احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:جان هریس/ مترجم: فریده وکیلی - ۱۵ دلو ۱۳۹۸
اگر میخواهید بدانید که چرا جنجالیترین رییسجمهور تاریخ امریکا در حال حاضر شانس خوبی برای برنده شدن دوباره در انتخابات را دارد، باید به چند نکته توجه کنید. کمپین انتخابات مجدد دونالد ترامپ از همین حالا، سرشار از حمایت مالی، با سیراب کردن شبکۀ اجتماعی از آگهیهای جهت دار و درو کردن اطلاعات رأی دهندهگان، فعالیت خود را آغاز کرده است.
نمایش استیضاح به اندازۀ کافی برای برانگیختن افکار عمومی، این موقعیت را به ترامپ داد تا با انجام پرسشنامههای آنلاین و طرح سوالاتی مانند: «آیا شما قبول دارید که پرزیدنت ترامپ خطایی مرتکب نشده است؟ آیا قبول دارید که دموکراتها تلاش دارند با دروغ رییسجمهور را استیضاح کنند؟» نقش شوالیهیی را ایفا کند که علیه توطئه لیبرالها میجنگد.
در مقابل، رقیب احتمالی دموکراتها، جو بایدن به دنبال تصمیم بسیار عجیبی در سرخط خبرها اعلام کرد که قصد دارد بر آگهیهای تلویزیونی متمرکز شود و بودجۀ تبلیغات آنلاین را قطع کرده است.
و این تصمیم عجیب است که موقعیت ما را عجیب و سخت میکند، چون آنچه واقعاً به ترامپ کمک می کند فیسبوک است. کمپنی مارک زوکربرگ باوجود اظهار ندامت جمعی نسبت به نقشی که در انتخاب ترامپ در سه سال پیش و انتخابات ریاستجمهوری گذشته داشته، احزاب و کاندیداها را از مقررات مربوط به صحت و سقم آگهیها کاملا معاف کرده است. بعد از سیل انتقادات به فیسبوک انتظار میرفت که مدیر این کمپنی تغییراتی هم در مورد این سیاست و هم در مورد دستهبندی هدفمند آگهیها تغییراتی ایجاد کند، تا مانعی برای تفکیک اطلاعات به رأیدهندهگان شود، اما این طور نشد و کمپین ترامپ اخیراً ارسال روزانه ۱۰۰۰ آگهی جدید تفکیک شده برای کاربران متفاوت را تایید کرده است.
اما در ابتدای همین ماه بیانیهیی از طرف کمپنی فیسبوک صادر شد که طی آن سیاستهای شرکت در دو مورد اخیر بدون تغییر باقی میمانند.
برخلاف فیسبوک، کمپنیهای بزرگ اینترنتی در جهان تغییراتی ایجاد کردند تا مقابل سوءاستفاده سیاسی از شبکههای اجتماعی گرفته شود؛ هر چند این به معنای تبرئه توییتر از گناه نفرتپراکنی و پخش اطلاعات نادرست نیست، اما توییتر در اکتبر سال گذشته تقریباً کلیه آگهیهای سیاسی را ممنوع کرد. گوگل هم که به سختی میتواند از سیاست کاریهای آنلاین خود به بدترین شکل شانه خالی کند، تبلیغات سیاسی هدفمند خود را که براساس وابستگیهای سیاسی افراد تنظیم میشد، متوقف کرده و متعهد شده که علیه «ادعاهای کذب قابل اثبات» اقدام کند.
فیسبوک، بالعکس، حرکتی انجام نمیدهد. شاید نور کمی از شفافیت را با نصب ابزار جدید خود بهنام «تبلیغات سیاسی از طریق شفافسازی»، ایجاد کرده باشد که به کاربران حق انتخاب دیدن آگهیهای کمتر با موضوعات سیاسی اجتماعی میدهد و نیز در جهت ممانعت از دخالتهای خارجی تلاشهایی کرده باشد، اما رسواترین روشی که در مواجهه با سیاست اتخاذ کرده به قوت خود باقی است.
وقتی من با بخش مطبوعاتی این کمپنی تماس گرفتم، ایمیلی از طرف مشاور و رییس اجرایی این بخش بهنام «تنو» دریافت کردم که از من میخواست درک کنم که فیسبوک وظیفه ندارد نقش داور را در مناظرات سیاسی ایفا کند و مانع ارسال پیامهای آنان به دست مخاطبان خاص و موردنظر باشد و اینکه آگهیهای هدف دار چیز خوبی هستند نه فقط برای کمپینهای سیاسی بلکه برای بنگاههای خیریه و انجیاوها.
اما ایراد به چنین دفاعیاتی این است که دست کاندیداها و کمپینها را با مصونیت کامل باز میگذارد که دروغ بگویند و مایکرو تارگتینگ یا همان دستهبندی کردن تبلیغات و ارسال آنها باتوجه به گرایشات افراد را بیش از پیش جذاب میکند.
یک مثال: سازمان تبلیغات ترامپ سال گذشته ادعای دروغینی را انتشار داد مبنی بر اینکه «بایدن» یک میلیون دالر به مقامات اوکراین پیشنهاد داده تا از تحقیقات دربارۀ کمپنییی که به پسر او مرتبط است، صرف نظر کند. سی.ان.ان از پخش آن امتناع میکند؛ فیسبوک ابایی از این کار نداشت و بعد از این ماجرا هم موارد اینچنینی بسیاری خواهیم داشت.
قابل توجه است که این رویکرد «دخالت ممنوع» فیسبوک نسبت به دروغهای سیاسی مورد تایید پیتر تیل، میلیاردر حامی ترامپ است که عضو هیأت مدیرۀ فیسبوک نیز است. اگر میخواهید به تفکر مورد حمایت او پی ببرید بخشنامهیی را که توسط آندره بوسفورت، رییس بخش واقعیت مجازی، به بیرون درز کرده است بخوانید. او میگوید: «ترامپ سه سال پیش برنده شد، زیرا او بهترین کارزار تبلیغات دیجیتالی را که من تا به حال دیده بودم، داشت و سیاستهای تبلیغاتی امسال فیسبوک هم احتمالاً به همان نتیجه ختم خواهد شد.».
وقتی صحبت از روش تبلیغات سیاسی فیسبوک و ارتباط آن با شانس برنده شدن ترامپ میشود، بوسفورت عرفانی میشود و میگوید: «در حال حاضر به ارباب حلقهها فکر میکنم، بهویژه وقتی فرودو حلقه را به گارادریل پیشنهاد میکند و ابتدا به استفاده از قدرت صالح میاندیشد ولی میداند که به مرور او را دچار فساد خواهد کرد. همان طور که استفاده از ابزار موجود برای تغییر نتایج وسوسه انگیز است، ولی با اطمینان میگویم که نباید این کار را انجام دهیم چون تبدیل به همان چیزی خواهیم شد که از آن وحشت داریم».
اما دربارۀ این واقعیت که الگوریتمهای فیسبوک گفتمانهای سیاسی هیستریک، کاذب و پُر از کینه را ترجیح میدهد، چه باید کرد؟ بوسفورت میگوید: «الگوریتمها در اصل گرایشات انسانی را به نمایش میگذارند.» او ادامه میدهد: «پدرسالاری کمپنیهای بزرگ راه حل نیست. در اختیار قرار دادن ابزار تصمیمگیری به مردم خوب است، ولی تحمیل تصمیمات بر آنها به ندرت جواب میدهد (چه برای شما و چه برای آنها)».
به عبارتی دیگر، فیسبوک سم را در اختیار شما میگذارد؛ سمی که غالباً به صورت مایکروتارگتینگ آن را جذابتر کند و اگر شما خواستید آن را سر بکشید، میل خودتان است. این است تنوع و تعهدات پیشنهادی کمپنی که بدون شک قدرتمندترین کمپنی جهان است.
رسانۀ سنتی شاید هنوز انتخابات را در قالب تشکیل کمپین و انجام مناظرات ببیند، ولی همان طور که پیروزی بوریس جانسون بعد از هفتهها طفره رفتن از یک بررسی موشکافانه نشان میدهد، سیاستها دیگر در این قالبها شکل نمیگیرند، فیسبوک به کمپینها و کاندیداها یک پیشنهاد تطمیعکننده و دوجانبه میدهد؛ شما میتوانید پول بیحساب در گسترش اخبار جعلی بپردازید و در عوض مطمین باشید که از موثرترین ابزار ارتباطی سیاسی که تا به حال اختراع شده بهرهمند میشوید.
این موضوع به سختی حزب کارگر را از اشتباهات سریالی خود مبرا میکند، اما فرمول بالا در قلب پیروزی ماه دسامبر حزب محافظه کار دیده میشود: در پایان انتخابات سازمان فول فکت که از طرف خود فیسبوک مسوول راستی آزمایی مطالب بود، اعلام کرد که ۸۸درصد آگهیهای منتشر شده حزب محافظهکار در فیسبوک طی یک دوره چهار روزه گمراه کننده بودند (این آمار در مورد مطالب حزب کارگر ۷درصد بود).
مناظرات سیاسی محترمانه شاید آخرین نفسهای خود را میکشد. یکی از آنها گردهمایی سناتور مک کین در سال ۲۰۰۸ بود، وقتی یکی از حضار فریاد میزند که اوباما امریکایی نیست و مک کین از او میخواهد که ساکت شود. شاید باتوجه به مطالبی که همکار من، امیلی بل، هفته گذشته بیان کرد -اینکه نخست وزیر هندوستان، نارندرا مودی هرگز نشست خبری برگزار نکرده، مشاور رسانهیی کاخ سفید در ۶ ماهه گذشته نشست عمومی نداشته- پیشبینیها در آینده دلسرد کننده باشند. ظاهراً به همین دلیل دولت جدید بریتانیا خود را کمتر با جریان اصلی خبرها همگام میکند.
به نظر میآید که ما در آغاز یک عصر کاملاً جدید هستیم که در آن، به روایت از نیویورک تایمز، پیروزی معمولا از آن کسانی است که دارای هیجانات بیش از اندازه تعصبآمیز هستند، فارغ از درست یا نادرست بودن آن و بیاعتنا به استفاده از فنون کثیف. شاهد این مدعا، کمپین ۲۰۱۶ ترامپ با هدف تخریب هیلاری کلینتون از طریق فیسبوک است.
هر بار که دربارۀ فیسبوک مینویسم چیزی ذهنم را درگیر میکند: اگر فیسبوک از ابتدا با نیت خیر آغاز به کار کرده است، اکنون از شکست او در تطابق قدرت متناسب با تعهداتش زمان زیادی میگذرد. بعد از مدتها زوکربرگ خود به نظر میرسد که انجام اقداماتی را ضروری میداند. او در پیام اخیر سال نو خود گفت: «من اعتقاد دارم وضع مقررات شفافتر از طرف حکومت میتواند مفید باشد، مقررات دربارۀ انتخابات، محتوای زیانآور، حریم خصوصی و قابلیت انتقال اطلاعات».
مطالبات ما مقررات سختگیرانه، تفکیک شده و قابل اجراست همچنین تشخیص اینکه فیسبوک تحت عنوان نزدیک کردن افراد به یکدیگر پایههای دموکراسی را متزلزل میکند؛ همان دغدغههایی که اکنون در میان افراد رده بالای حزب دموکرات مطرح است.
واقعیت این است که اگر ترامپ به راحتی بر رقیب دموکرات خود پیروز شود، این پیروزی از پیش امکاناتی است که فیسبوک برای سفسطه در اختیار او گذاشته است.
Comments are closed.