احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:كمال آرمـون - ۱۵ دلو ۱۳۹۸
مقـدمه
گاهی با اشیای کوچک و معمولی میتوان کاری بزرگ انجام داد. قلم و کاغذ اینچنیناند. نوشتن با قلم و کاغذ آغاز میگردد ولی تأثیرات شگفت آن که مبتنی بر قدرت فکر و هنرِ احساس نویسنده است، بر جهان و روان آدمیان و زندهگیشان تداوم مییابد.
قلم و فکر ذرهبین اسرار جهانند که با آن حقایق و معانی عالم آشکار میشود. گاه قلم در جستوجوی حقیقت، آن را میبیند، او هم بسیاری از رازهایش را به قلم میگوید. بدین جهت است که گاه بر روی تکه کاغذی راز بزرگی نوشته شده که کسی از آن آگاه نیست. نوشتن موجب تحریک و تقویت اندیشه و شکوفایی احساس بوده و یکی از ویژهگیهای دانشمندان، متفکرین و هنرمندان است. نوشتن، زبان دیگر انسان است. او با نوشتن آشنایی و پیوندی کهن دارد. نویسندهگی علاوه بر کارکرد مهم خود در جامعه، جوهری هنری نیز دارد و انسان هم دوستدار هنر و زیباییهای آن است. نویسندهگان صمیمیت و اسرار عجیبی دارند با عالم خیال و اندیشه، قلم و کاغذ، کلمات و تنهایی و جذبۀ عالم معنا.
انسان بیانکنندۀ اسرار عالم است و قلم توصیفگر انسان و حالات و زندهگی اوست. نوشتن برای نویسندهگان، گذشته از یک ضرورت اجتماعی، گاه به عنوان یک شیفتگی و نیاز بزرگ روحی خودنمایی میکند. شیفتگییی که حتا تا آخرین لحظۀ حیات یک نویسنده بدون کاستی باقی میماند. نویسندهگی هم مانند دیگر مشاغل میتواند دارای آسیبها و آفاتی باشد. این آسیبها گاه به ویژهگی و ضرورتهای علمی نویسندهگان و آثارشان مربوط میشود و گاه به آداب و اخلاق پژوهشی نویسندهگان.
در این مطلب مختصر، سعی نمودم به برخی از این آسیبها اشارهیی کوتاه نمایم تا تذکری باشد در جهت رفع این غفلتها و تأثیرگذاری بهتر نویسندهگان و آثارشان در جامعه، که در ذیل به آن پرداخته میشود:
۱٫ ارایۀ یک اندیشۀ ساده ولی حقیقی از خود، ارزشش بیش از نشان دادن یک مطلب مهم اما تقلیدی از دیگران است.
۲٫ غرور و فخرفروشی علمی در عرصۀ فرهنگ صحیح انسانی و دینی جایی ندارد و علاوه بر این، باید پذیرفت که در حوزۀ علم هم دست بالای دست بسیار است و گاه فرد عامی (اما با تجربه و روشنضمیر) میتواند حقایق بزرگی را در جهان درک نموده و با عالَمی از اسرار در ارتباط باشد.
۳٫ نشر و گسترش علوم مفید، بیان واقعیات، ترویج ارزشهای اخلاقی و دینی، ارایۀ راهکارهای مناسب در رفع کاستیها و مشکلات جامعه و… جزو اهداف نویسندگان والامقام است، نه چیز دیگر.
۴٫ نویسنده بدون بهرهگیری از علم و تجربیات جدید، تفکرات و سخنان و نوشتههایش، تکراری و فاقد جذابیت و کارآمدی است.
۵٫ عدم فهم دقیق کلمات و معنی مورد نظر، نویسنده را به کلی از حقیقت مسأله دور میکند.
۶٫ توجه افراطی نویسنده به کارش موجب آغاز اختلافات و آسیبهای بزرگ خانوادگی او میگردد.
۷٫ عدم ابتکار و خلاقیت در ارایۀ یک اثر از عوامل مهم رکود کاری یک نویسنده است.
۸٫ استمرار در مطالعۀ تفریحی و غیرلازم کتابها، یکی از آسیبهای علمی نویسندگان است.
۹٫ نویسندهیی که در کارش ذوق و ابداع و تحلیل نباشد، اثرش همانند آینهیی است که در آن فقط گفتههای دیگران انعکاس مییابد و از خود او نقشی در آن وجود ندارد.
۱۰٫ پذیرش انتقادات صحیح و نقد بهجای منتقدین، یکی از ویژگیهای نویسندگان منصف و شجاع است.
۱۱٫ بر خلاف اعتقاد نویسندگان مادیگرا علاوه بر طبیعت، جامعه و تاریخ، دین را نیز باید از جمله منابع دانش و حقایق بزرگ جهان دانست.
۱۲٫ اثری که فقط با انگیزههای مادی تألیف شده باشد، اثری بینور و فاقد خیر و برکت برای جامعه خواهد بود.
۱۳٫ نویسندۀ موفق، تفکرات مضر و تخیلات منفیاش را به دور میریزد، زیرا اینها را مانع دوستیها و فهم درست مطالب و کارکرد صحیح فردی و حرفهای خود میداند.
۱۴٫ در عالَم نویسندگی یک مطلب میتواند از نظر محتوایی غلط اما از نظر نوع ارائه و بیان مسأله، زیبا و جذاب باشد.
۱۵٫ اثر و سخنی که از کشف و تجربۀ درونی حاصل نشده باشد، فاقد جذابیت و تحریک عقل و وجدان در دیگران است.
۱۶٫ فقط نویسندهیی که حق را شناخته و به آن وفادار است، میتواند دیگران را نسبت به آن راهنمایی نماید.
۱۷٫ گاه حضور نویسنده در بعضی مکانها و یا مجالس به جز اتلاف وقت و عقبماندن از کار، هیچ نتیجۀ دیگری برایش ندارد.
۱۸٫ هدف نویسنده باید فراهم نمودن زمینۀ فهم بهتر مطالب به خوانندهگانش باشد، نه تحمیل آن.
۱۹٫ کوشش علمی فراوان و استمداد از خدا جزو لوازم موفقیت یک نویسنده است.
۲۰٫ تکروی، منفیبافی، بیمحبتی و تکبر علمی نسبت به همکاران و آثارشان، ویژگی بعضی از نویسندگان است.
۲۱٫ نویسندهیی که فاقد اخلاص کاری، تواضع و محبت به همکاران (و مردم) باشد، پنجرۀ الهامات و موفقیتهای بزرگ را به روی خود بسته است.
۲۲٫ نویسندگان از بسیاری انتقادها نباید ناراحت شوند، زیرا برترین آثار (علمی، فرهنگی، دینی) جهان هم بینصیب از سطحینگریها و تهمتها نبودهاند.
۲۳٫ بازبینی و اصلاح مکرر هر متن، نویسندهاش را از بسیاری عیوب و انتقادات دیگران حفظ مینماید.
۲۴٫ عجیب اینکه از میان این همه مطالب و سخنان ارائه شده نویسندگان پیرامون موضوعات مختلف، فقط تعداد کمیشان به دریای حقیقت میرسند.
۲۵٫ تأثیرگذاری فشارهای عصبی، بیحوصلگی و سلیقۀ خود بر نوع قضاوت، نسبت به یک متن از آفات بزرگ یک منتقد است.
۲۶٫ انتقادات نباید عامل دلسردی و مانع فعالیت نویسندهیی شوند، بلکه باید موجب اصلاح و کارآیی بیشتر اثر او گردد.
۲۷٫ نویسندگان موفق و باتجربه به خوبی از این نکته آگاهند که نقل یک مطلب نادرست یا نابهجا موجب سوءظن و تهمتها و دشمنیهای بسیاری میگردد.
۲۸٫ در عرصۀ فرهنگ متعالی، نقد ناروا و سطحی و تألیف عجولانه و سرسری جایی ندارد.
۲۹٫ کنترل زبان و نوشتار چه شباهت عجیبی در اصول و نتایج بههم دارند.
۳۰٫ ملاک در تعیین نویسندۀ برتر، معاشرت صحیح اجتماعی او و خدمت صادقانه و مفید به دین، فرهنگ و علم جامعه است.
۳۱٫ شرافت و صفای نفس، علم منطبق با حقیقت، اعتبار و محبوبیت اجتماعی، ادب گفتاری و نوشتاری از مهمترین سرمایههای یک نویسنده است.
۳۲٫ انتقاد از اثری یا یک نویسندهیی اگر علمی و همراه با ذکر محاسن آن و به ویژه اخلاق پژوهشی باشد، کمتر نویسندهیی از آن آزرده و دلگیر میگردد.
۳۳٫ برای اثبات یک مطلب علمی، توضیح و بیان درست آن کافی است. دیگر نیازی به شرح اغراقآمیز آن نیست که چنین کاری خیانت به آن مطلب و مسوولیتهای حرفهای است.
۳۴٫ توجه و تأمل کافی نسبت به مسایل، از لوازم کشف اندیشههای ناب و اصیل برای یک نویسنده است.
۳۵٫ آثار نویسندگان واقعگرا بیشتر از نویسندگان صرفاً خیالپرداز مفید برای جامعه است.
۳۶٫ برترین نویسندگان کسانیاند که مطالب مقالات و کتابهایشان همانند برگهایی متصل به درخت حقیقت باشد.
Comments are closed.