هر تغییر نشانی از بهبود نیست؟!

گزارشگر:حلیمه حسینی - ۱۸ حوت ۱۳۹۱

هشتم مارچ، مثل هرسال دیگر، نمودی از حرف‌ها، حرکات و عملکردها و هیاهوی متناقض‌نمایانه‌یی شد که هرصاحب‌خردی را به تأمل وا می‌دارد.
اختصاص یافتن روزی برای بزرگ‌داشت از مقام زن افغانستان بعد از طالبان، با نیم‌رخی مهربان به سمت زن در سطح بین‌المللی آب و رنگ گرفت و تلاش برای تغییر وضعیت زنان در افغانستان یکی از مبانی بزرگ توجیه مالیات دهنده‌گانی از غرب و شرق شد که جزء کمک کننده‌گان اصلی به افغانستان بعد از سقوط طالبان بوده‌اند.
از این رو زن در محور توجه جامعه جهانی قرار گرفت و در ظاهر بهبود وضعیت زنان در این کشور حتی جزء مهمترین سرفصل‌‌های کاری دولت و نظام حاکم هم قلمداد شد. اما بعد از گذشت بیش از یک دهه تلاش نافرجام برای تغییر سرنوشت زنانی که هر روز خسته‌تر از دیروز، برای گریز از خشونت و بی‌عدالتی و نامهربانی که نه مبنای اسلامی و نه انسانی دارد، حتی دست به خشونت علیه خویشتن می‌زنند که خود نوعی فریاد اعتراض و حس انتقام جویی از جامعه‌یی است که هرگز صدای آن‌ها را نشنیده و یا نخواسته که بشوند.
خودکشی در قالب‌های مختلف میان زنان افغانستان رشد چشم گیری پیدا کرده است و هنوز زنان ما نه از امنیت روانی و نه از خدماتی که سلامت جسمانی‌شان را تأمین کند، بهرۀ کافی دارند، بعد از یک دهه تلاش برای نجات زن این دیار، نتیجه چیزی جز سرگردانی بیشتر و آشفته‌گی عمیق‌تر چیزی نبوده است.
فقدان یک الگوی مناسب با فرهنگ و منش و ارزش‌های درونی شدۀ جامعه، عدم دلسوزی و ارادۀ قوی برای خدمت به زنان و بهبود بخشیدن ساختاری به وضعیت حقوقی آنها، عدم درک و تفاهم و احترام گذاشتن به کرامت انسانی و اسلامی زن و در کل زن‌ستیزی و انکار پتانسیل‌های بالفعل و بالقوه‌یی که در زنان این سرزمین قابلیت تبدیل شدن به یک سرمایۀ عظیم انسانی و فکری در جهت توسعه و رشد این سرزمین به حساب می‌آید و ده‌ها خلاء قانونی، عرفی و فرهنگی دیگر همه دست به دست هم داده است تا هنوز هم وضعیت زنان افغانستان نسبت به گذشته تغییر چشم‌گیری را نداشته باشد.
هرچند که امروز وضعیت زنان با وضعیت دوران طالبانی قابل مقایسه نیست و تغییر صدوهشتاددرجه‌یی را در وضعیت زنان افغانستان شاهد هستیم؛ اما این تغییرات با کدام محک و مبنا باید سنجیده شود تا نتیجه‌یی مبتنی بر رضایت و تایید تحقق بهبود وضعیت زنان در افغانستان به دست آید.
آیا هر تغییر نشان از بهبود دارد و یا تغییرات هم می‌تواند جنبه‌های سازنده و مخربی را به نمایش بگذارد که خوب است به بهانه روز زن و تشیکل تجمعات و نشست‌ها و کنفرانس‌هایی به نام زن، به بررسی و تحلیل گرفته شود.
در طول بیش از یک ده‌یی گه گذشت، بزرگترین حق‌تلفی و حق‌خوری‌ها نسبت به زنان این جامعه صورت گرفته است. چه در سازمان‌ها و نهاد‌های دولتی و چه غیر دولتی که به نام زنان و برای بهبود بخشیدن به وضعیت بهداشت، سواد، اقتصاد و رفاه زنان سرمایه‌های هنگفتی را به جیب زدند و فقط با به راه انداختن تبلیغات و هیاهوی رسانه‌یی از دست آوردهای به کاه برابر خود،کوهی از تحولات هرگز تحقق نایافته را به نمایش گذاشتند و در سطح بین‌المللی همانطور که از پس چشم‌های شیشه‌یی رقت و فلاکت و بحران بشری را در قالب دردهای آشکار و نهفته زنان افغانستان به تصویر کشیدند، از پس همین چشم‌های شیشه‌یی و به مدد قدرت همین رسانه‌ها، هر روز گزارش‌های عجیب و غریبی از بهبود وضعیت زنان افغانستان را بازسازی و ارائه کرده‌اند.
اما به راستی همه کسانی که به نام زن در روز جهانی زن در جغرافیای افغانستان و یا خارج از آن با موضوع وضعیت زنان افغانستان سخن گفتند و یا درحال سخن زدن و قلم فرسایی هستند، صادقانه تا چه حد باور دارند که بعد از به صفر نزدیک شدن کمک‌های میلیارد دالری جامعه جهانی به نام زن، زنان این دیار هنوز هم بتوانند حرمت و ارج و قرب و احترام و حمایت قانونی و اجتماعی خود را که به صورت نسبی گفته می‌شود در سایه حکومت و نظام حاکم به دست آمده، حفظ کنند؟ اگر تغییری در وضعیت زنان افغانستان آمده بدون شک به پشتوانه کمک‌های خارجی بوده که هیچ علامت و نشانی از پایدار بودن آن به چشم نمی‌خورد، بی ثباتی در وضعیت امنیت روانی و جسمی و حقوقی زنان به نسبت ناامنی و بی‌ثباتی سیاسی و امنیتی کشور، لرزان و غیر قابل اعتماد است. امروز زنان ما با این که به اجتماع آمده‌اند و به مدد حمایت‌های صوری و ظاهری که از زنان می‌شود، توانسته‌اند حضوری چشم‌گیر از لحاظ کمی در سطوح مختلف فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی داشته باشند؛ اما به راستی امروز زنان افغانستان توانسته‌اند آنقدر منسجم و هماهنگ عمل کنند که صاحبان قدرت و سهام دارانی جدی و رقبایی جدی برای تقسیم قدرت و منابع آن در این سرزمین به حساب آیند؟ یا قدرت و اقتداری که امروز دارند، یک‌سره وابسته است و نمایشی که هرآن با از دست دادن تکیه‌گاه‌های خارجی که تمویل کننده‌گان اصلی حرکت‌های زن محورانه‌یی که به دفاع از حقوق زن برخواسته‌اند، باز هم معادله و موازنه قدرت به نفع مردان تغییر خواهد خورد و با تغییر ورق در عرصه سیاست،باز هم ممکن زنان ما از اجتماعی بودن به خانه‌نشینی محکوم شوند؟ چه تضمینی برای عدم تکرار تاریخ برای زنان این دیار وجود دارد؟آیا اندیشه‌ها تغییر خورده؟ آیا در پارادایم‌هایی که مردان و سیاستمداران و صاحبان قدرت در این کشور، نسبت به زنان و تقسیم قدرت به معنای واقعی با آنان برای دخیل شدن آن ‌ا در تعیین سرنوشت سیاسی کشور را در طول تاریخ این سرزمین با خود داشته اند، تحولی بنیادین را شاهد بوده‌ایم؟
یا مقوله زنان به عنوان یک ابزار مثل ابزار دیگر، یک دست آورد مثل دیگر دست آوردهای دروغین و یک بهانه مثل بهانه‌یی دیگر برای جلب و جذب سرمایه‌های کلان و فربه تر شدن مافیای کلان سیاست و اقتصاد در این کشور بوده است؟
امروز با توجه به واقعیت‌هایی که در افغانستان جریان دارد، به جرأت می‌توان گفت که زنان ما هرگز با زنانی که در گذشته وجود داشته‌اند قابل مقایسه نیستند. شجاعت و مبارزه و ایستادگی‌شان مثال زدنی و قابل تقدیر است؛ اما این را هم باید اعتراف کرد که به علت وابسته عمل کردن جریان‌هایی که برای زنان و احقاق حقوق آن‌ها کار کرده‌اند و یا مشغول به کارند،کمتر جریان و یا تشکیلاتی در راستای دفاع از حقوق زن و بهبود وضعیت زنان شکل گرفته که فطرت، ارز ش‌ها و باورهای حقیقی زنان مسلمان این دیار را مورد توجه و دقت قرار داده باشد. از این رو اگر کاری هم صورت گرفته، خالی از آسیب‌ها نبوده است و هشتم مارچ فرصت خوبی است که از میان همه ادعا‌ها و شعارها، سره را از ناسره جدا کنیم و از خود بپرسیم که سعادت و رضایت برای زن این دیار کدام است؟و مکانیزم رسیدن به آن و مبنای تعریف و تحدید آن چه خواهد بود؟آیا زن مسلمان این سرزمین را می‌توان جدای از ارزش‌های زیبای اسلامی که به او هویت و بزرگی داده است، به سعادت و آرامش رساند؟ و اگر خشونت و تهدید و ستم و بی‌عدالتی در مورد زنان افغانستان به حد وسیع وجود دارد،آیا مرد ستیزی و دین ستیزی تنها گزینه برای تغییر وضعیت زنان این دیار است و یا این که باید اعتراف کنیم که هر تغییری، نشان از بهبود وضعیت نیست همان گونه که شجاعت رقص و آواز پیدا کردن، شجاعت حریم‌ها را شکستن و ارزش‌ها را زیر پا گذاردن نمی‌تواند سعادتی که زن این سرزمین چشم به راه تحقق آن است را به همراه داشته باشد.
امروز زن افغانستان بیشتر از هر چیزی به شجاعتی نیازمند است که آن چیزی نیست جز شجاعت اعلام حق « زن « بودن و حق زندگی و حیات طیب داشتن بدون هیچ ستم و بی عدالتی!!.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.