نبود و فقط یک کمره موجود بود و زمانی که به آن دست می‌زدیم مانع می‌شدند و می‌گفتند که خراب می‌شود!
*در ده سال حضورت برای کار در سینما، چه کارهایی را انجام داده‌ای؟
در این مدت نقش مرکزی در دو فصل سریال «سپر» نقش را به دوش داشتم و پس از آن در فیلمِ «وژمه» نقش بازی کردم که چندین جایزۀ جهانی را گرفت؛ فیلمِ «ماموریت سیاه» کار دیگرم بود و مستندی نیز راجع به فرهنگ ترکمن‌های افغانستان ساخته‌ام؛ این مستند از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ جایزۀ بهترین مستند سال را در سال ۱۳۹۶ به‌دست آورد. حالا نیز روی فیلم‌نامه‌یی کار دارم و پیشنهاد بازی در دو فیلم نیز آمده است و در روزهای اخیر یک نقش کوتاهی برای یک فیلم‌ساز کانادایی نیز بازی کردم.
*در پایان این گفت‌وگو از آرزوی کلانی که برای سینمای کشور داری و می‌خواهی آن را انجام دهی برای ما بگو.
روی ایجاد سالون‌های سینما کار می‌کنم و فکرهایی برای تولید فیلم نیز دارم که با حمایت دولت عملی خواهد شد.
*ممنون از این که برای روزنامۀ ماندگار فرصت گذاشتید.
تشکر از این که برای سینما هم کار و فکر می‌کنید.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.