افغانستان بستر وسیع و بهتری برای نشر شایعه دارد. توده وار بودن جامعه یا سرزمین قبیله ای که به جامعه ی طبقاتی شباهت دارد یا بهصورت کامل با جامعه ی طبقاتی هم خوانی دارد، خود زمینه بروز شایعه و پخش آن را فراهم میسازد. بیسوادی و فقری که چندین دهه گریبانگیر ملت افغانستان است، سیاست ورزی های قومی، عدم قانونمداری و همیشه زورگویی و قانون گریزی، رسانههای نو پا و تجاری، همه مواردی اند که منبع و بستر خوبی برای ایجاد شایعه ها بوده میتوانند. رسانههای شایعه پراکن به نوعی مصیبت بزرگی در جامعه اند.گسترش اخبار ضد و نقیض و عدم شفافیت دستگاه ها در ارتباط با حوادث و وقایع، بازار شایعه را گسترش داده و سبب بروز ابهام و سردرگمی میشود. سانسور یکی از مهمترین بسترهای لازم برای گسترش شایعه است. زمانی که مردم خبری را از منابع غیر رسمی مطلع میشوند و رسانههای رسمی آن را سانسور میکنند، در صورت تایید آن خبر در آینده رسانههای رسمی اعتبار خود را از دست داده و نزد افکار عمومی به شدت غیر قابل اعتماد جلوه میکنند؛ از همین رو زمینه برای بروز شایعه بسیار آماده میگردد.
این واقعیت غیر قابل انکار است که عدهای از رسانهها با رویکرد تجاری برای کسب بینندهی بیشتر یا منفعت بیشتر، دست به پخش شایعه میزنند. ممکن این کار از سوی رسانه ها عمدی باشد یا اشتباهی که به اثر سرعت پخش خبر برای رقابت با دیگر رسانه ها صورت میگیرد؛ اما در هر دو حالت عواقب زیانباری دارد. هر چند رسانههای افغانستان هر روز بهسوی حرفهای تر شدن سیر صعودی خود را میپیمایند؛ ولی با آن هم شایعه پدیدهای است که هیچ چیز و هیچ کس از آن در امان نیست. فقدان سواد رسانه ای عنصر و عامل اصلی نشر و پخش شایعه از سوی رسانه ها است. در این عامل هر دو منبع و گیرنده در پیامدهای ناشی از آن دخیلاند، یعنی بیشتر از همه، مدیران و صاحبان رسانه به دلیل عدم دقت و صحت خبر و مخاطبان به دلیل عدم واقعی بینی در مسایل باعث به وجود آوردن شایعه میشوند. اطلاع رسانی نادرست به بحرانهای داخلی جامعه میافزاید و بحران ها را دامن میزند که خود دلیل سیاست تجاری بودن رسانه ها، عدم دقت، سبقت و رقابت ناسالم با دیگر رسانه ها، بحران رسانه ای و فقدان سواد رسانه ای است. گذشته از موارد ذکر شده، عدم حرف های بودن رسانهها و فاصله گرفتن از خط مشی رسانه های نوین و حتی نادیده گرفتن آزادی بیان یا سواستفاده از آزادی بیان خود برای ریشه گرفتن شایع در جامعه زمینه سازی میکند.
رسانه ها باید نقش های اجتماعی شان را در مقابل ملت بهدرستی اجرا کنند. رسانه و نقد سازنده، رسانه و اعتماد سازی، رسانه و انعکاس واقعیت ها، رسانه و اعتبار، رسانه و تبلیغات، رسانه و سنجش افکار نیز از جمله کارکردها و وظایف اجتماعی رسانه ها است. با عملی ساختن این کارکردها بهگونه احسن هر رسانهای در راستای شایعه زدایی عمل کرده است. رسانه گاهی میتواند نه تنها مجرای عبور شایعه ها، بل خود باعث شایعه پراکنی شود. این عامل باعث کاهش اعتبار رسانه ها نزد مردم و عدم باورمندی آنها به آزادی بیان، سبب خدشه دار شدن افکار عمومی، به بیراهه رفتن افکار عامه، زمینه سازی برای دشمنان ملت، کسب شهرت یا منفعت فردی، استفاده سو از موقع و نشر شایعه، پیروزی دشمنان در جنگ روانی و . . . میشود. پرداختن به بحران شایعه و جنگ روانی در بین افکار عمومی منجربه خشونت و قطب گرایی و اقدامات غیر منطقی بدون توجه به دلیل ستیزه های حل نشده خواهد شد. اما چهگونه میتوان توسط رسانه ها از نشر شایعه جلوگیری کرد و از آن به عنوان وسیله ای برای مبارزه با شایعه های بی بنیاد استفاده کرد؟
(ادامه دارد)
Comments are closed.