«خشم و هیاهو» چه‌طور متولد شد؟
صالح حسینی «خشم و هیاهو»، چهارمین رمان فاکنر، در هفتم اکتوبر ۱۹۲۹ منتشر شد. اگر‌چه فاکنر به احتمال زیاد بخش اعظمِ این رمان را طی شش‌ماه کارِ فشرده در ۱۹۲۸ نوشت، از قراین و شواهد پیداست که جوهر متشکلة آن به...
ادامه مطلب...
دو شـعر از دو شــاعر
دکتر افشین یدالهی یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت دیوانه‌يی به دام جنونم کشید و رفت پس‌کوچه‌های قلب مرا جست‌وجو نکرد اما مرا به عمق درونم کشید و رفت یک آسمان ستارة آتش گرفته را بر التهاب سرد قرونم کشید و رفت من در...
ادامه مطلب...
تنـدیسِ آتش‌گرفتۀ هم‌سـفر با مرگ نگاهی به شعر و شاعرانه‌گیِ لیزا سروش
بدون هیچ تردیدی در درازنای تاریخ، خسته‌ترین و شکسته‌ترین‌گروه در اجتماع انسانی، زنان و یا در حقیقت امر، مادران بوده‌اند. در جوامع کاملاً مردانه مثل افغانستان، حضور و عبورِ زن‌ها در خطِ شکستۀ زنده‌گی، محدود یا به صورت کل، ممنوع...
ادامه مطلب...
نگاهی گذرا به «سه خواهر چخوف»
بخش دوم و پایانی «در این مدت همه‌اش منتظر بوده‌ام، خیال می‌کردم می‌رویم مسکو، و آن‌جا به مرد دلخواهم برمی‌خورم. در عالم رویاها می‌دیدمش و در خیال، دوستش داشتم... ولی همۀ این آرزوها پوچ شده... پوچ...» (ص 99) به نظر می‌رسد برای...
ادامه مطلب...
نگاهی گذرا به «سه خواهر چخوف»
بخش نخست در نمایش‌نامۀ «سه خواهر»، آن‌چه چخوف پیش روی مخاطب می‌گذارد، آرمان رهاییِ نسل جوان و روشن‌فکر روسیۀ پیش از انقلاب است: به جان آمده از پوسیده‌گی و ابتذال فرهنگیِ روسیۀ تزاری. ماجرای داستان، مانند اکثر کارهای چخوف در یکی...
ادامه مطلب...
