احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حلیمه حسینی - ۰۸ حوت ۱۳۹۱
با نزدیک شدنِ ۲۰۱۴، تبوتاب سیاست کردن و سهمی در سیاستِ بیمار و آشفتۀ افغانستان بازی کردن، بالا گرفته است. اما کسانی که برای فردای افغانستان و نقشی در قدرت و سیاست آن بازی کردن، طرح و برنامه در ذهن میپرورانند، از سه حال خارج نیستند:
نخست، کسانی که طعم شیرینِ قدرت و بر اریکۀ آن تکیه زدن را چشیدهاند و به هیچوجه حاضر نیستند به امپراتوری خُرد و کلانِ خود پایان دهند و از همین روزها زدوبندهایی را آغاز کردهاند که یا ترقی کنند، یا در مسند بمانند و یا هم دستکم با یک درجه تنزل رتبه، از کاروان سیاست و قدرت عقب نمانند.
دوم، کسانی هستند که هرگز طعم بودن در کانونِ قدرت را نچشیدهاند و این به یک حسرت تاریخی برای آنها مبدل شده است، که بدون شک این گروه نیز برای تحقق آرمانها و آرزوهایشان از هیچ کاری فروگذار نخواهند کرد تا قدرت را از آنِ خود ساخته و سهم بزرگتر و تأثیرگذارتری را داشته باشند.
و دستۀ سوم کسانی هستند که قدرت را فقط برای طعمش نه، بلکه به عنوان ابزاری برای خدمت کردن میخواهند و برای برگرداندن ورق به نفع ملت، چارهیی جز وارد شدن به کارزار انتخاباتی و سیاسی ندارند. حال باید دید که این سه دسته چهگونه به مصافِ هم خواهند رفت و چهگونه از این میدان سربلند بهدر خواهند آمد و یا هم خدای ناکرده، چهگونه ملت را با همۀ دارِ کم و نداشتۀ بیشترش، به خاک سیاه و فلاکت بیشتر مینشانند؟
از اینرو با دستهبندی فوق، معادلات در فضای سیاسی کشور در حال شکلگیری است و هر کس به دنبال یارگیریِ بیشتر و از فرد، جمع و از جمع، جماعتی ساختن برای رسیدن به دورنماییست که برای خود تعریف کردهاند. در این میان، اپوزیسیون هم به عنوان یکی از امیدهای این ملت بدون شک مطرح بوده و شرایط و داشتههایش از لحاظ نخبهگان و گردانندهگان آن، قابل بررسی و تأمل است. به این دلیل که وضعیت سیاسی یک ملت بهخصوص در سیستم های دموکراتیک، وابسته به وجود اپوزیسیونی قوی و قدرتمند است که بتواند قانونمداری و حرکت از مجرای قانون را زیر ذرهبین قرار داده و به عنوان محکی مستحکم و سدی قدرتمند، در مقابل کارکردهای دولت بایستد.
فقدان یک اپوزیسیون قوی، اندیشمند و صاحب فکر و طرح، خود عاملی خواهد شد در جهت انحطاط و کمرنگ شدنِ دموکراسی و شکل گرفتنِ خودمحوریها و انعقاد نطفۀ استبداد در بطن دموکراسی؛ از اینرو در کنار تمام پیشبینیها و برنامههایی که برای برونرفت از بحران احتمالی ۲۰۱۴ و انتخابات آتی که باید داشته باشیم، نگاهی دقیق به اپوزیسیون و تحلیل و درکی درست از رفتار و طرحهای آنها نیاز است تا در سایۀ شفافیتهایی که اپوزیسیون باید در اختیار همۀ کسانی قرار دهد که خواستار بیمه کردنِ انتخابات و حذف گزینههای توتالیتر و تداوم حکومت اسلامی دموکراتیک در این سرزمین هستند، به اعتمادسازی برای اپوزیسیون بپردازیم. اعتمادسازی در قدم اول به اینکه داشتن اپوزیسیون و حرکت قدرتمند آن، نیاز اولیه برای بیمه کردن سلامت نه تنها انتخابات، که کل کار دستگاه نظام حکومتی در آینده و حال است. و در قدم بعد، نسبت به این حقیقت که ما اپوزیسیونی داریم، و مهمتر از همه که این اپوزیسیون صلاحیت دارد که از خواست و ارادۀ مردم نمایندهگی کند. این صلاحیتبخشی که نوعی مشروعیت مشروع و مردمی را به دنبال خواهد داشت، به دست نمیآید مگر در سایۀ صادقانه و منصفانه عمل کردنِ اپوزیسیون و جریانهای مخالفِ روال حاکم بر افغانستان که دستکم به قانون اساسی و دستاوردهایی که در سایۀ حمایت و احترام به آن بهدست آمده، باور دارند.
امروز اگر اپوزیسیون میخواهد به عنوان یک امید برای انتخابات آتی به صورت همهگیر مطرح شود، باید با طرحها و برنامههای مدونِ خود به رعایت حال همۀ شهروندانِ ما با همۀ اختلاف سلیقهها و اختلافات مذهبی، نژادی و قومی و زبانیشان بپردازد و توجهی جامعهشناسانه و روانشناسانه به مشکلات کشور داشته باشند تا بتواند این باور را در اذهان عامه ایجاد کند که اپوزیسیون نه مظهر قدرتِ یک فرد است و نه با محوریت قوم و زبان و مذهبِ خاصی طراحی شده و نه نوعی معاملهگری و نرخ تعیین کردن در گرماگرم مبارزات انتخاباتیست و نه تجارت و نه نوعی لجاجت و بیمارگونهگی است برای تصاحب قدرت؛ بلکه فقط سمبول یک اعتراضِ تلخ اما سازنده و جهتدار برای احقاق حقوقِ این ملت است؛ یعنی رسیدن به سعادت و نوعی مبارزۀ سیاسی و مدنیِ نرم و سازنده که هدفی جز فراهم آوردنِ صلح و ثبات و امنیتِ بیشتر برای مردم ندارد و سمبول یک حرکت مردمیست که میخواهد در بطنِ طرح و برنامههای خود، همۀ تفاوتهای سلیقهیی را ریخته و به انداموارههای سالم و منسجمی مبدل سازد که ریشه از یک باور قدرتمند گرفته است و آن همانا عزت و سربلندی مردم افغانستان و احیای کلام الهی و تعالی روح بشر در این سرزمین و حفظ کرامت انسانیِ افراد است.
اپوزیسیون فقط در حالتی میتواند به عنوان گزینهیی قدرتمند برای تکتک شهروندانِ ما مطرح گردد که توانمندی جایگزین کردنِ آن را با دستگاه و نظام بیمار و فاسد حاکم ببینند. و این فقط و فقط در حالتی امکانپذیر خواهد شد که درد تاریخی این ملت یعنی عدم هماهنگی و انسجام و نفاق را در درونِ خود از میان بردارند. اعتماد ملت، نشان صلاحیت است و هیچ مشروعیتی بالاتر و قدرتمندتر از مشروعیتی نیست که یک جریان یا گروه یا حکومت آن را بهدست بیاورد بر مبنای این حقیقت که در احکام و ارزشها، الهیمحور باشد و در عمل نیز بر پشتوانۀ مردمی تکیه کند. از اینرو با توجه به این دو اصل اساسی برای رسیدن به فردایی بهتر برای این سرزمین، نیاز است که همه دست به دستِ هم دهند تا مخالفتِ خود با وضعیت فعلی و رسیدن به حالت و وضعیت مطلوب را در قالبِ طرح و برنامههای منسجم و سازماندهیشده پیشکش کنند و با تدویر گفتمانهای بزرگ میان نخبهگان که شرط بینالافغانی بودن را داشته باشد، فضای سرد و یخزدۀ ملیگرایی را شکسته و جنبشی مردمی و حرکتی فراگیر در جهت یکپارچهگی و وحدت ملی را سازماندهی کنند. هرچند تحققِ این خواست و آرزوهای مشترک مردم ما، سخت و گذشتن از گردنههای دشوارگذر آن، کار هر کسی نیست؛ اما یگانه راه رسیدن به سعادت برای این ملت و البته دیگر ملتها، یافتن راهیست که از طریق آن، نفاق به وفاق و واگرایی به همگرایی بدل شود. و بدون شک راهحل مسایل افغانستان، فقط نزد خود ماست و آیندۀ خوب نیز فقط بهدست نخبهگان این سرزمین، آمدنی خواهد بود.
Comments are closed.