مسـعود از تولد  		تا قهرمـانی

مسـعود از تولد تا قهرمـانی

بخش دوم  نجات از نخستين توطیة قتل احمدشاه مسعود پس از ناکامي قيام مسلحانه در پنجشير، روزگار دشواري را گذراند. زنده‌گي سخت در اختفا توأم با تغيیر مداومِ مکان و محل بودوباش، چه در پنجشير و داخل کشور و چه در پشاور...

ادامه مطلب...
اگر مسعود زنده می‌بود

اگر مسعود زنده می‌بود

در دهۀ هفتاد هجری خورشیدی، در شهر مون‌پلیه در فرانسه زنده‌گی می‌کردم. روزی در یکی از خیابان‌های فرانسه قدم می‌زدم. پیش روی من، یک خانم جوان راه می‌رفت که دستِ کودک هفت‌ساله‌اش را نیز به دست گرفته بود. چند قدم...

ادامه مطلب...
سوژۀ نخستین شعرم مسعود بود

سوژۀ نخستین شعرم مسعود بود

احمدرشاد زریرپارسی‌منش  من فرمانده مسعود را از دوربینی که پدرم در چشمم گذاشته است، می‌شناسم، امّا هرچه مردمک‌های چشمم در زمینۀ دورنماهای این صحنه فرومی‌روند، دوربین برایم کوچک‌تر از آ ن که فرمانده را بشناسد می‌نماید؛ حتّا روزبه‌روز، گاه‌به‌گاه و لحظه‌به‌لحظه دامنِ...

ادامه مطلب...
آبـروی تاریخ

آبـروی تاریخ

روح شما را قاب می‌کنم، خون تانرا در میان آفتاب و ستاره‌ها و سکوی کوه‌های بلند می‌برم و تابوت‌های‌تان را در دریاچه‌های سرود روانه می‌کنم. شما در انتهای عشق صف بسته‌اید، یادتان بخیر، یاد پاشنه‌هایی که هر گام‌تان صدای آزادی و...

ادامه مطلب...
چکامه‌هایی برای: فرمانده مسعود

چکامه‌هایی برای: فرمانده مسعود

بروی سنگ نوشتم گریست نامت را به کوه عشق برابر کند مقامت را به آفتاب که گفتم شب سیه آورد به زاغ تیره‌یی بخشید او امامت را برای صلح، برای امید و آزادی به خط سبز نوشتم شبی پیامت را پیام سبز شهادت ولی هزار افسوس که...

ادامه مطلب...