از اظهارات رییس شورای علمای پاکستان پند باید گرفت

- ۱۲ حوت ۱۳۹۱

اظهارات اخیر رییس شورای علمای پاکستان نشان داد که دیدگاه‌های سنتیِ روحانیان پاکستان هیچ تغییری نکرده و خوش‌بینی مبنی بر همکاری‌های علمای افغانستان و پاکستان، یک خیالِ خام بوده است.
طاهر اشرفی رییس شورای علمای پاکستان گفته است که افغانستان یک کشور اشغال شده است و عملیات انتحاری در این کشور جایز می‌باشد. این اظهارات در حالی بیان می‌‌گردد که قرار بود شورای علمای افغانستان و پاکستان طی یک نشست مشترک، راه‌های جلوگیری از حملات انتحاری را جست‌وجو کنند، که پاکستان در این راستا از خود تعلل نشان داد.
قبل از این تعلل هم، دریافت‌ها بر آن بود که پاکستان هیچ نوع همکاری‌یی با جانب افغانستان در این راستا نخواهد کرد؛ زیرا علما و مولوی‌های آن کشور به نحوی در تعمیم اندیشۀ بنیادگرایی در منطقه و افغانستان دست داشته‌اند و این ناممکن است که شورای علمای پاکستان، عملیات انتحاری را ناجایز بخوانند؛ بنابراین، نشست مشترکی در کار نخواهد بود.
اما اکنون جالب آن است که شورای علمای پاکستان، شورای علمای افغانستان را متهم به نداشتنِ برنامه و اجندای دقیق کرده و گفته که دلیل عدم برگزاری نشست مشترک، همین موضوع می‌باشد.
اکنون با بیان چنین اظهاراتی، چند مسأله کاملاً روشن می‌‌شود و در صورتی که از آن‌ها پند گرفته شود، بحث سیاست مصالحه با طالبان نیز واضح می‌‌گردد:
۱ـ این‌که طالبانیسم یک تفکر است و این تفکر، منابع تغذیۀ معینِ خود را دارد. نه تنها شورای علمای پاکستان، بلکه بسا از شخصیت‌ها و روحانیون مستقل پاکستانی، از این طرزِ تفکر حمایت می‌کنند و همواره رفتارهای شنیعِ آنان را توجیه می‌دارند.
۲ـ تفاوتی میان جامعۀ مذهبی و حکومت نظامی‌ پاکستان وجود ندارد. جامعۀ مذهبی پاکستان با صدور فتواها، برنامه‌های استخباراتی حکومت پاکستان را رنگ دینی داده و توجیهات مذهبیِ آن‌ها را فراهم می‌آورد.
۳ـ جامعۀ مذهبی پاکستان هیچ نوع کمکی در راستای برگشت امنیت به منطقه نخواهد کرد و بنابرین، هرگونه خوش‌بینی حکومت افغانستان مبنی بر همکاری ملاهای پاکستانی، بیهوده و بی‌ثمر خواهد بود.
هرچند شورای علمای افغانستان با استدلالی متین، موضع شورای علمای پاکستان را رد کرده است، اما به نظر می‌رسد که مسأله پیچیده‌تر از آن است که با موضع‌گیری لفظی حل گردد. زیرا پاکستانی‌ها به‌رغم مخالفت مفتی اعظم عربستان سعودی با عملیات انتحاری، هنوز از موضعِ خود عقب ننشسته‌اند، چه رسد به این‌که اظهارات علمای افغانستان را بپذیرند.
به نظر می‌رسد که مبارزه با نوع افراطی‌گری پاکستان، کار ساده‌یی نیست و حتا تغییر نگرش دینی پاکستانی‌ها، یک امر ناممکن می‌‌نماید. ولی آن‌چه عقلانی به نظر می‌رسد، رسیدن به یک موضعِ ثابت است که جانب افغانستان باید آن را در برابر پاکستان اتخاذ کند.
هرچند این بار نخست نیست که پاکستانی‌ها به صراحت افغانستان را یک کشور اشغال شده می‌خوانند و عملیات انتحاری را در این کشور جایز می‌دانند، اما سوگ‌مندی آن‌جاست که حکومت افغانستان هیچ درسی از این رفتار پاکستان نمی‌گیرد.
وقتِ آن رسیده است که حکومت، سیاست خارجیِ خود نسبت به پاکستان را، متناسب با مواضعِ این کشور تنظیم کند. هر نوع خوش‌بینی نسبت به رفتار پاکستانی‌ها هم‌چنان که تا کنون بسیار ساده‌انگارانه و زیان‌آور بوده است، ادامۀ آن نیز از این‌پس تاوان‌بار و ویران‌گر خواهد بود. با قاطعیت می‌توان گفت که اگر حکومت افغانستان دکترین سیاسی خود را در مواجهه با هژمونی و مداخلات پاکستان ترتیب نکند، این کشور در نهایت موفق به فروپاشی نظام کنونی خواهد شد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.