گزارشگر:احمد عمران - ۱۲ حوت ۱۳۹۱
شاید برای ارگنشینان اظهارات طاهر اشرفی رییس شورای علمای پاکستان که به نحوی مهر تأیید بر حملات انتحاری در افغانستان گذاشت تکاندهنده باشد؛ ولی برای عموم شهروندان کشور، این اظهارات چندان دور از انتظار نمینماید. پیش از این، بارها نسبت به نیات پاکستانیها در قبال مسایل کشور هشدارهایی داده شده بود و مردم میدانستند که نهادهای مختلف پاکستان نمیخواهند به گونۀ صادقانه برای تأمین امنیت در افغانستان همکاری کنند. آقای اشرفی تنها حملات انتحاری را تأیید نکرده، بل او به گونۀ شرمآور، افغانستان را کشوری اشغالشده خوانده است.
ارگنشینان که در مورد حضور نیروهای ناتو در افغانستان همواره حرفهای ضد و نقیض مطرح کردهاند، این فرصت را به کشورهای دیگر و به ویژه همسایههای مغرض دادهاند که چنین بیمهابا و بدون در نظرداشت مسایل حسن همجواری و همسایهگی نیک، به نقض حاکمیت ملی افغانستان دست بزنند. شاید از نظر ارگنشینان سخنان آقای اشرفی نقض حاکمیت ملی نباشد، ولی اگر کشورهای حمایتکنندۀ افغانستان از فساد مالی و نبود حکومت پاسخگو در کشور انتقاد کنند، آنگاه نقض حاکمیت ملی آشکار میشود.
اظهارات رییس شورای علمای پاکستان در حالی مطرح میشود که برخی دولتمردان کشور نسبت به تغییر مواضع سیاستمداران پاکستان در مورد مسایل کشور اظهار خوشبینی کرده و حتا این تغییر سیاستها را بیسابقه خواندهاند. دپیلماسی ضعیفِ افغانستان این زمینه را مساعد کرده که مسایل ملی کشور بازیچۀ دست گروههای تندرو و افراطی شود و آنان در قبال وضعیت کشور ما هر گونه که خواستند، موضعگیری کنند. اگر ارگنشینان شمهیی از روابط بینالملل میدانستند، بدون شک امروز حیاتیترین مسایل افغانستان اینگونه به سخره گرفته نمیشد و افراطگرایان پاکستانی به خود اجازه نمیدادند که قتل و کشتار انسانهای بیگناه میهنِ ما را مباح اعلام کنند.
سخنان آقای اشرفی بیبنیاد و ریشه نیست و میتوان سرنخهای اینگونه موضعگیریها را در سیاستهای ارگ و مقامهای بلندپایۀ پاکستانی جستوجو کرد. مگر آقای کرزی بارها افغانستان را کشور اشغال شده نخوانده است؟ مگر آقای کرزی بارها خود را رییسجمهوری دستنشانده معرفی نکرده است؟ مگر آقای کرزی بارها پاکستان را کشور دوست و برادر خطاب نکرده است؟ مگر آقای کرزی بارها طالبان را برادران ناراضی نخوانده و حملات و کشتارهایی را که به وسیلۀ این گروه در افغانستان صورت میگیرد، توجیه نکرده است؟ آیا مقامهای پاکستانی بارها در پشت درهای بسته، خواهان روابط خاص با ارگنشینان نشدهاند و تلاش نکردهاند که با معامله کردن منافع ملی کشور با گروه بر سر قدرت، یک بار دیگر به «برادر بزرگتر» تبدیل شوند؟ اگر این مسایل نادرست است، آنگاه میتوان از رییس شورای علمای پاکستان انتظار دیگری داشت.
از آقای اشرفی با توجه به سیاستهای ارگ ریاستجمهوری، هیچ انتظاری خلاف آنچه که گفته است و بعد از این هم خواهد گفت، نمیتوان داشت. آقای اشرفی دقیقاً مواضع ارگ و اسلامآباد را در قبال مسایل افغانستان بازتاب داده است. این سیاستها عملاً در پشتیبانی و هماهنگیِ یکدیگر مطرح میشوند و هدف اصلیِ اینگونه سیاستها، تبدیل کردن افغانستان به لانۀ خشونت طالبان و گروههاییست که در دو دهۀ گذشته مرتکب بزرگترین جنایات جنگی شدهاند. اگر ارگ ریاستجمهوری و برخی از مقامهای بلندپایۀ کشور بر اساس منافع ملی افغانستان عمل میکردند، امروز گسترۀ نفوذ و سیطرۀ مخالفان، اینهمه فراگیر نمیشد و رییس شورای علمای پاکستان به خود جرأت نمیداد، که در امور داخلی کشورِ ما به گونۀ مستقیم دخالت کند.
جالب اینجاست که نهادهای بهاصطلاح مذهبی پاکستان، نزدیک به چهار دهه است که فتوای جنگ در افغانستان را صادر میکنند، ولی همواره در امور و مسایل داخلی کشورِ خود خاموشی برمیگزینند.
در حالی که همواره پاکستان به عنوان بازوی راستِ برخی کشورهای بزرگِ دنیا در منطقه عمل کرده و عامل اصلی بیثباتی و ناامنی بوده است، برخیها تلاش دارند که مسایل افغانستان را به کمک و همکاریِ این کشور حل کنند. همواره وقتی دولتمردان کشور تلاش کردهاند که به سمت سیاستهای پاکستان نزدیک شوند، این کشور به استراتژیهای کلانِ خود در منطقه فکر کرده و از ضعف دولتمردان افغانستان به منظور رسیدن به هدفهای کلان خود سود جسته است.
پاکستانیها جنگ و جهاد را در کشور خود نفی میکنند، ولی دوست دارند که افغانستان را در آتش و باروت ببینند. تحریم نشست علمای دو کشور از سوی شورای علمای پاکستان، معنایی جز هویت بخشیدن به گروههای خشونتطلب ندارد. پاکستانیها در حمایت از سیاستهای برخی دولتمردان کشور، میخواهند از طالبان و حزب اسلامی حکمتیار رفع اتهام کنند و جنگِ آنها را علیه مردم افغانستان، مقدس نشان دهند. این حلقات از مدتها به اینسو چنین سیاستهایی را دنبال میکنند و کل هدفِ آنها بر محور انحصار و بودن در قدرت سیاسی میچرخد.
وقتی دولتمردان کشور میگویند که طالبان مکاتب را آتش نمیزنند و یا رییسجمهوری فریاد میزند که گروههای دیگری از نام طالبان استفاده میکنند و حملات انتحاری انجام میدهند، بدون شک اینگونه اظهارنظرها و موضعگیریها، تأثیرات بدی بر جامعه میگذارد و میتواند روان مردم را نسبت به حاکمیت و نظام صدمه بزند.
اگر واقعاً دولتمردان کشور نسبت به وضعیت افغانستان نگراناند، باید در برابر مداخلات بیگانهگان و نقض حاکمیت ملیِ کشور که همواره شعار حمایت از آن را سر میدهند، از خود واکنش نشان دهند و رسماً در این خصوص، به سازمانها و نهادهای بینالمللی شکایت کنند. زیرا خاموشی دستگاه دیپلماسی و بهویژه ارگ ریاستجمهوری در برابر مداخلات بیگانه، تنها میتواند نشانگرِ یک مسأله باشد و آن اینکه: منافع آنها با نهادها و کشورهای مداخلهگر گره خورده و سیاست حمایت از یکدیگر را در افغانستان دنبال میکنند.
Comments are closed.