احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۵ دلو ۱۳۹۹
مبارک شاه شهرام
احصائیه یا آمار، در لغت به معنی شمار کردن و در اصطلاح عبارت از مجموعهای از میتودهای علمی میباشد که بهخاطر جمعآوری، دستهبندی، تحلیل و نشر ارقام از آن استفاده میشود. به تعبیر دیگر، احصائیه جمعیتهای بزرگ را تحلیل و ارزیابی میکند. امپراطورها و در کل، دنیای باستان بهخاطر دریافت مالیات و حسابوکتاب لشکر و رعیت خود، به احصائیهگیری میپرداختند که باگذشت زمان، این روند همانند دستهبندی شدن و جدایی علوم از همدیگر، به گونۀ مستقل در چوکات علم احصائیه دستهبندی گردید. با این حساب، احصائیه، از آغاز خلقت انسان – که به شکل دستهجمعی زندهگی میکردند – وجود داشته است و امروزه؛ هیچ بخشی از زندهگی بشر نیست که احصائیه با آن سروکار نداشته باشد.
در واپسین کانگرس احصائیوی، از قرن حاضر بهنام «قرن انقلاب دیتا» یاد شده که ما از این طریق، زندهگی خود را مدیریت میکنیم. بهگونۀ مثال اگر میزان بیکاری افرادی را که در سن کار قرار دارد ندانیم، ویا شمار نیروی کار، میزان فقر و تولید ناخالص داخلی را نفهمیم؛ در رابطه به بهترسازیی وضعیت اقتصادی کشور، هیچگونه پالیسیسازیی نمیداشته باشیم. اگر میزان تولدات و وفیات را نفهمیم؛ در حقیقت هیچنوع پیشگیریی از مرگومیر اطفال و مادران نمیداشته باشیم. همچنین در بخشهای نظامی، استخباراتی، و سایر بخشهای زندهگی؛ احصائیه نقش بسزایی را ایفا نموده و این موارد همه از طریق احصائیه اندازهگیری میشوند.
اگر تعریفی در مورد احصائیه و تحقیق ارایه کنیم این است که «احصائیه، عبارت از راه تحقیق است». یعنی اگر احصائیه وجود نداشته باشد؛ «تولید علم» نیز وجود نمیداشته باشد؛ بناءً اساسات دانش، بر مبنای احصائیه استوار میباشد؛ زیرا نخستین موردی که در خصوص تولید علم به آن سروکار داریم، چگونگی جمعآوری معلومات، دیتاها و تحلیل آن میباشد؛ تا نتیجهای از دل آن استخراج گردد. و این نتیجهگیری، نفس علم میباشد. از این لحاظ، احصائیه جزء جدانشدنی تحقیق بوده و یکی از باارزشترین بخشهای زندهگی انسانها در سایر عرصهها میباشد.
یکی از مسایلی که از سوی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۵ مطرح شده است؛ اهداف و انکشاف پایدار متکی به احصائیه میباشد تا کشورهای عضو، ارقام خود را جمعآوری نموده و با نظارت کامل از سایر شاخصها، زندهگی بهتری را رقم بزنند.
هیچ مدیریتی نمیتواند سالم باشد و هیچ تصمیمی نمیتواند اندیشمندانه باشد و هیچ پالیسیای نمیتواند طرح شود که در او، پیش از پیش، احصائیه وجود نداشته باشد؛ بناءً مبنای مدیریت سالم را نیز ارقام و احصائیه تشکیل میدهد؛ زیرا یک مدیر، بر مبنای ارقام و احصائیه، تصمیمگیری میکند. تصمیم بدون احصائیه و ارقام؛ تصمیم بیبنیادی بوده که هرگز به نتیجه نخواهد رسید. کشورهایی که کمتر از احصائیه استفاده میکنند؛ زندهگی آنها بدتر از کشورهایی است که به ارقام و احصائیه، اهمیت بیشتری میدهند. از این لحاظ علم مدیریت نیز همچون روی دوم یک سکه، بدون ارقام و احصائیه نمیتواند عرضاندام کند.
در حقیقت زیربنای تمام پژوهشها و پیشرفتها را در علوم مختلف استفاده از ارقام تشکیل میدهند. یکی از مهمترین موارد استفاده از ارقام و معلومات آماری؛ طرح، تطبیق، نظارت و ارزیابی راهبردها و پروگرامهای انکشاف اقتصادی – اجتماعی بهسطح ملی، منطقهای و محلی میباشد.
افغانستان از جمله کشورهای رو به انکشاف بوده که نیاز به انکشاف در ابعاد گوناگون اقتصادی و اجتماعی دارد و برای برآورده شدن این هدف، ضرورت به طرح پالیسیها، برنامهها و پروگرامها در سکتورهای مختلف و تطبیق آنها چشمگیر میباشد که اساس و بنیاد همۀ اقدامات فوق را موجودیت معلومات احصائیوی تشکیل میدهد.
امروزه بهتمامی آگهیهایی که بهصورت عددی و رقمی از موضوعات مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جدولها با تعریف مشخص و طبقهبندی گویا بیانشده باشد؛ اطلاعات آماری یا آمار، گفته میشود که به مجموع این جدولها؛ احصائیه میگویند.
مفهوم دیگر واژه آمار، (احصائیه) اصول و روش جمعآوری دادهها، نمایش دادن آنها و سپس، تجزیهوتحلیل و استنتاج آماری میباشد. به کمک علم آمار میتوان مشاهدات یا نتایج اندازهگیریهای مربوط به پیشامدهای مختلف را موردمطالعه و بررسی قرار داده و قوانینی را که این حوادث از آنها پیروی میکنند معلوم کرد.
بیشتر مردم با کلمۀ احصائیه، به مفهومی که برای ثبت و نمایش اطلاعات عددی به کار میروند آشنا هستند؛ ولی این مفهوم؛ برابر با جستار اصلی مورد بحث آمار نیست. آمار بیشتر با وضعیتهایی سروکار دارد که در آنها وقوع یک پیشآمد بهطور حتمی قابل پیشبینی نیست. استنتاجهای آماری بیشتر غیر حتمیاند، زیرا همواره مبتنی بر اطلاعات ناکاملی هستند.
در طول چندین دهه آمار تنها بابیان اطلاعات و مقادیر عددی دربارۀ اقتصاد، جمعیتشناسی و اوضاع سیاسی حاکم در یک کشور سروکار داشت. حتا امروز بسیاری از نشریات و گزارشهای که تودهای از آمار و ارقام را در بردارند؛ معنی اولیۀ کلمۀ آمار را در ذهن زنده میکنند. بیشتر افراد معمولی هنوز این تصویر نادرست را دربارۀ آمار دارند که آن را منحصر به ستونهای عددی سرگیجهآور و گاهی یکسری آرایههای مبهوتکننده میدانند؛ بنابراین، یادآوری این نکته ضروری است که نظریه و روشهای نوین آماری، از حد ساختن جدولهای اعداد و نمودارها فراتر رفتهاند. آمار بهعنوان یک موضوع علمی، امروزه شامل مفاهیم و روشهایی است که در تمام پژوهشهایی که مستلزم جمعآوری دادهها بهوسیلۀ یک فرایند آزمایش و مشاهده، انجام استنباط، نتیجهگیری بهوسیله تجزیهوتحلیل این دادهها هستند؛ اهمیت بسیار دارند.
ارقام و معلومات احصائیوی ابزار نیرومند برای شناساندن پدیدههای اقتصادی و اجتماعی بوده که در طرح، تطبیق، ارزیابی پلانها و پروگرامهای توسعهای دولت جمهوری اسلامی افغانستان اهمیت به سزای دارد.
انتقال اطلاعات و ارقام با بهکارگیری شیوههای نوین؛ سبب شده است تا همۀ ادارهها و مؤسسات پالیسیساز برابر به نیاز، بدون ضیاع وقت؛ به ارقام دسترسی داشته و در قسمت برنامهسازی بخشهای گوناگون توسعهای مورد استفاده قرار بدهند.
نقش آمار در سیاستگذاری و برنامهریزیهای ملی
از جملۀ مهمترین اهداف احصائیه و معلومات، تولید «بهترین» اطّلاعات از دادههای موجود و سپس استخراج دانش از آن اطّلاعات میباشد. برخی از منابع، احصائیه را شاخهای از نظریۀ تصمیمها بهشمار میآورند.
بدون در دست داشتن آمار کافی، دقیق و بههنگام، سیاستگذاری، برنامهریزی، تعیین اهداف، راهکارها و فعالیتها و در نهایت ارزیابی نتایج مربوطه امکانپذیر نمیباشد. دادههای آماری، بنیادیترین ریشه برای برنامهریزی است، و برنامهریزی؛ بنیادیترین شاخص برای مدیریت قلمداد میشود. سه حلقه آمار و اطلاعات، برنامهریزی و مدیریت از حلقههای توسعه بهشمار میرود. بهطوریکه عصر ارتباطات و اطلاعات زمانی معنا مییابد که جمعآوری اطلاعات و دادهها بروز باشد. یکی از نکاتی که در برنامهریزی هر سازمانی از آن، بهعنوان شاخصترین اصل یاد میشود؛ این است که توسعۀ بدون برنامهریزی و برنامهریزی بدون آمار و اطلاعات؛ قابل تحقق نیست. و این سه، ملزوم و لازمۀ یکدیگرند. این مهم هنگامی قابل تحقق است که نگاه ما به آمار و اطلاعات؛ نگاه فراگیر باشد. زیرا این تجسم؛ که آمار و اطلاعات، یکسری اعداد و ارقام بیشماری هستند که تنها برای پرکردن صفحات گرداوری میشود؛ تجسم اشتباهی است.
امروزه دانایی بشر، وابسته به دادهها و آگهیهایی است که ماهیت سمتوسو و حرکت بشر را بهطور کامل تغییر داده و جهانی فراروی ما قرار داده است که همانا عصر اطلاعات گفته میشود. پس بدون کوچکترین تردیدی میتوان اذعان کرد که در دنیای امروزی، یکی از شاخصهای ارزیابی توسعۀ کشورها، داشتن نظام و فرایند کمی و کیفی فعالیتهای احصائیوی است.
تفسیر، پردازش، و تحلیل دادهها بهعنوان پایههای آمار و اطلاعات از طریق تکنیکهای آماری صورت میگیرد. در هر سازمانی برای نمایش کمی و کیفی، با عملیات صورت گرفته از دادهها بهعنوان اطلاعات خام استفاده میکنند؛ ولی در برخی از سازمانها پایگاه دادهها رشد چندانی ندارند و حجم اینگونه پایگاها که گاها میلیاردها فیلد را بهخود اختصاص میدهد؛ آنطوریکه که میبایست؛ از آنها بهرهبرداری نمیشود. این ثروت هنگفت و نفیس، بهدلیل حجم بالای آن از یکسو و از سویی دستهبندی و ذخیرهسازیهای سنتی؛ امکان استخراج اطلاعات را به مشکل روبرو میکند. این مهم در برنامهریزیها اثرات سوء دارد و چهبسا در بحث مدیریتهای کلان و تصمیمسازیها و تصمیمگیریها نقش تعیینکنندهای داشته باشد.
تجربه نشان داده است که در جامعه انسانی، کمتر کاری بانظم انجام میشود؛ مگر که اطلاعات لازم و کافی از جوانب مختلف آن، در اختیار باشد. بههمین لحاظ میزان قدرت اتخاذ تصمیم بهینه در جوامع پیشرفته، بستهگی به عواملی دارد که از جمله مهمترین آن عوامل؛ در اختیار داشتن آمار و اطلاعاتِ درست و بههنگام است. در واقع هنگامی در جهت تأمین منافع ملی قادر به برنامهریزی هستیم که آمار و اطلاعات؛ درزمینۀ امکانات بالقوه و بالفعل، فراهم آمده باشد.
در جامعهای که توان علمی بالاتر و اطلاعات بیشتری وجود داشته باشد، قدرت تصمیمگیری نیز افزایش مییابد و با انجام برنامهریزیها، شرایط زندهگی بهتری فراهم میشود. نقش و وظیفۀ آمار همچون چراغی میباشد برای روشنکردن نقاط تاریک تصمیمگیری روشن و بیابهام فرد تصمیمگیرنده. نتایج تهیه و تولید آمار؛ جامعه را قادر میسازد تا به قضاوت بنشیند که در مورد پرسمان مشخصی نسبت به مقطع زمانی معین پیشرفت، توقف و یا عقبرفتهگی حاصل شده است. گام نخست در فرآیند برنامهریزی، تهیه اطلاعات و آمار از تمامی امکانات بالقوه و بالفعل کشور در تمام بخشهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور است. بدون وجود اطلاعات درست و فراگیر و به دنبال آن تحلیلی متقن و علمی از این اطلاعات، حرکت درراه برنامهریزی و کار تهیۀ برنامه؛ امری محال و غیرممکن است و مانند حرکتی است که یک نابینا در جادهای پر از چاله و چاه و درحرکت باشد. همانطور که این شخص هیچگاه به مقصد نمیرسد؛ اینچنین برنامهریزی نیز به حال مملکت نهتنها سودمند نخواهد بود؛ بلکه ضرر و زیان فراوانی را هم در بر خواهد داشت.
ویژگیهای هفتگانه کیفیت در آمار
بدون آمار و اطلاعات دقیق، برنامهریزی نوعی انشای اقتصادی یا توسعهای است که نمود عینی و عملی نخواهد داشت. بنیاد و زیربنای هر نظام فعال فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و… آمارهای دقیق و قابل اتکاست.
آمارها بر پایه مدلها بهدست میآیند و مدلها ساختۀ ذهنگونه است. اختلاف در آمار، نشانهای ضعف برنامه و گویای ناکارآمدی آماری است؛ لذا ضروری است که آمارها از یک مرکزیت فکری، برای طراحی، اجرایی و یکدستی برخوردار باشند. نمیشود که به برنامهریزی فکر کرد؛ اما به آمار نیندیشید و نمیشود در مورد همهچیز برنامه داشت، ولی در مورد «آمار» برنامه نداشت. آمار؛ هم برنامه است و هم «با» برنامه. در این راستا آنکه با آمار سخن میگوید و به آمار میاندیشد از دقت و روشنی بیشتری بهرهمند است.
آمارها باید در جهت تأمین نیاز کاربران باشد، درست و دقیق باشد، برای مفید و کارآمد بودن، باید بههنگام باشند، بهراحتی و به سهولت در دسترس کاربران باشد. همچنین از نظر تفسیر دادهها و استفاده از آنها دارای شفافیت باشند، باید توانایی و قابلیت مقایسه با دادههای سایر منابع را از نظر زمانی و جغرافیایی در سطح قابل قبول در خود داشته باشند. میان دادههای آماری باید روابط منطقی و ساختاری برقرار باشد، منعکسکنندۀ نیازها بوده و به کاملترین شکل ممکن به کاربران ارایه شود.
اهمیت احصائیه در عرصه فرهنگ
امروزه در هر سازمان؛ مدیریت از ارکان اصلی فعالیتها، رشد و تداوم موجودیت آن میباشد؛ به نحوی که هرگونه ضعف و زیان در این رکن، پیامدهای زیانباری را برای آن مجموعه ایجاد مینماید. با توجه به سه وظیفۀ اصلی مدیریت (سیاستگذاری، برنامهریزی و تصمیمگیری) میتوان به میزان این رکن پی برد. تحقق این سه وظیفۀ مهم در مدیریت؛ نیازمند طیف گستردهای از آمار و اطلاعات است، بهطوریکه بدون در دست داشتن آمار کافی، دقیق و بههنگام، سیاستگذاری، برنامهریزی، تعیین اهداف، راهکارها و فعالیتها و در نهایت ارزیابی نتایج مربوطه امکانپذیر نمیباشد. ضرورت این امر در سازمانهای فرهنگی بر کسی پوشیده نیست، چراکه ماهیت آمار و اطلاعات بهگونهای است که نهتنها موجب تسهیل امر برنامهریزی فرهنگی میشود؛ بلکه مدیران بهتر میتوانند پاسخگوی نیازها و درخواستهای مخاطبین خود باشند.
رابطه ادارات با آمار و اطلاعات
برخی از ادارات دولتی؛ چنانی که باید در ساختار تشکیلاتیشان؛ واحد آمار و اطلاعات را تعریف برابری نکردهاند و یا اگر دارند اطلاعات منسجم و تکمیلی ندارند و کاستیهای موجود، پژوهشگر را از پیشرفت روند کار بازمیدارد.
سایر ادارات دولتی باید به این مهم توجه نموده و با راهاندازی واحد آمار و اطلاعات در ادارات خود، ضمن سنجش آرا و افکار عمومی؛ مسوولیت هماهنگی واحدهای آماری زیر مجموعههای مختلف خود را در ولایات نیز جهت تأمین اطلاعات آماری موردنیاز به عهده بگیرد تا واحدی، بهعنوان پل ارتباطی تبادل دادههای واحدهای گوناگون باشند.
Comments are closed.