گزارشگر:احمد عمران - ۱۴ حوت ۱۳۹۱
مواضع خصمانۀ بیگانهگان در برابر افغانستان، سبب شده است که مقامهای بلندپایۀ دولت نیز نسبت به اینگونه مواضع هشدار دهند و ابراز نگرانی کنند. مشاور شورای امنیت ریاستجمهوری در تازهترین اظهارات خود، بخشهای مختلفِ جامعه را مورد خطاب قرار داد و از آنها خواست که در برابر مداخلات بیگانهگان که مشخص بود اشاره به پاکستان دارد، متحد شوند. داکتر رنگین دادفر اسپنتا از جامعۀ مدنی، اپوزیسیون و روشنفکران خواست که نشان دهند به عنوان یک ملتِ یکپارچه در برابر انتحاریها به زانو درنخواهند آمد. این سخنان بدون شک قابل تأمل و نشاندهندۀ مواضع ملیِ مشاور شورای امنیت ملی کشور میتواند باشد.
آقای اسپنتا در دورۀ کاریاش در دولت افغانستان، همواره چهرۀ معترض و دگراندیش بوده که با بسیاری از تصمیمات و عملکردهای رییسجمهوری و اطرافیانِ او موافق نبوده است. اما فراموش نکنیم که وی در چنین موضعگیریها در دستگاه دولت میتواند فردی تنها به شمار رود. بارها شنیده شده که او بهدلیل برخی مسایل با رییسجمهوری صحبتهای تندی داشته و حتا حاضر به کنارهگیری از سمتِ خود در شورای امنیت ملی شده است. اما سخنانِ ایشان زمانی میتواند تعیینکننده تمام گردد که در پشت درهای بسته، اطرافیان آقای کرزی خلافِ آن را به «برادران پاکستانی»شان ابراز نکنند و یا قاتلانِ مردم را برادر نخوانند.
مشکلات امروز افغانستان ناشی از مواضع اپوزیسیون، جامعۀ مدنی و روشنفکران نیست؛ بل این مشکلات برخاسته از سیاستهای آقای کرزی و اطرافیان نزدیک به اوست که برخی از آنها سری در ارگ دارند و پایی در جاهای دیگر. اگر حداقل به مواضع اپوزیسیون در طول سالهای گذشته نگاه شود، میتوان به روشنی دید که سران اپوزیسیون همواره نسبت به مداخلات بیگانهگان و آسیبهایی که از این ناحیه کشور میبیند، هشدار دادهاند. اگر به اعلامیهها و نشستهای خبری رهبران اپوزیسیون ظرف حداقل شش سال گذشته به درستی توجه شود، میتوان رگههای نیرومند ملیگرایی را در آنها ملاحظه نمود. طرح آجندای ملی و گفتوگوی بینالافغانی، دقیقاً در راستای حل مشکلات جامعه و یافتن راهکاری منطقی و عملی به این مشکلات دانسته شده است. رهبران و شخصیتهای ملی کشور نه تنها مسوولیتِ خود را در این خصوص بهدرستی تشخیص دادهاند، بل در برهههای زمانی خاصی، نسبت به آنچه که در افغانستان و پیرامون آن میگذرد، به جامعۀ جهانی و دولت هشدارهای بهموقع و صادقانه هم دادهاند.
اما میگویند «از یک دست صدا بیرون نمیشود». اگر ارگ ریاستجمهوری هشدارها و انتقادهای اپوزیسیون و جامعۀ روشنفکری کشور را به درستی درک میکرد و بهجای برخوردهای خصمانه با این مواضع، در کنار آنها قرار میگرفت و از آنها حمایت میکرد، امروز افغانستان دچار بحرانی چنین عمیق و نگرانکننده نمیبود. جناح ارگ همواره با تعبیر دشمنی از انتقادهایی که نسبت به سیاست های موجود در کشور انجام میشود، عملاً فاصلۀ خود با شهروندان را چنان افزایش داده که دیگر پژواکِ صدای مردم را در سیاستهای دولت نمیتوان شنید.
در این جای شک نیست که افغانستان به اجماع ملی نیاز دارد. این ضرورت از سالها به اینسو مطرح بوده و امروز بیشتر از گذشته به آن احساس نیاز میشود. آنچه که میتواند افغانستان را از بحران موجود نجات بخشد، عمل صادقانه و مبتنی بر منافع ملی است و نه شعار دادنهایی که نمیتوانند راه به دهی ببرند. آقای کرزی و برخی اطرافیانِ او سالهاست که شعار میدهند ولی در عمل نه گوشی برای شنیدنِ حرفهای دیگران دارند و نه هم از طرحهای سازنده برای حل مشکلات جامعه حمایت میکنند. در چنین شرایطی چه میتوان کرد؟ و چه انتظاری میتوان از نهادهای جامعۀ مدنی، اپوزیسیون و روشنفکران کشور داشت؟
وقتی جامعۀ مدنی، اپوزیسیون و روشنفکران کشور به هزار و یک مسأله از سوی حلقات خاصی در دولت متهم میشوند، بدون تردید زمینۀ تاختوتاز برای فرصتطلبان و حامیان خشونت و بنیادگرایی فراهم میگردد. دولت حاضر است با قاتلان مردم روی میز مذاکره بنشیند، ولی حاضر نیست که چهار جمله حرف درست و صادقانه را که به هدفِ بهبود شرایط مطرح میشود، از سوی رسانهها و یا احزاب سیاسی تحمل کند. این سیاست بدون تردید میتواند نتایج بسیار مخربی را در سطح جامعه بهجا بگذارد. نخستین تأثیرِ ویرانگرِ این سیاست، بیباوری و عدم اعتماد شهروندان و در کل مشروعیتزدایی از قدرت سیاسی در کشور است. مردم در طول سالهای اخیر اعتماد و باور خود را به سیاستهای دولت به میزان قابل توجهی از دست دادهاند. انتقادهایی که از عملکرد دولت و مقامهای بلندپایه صورت میگیرد، نشان از چنین عدم اعتمادی نسبت به کاراییِ نهادهای دولتی و مدیرانِ آن دارد.
مردم افغانستان خود را قربانی سیاستهای ارگ میبینند و عملاً این سیاستها، زندهگی و سرنوشتِ آنها را به جاهای مشکوک و غیرقابل اعتمادی گره زده است. آقای کرزی میخواهد در سیاستگذاریهای خود به تنهایی عمل کند و عدم تقسیم اقتدار نیز به معنای رفتن به سمت استبداد است. دولت افغانستان در سالهای اخیر به گونۀ استبدادی عمل کرده و این استبداد در رأی و رفتار دولتمردان مشهود بوده است.
ما ضمن استقبال از سخنان مشاور شورای امنیت ملی، انتظار داریم که تیم ارگ با بازنگری در سیاستهای خود، شرایط حساس کنونی را که آقای اسپنتا به آن اشاره کرده، دریابد و این سیاستها به سمت منافع ملی کشور تغییر جهت دهند. در غیر این صورت، افغانستان با سیاستهای موجود ارگ، راهی جز تباهی و بربادی نخواهد پیمود و بدون شک تقصیر آن نیز به گردنِ سکانداران سیاستهای فعلی دولت خواهد بود. اپوزیسیون همانگونه که در سالهای اخیر نشان داده، همواره خواهانِ صحبت در مسایل کلان ملی است و حتا در این مسایل اگر لازم شود، حاضر به دادن قربانی نیز میباشد. ولی آیا آقای کرزی حاضر است که از سیاستهای چندپهلو و مبهمِ خود دست بردارد و صادقانه در گرد یک طرح ملی بیرونرفت از وضعیت کنونی، با اپوزیسیونـ جامعۀ مدنی و روشنفکران جامعه همکاری کند؟ پرسش اینجاست آقای اسپنتا!
Comments are closed.