احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۶ حوت ۱۳۹۱
جوانمرد پاییز، پسر همایون پاییز یکی از هنرپیشههای نامآشنای کشور است. او چهارده سال سن دارد. از دو و نیم سالهگی به کار هنری پرداخته و در چهار سالهگی به مکتب رفته است. جوانمرد با نقشآفرینی در فیلم «خاک و خاکستر» در حالی که چهار سال بیشتر نداشت، نشان داد که «کوچکترین هنرمندِ بزرگ» است. آخرین فیلمی که او در آن کار کرده، “بچههای بزکشی” نام دارد که توانست نامزد جایزۀ اسکار شود. این فیلم که سال گذشته در کابل ساخته شد، ساختۀ «سام فرنیچ» فیلمساز امریکاییست که چند فیلم کوتاه را نیز در کارنامۀ خود دارد. چندی پیش در پیوند با این فیلم، جوانمرد پاییز سفری به امریکا داشته و اکنون بهتازهگی به افغانستان بازگشتهاست.
***
جوانمرد عزیز سپاس از حضورتان در دفتر روزنامۀ ماندگار. نخست از سفرِ خود به امریکا برای ما بگویید؟
ـ دو سال پیش، ما یک فیلم ساختیم به نام بچههای بزکشی که فیلم مشترکی بود بین هنرپیشههای افغانستان، هنرپیشههای امریکایی و کانادایی. خوشبختانه این فیلم توانست یک موفقیتِ بزرگ را بهدست آورد؛ در جایزۀ اسکار نامزد شد و من به همین دلیل با دوست دیگرم به امریکا دعوت شدم. اما در نهایت نتیجه این بود که موفق به دریافت جایزۀ اسکار نشدیم و یک فیلم امریکایی این جایزه را بهدست آورد. اما باید گفت که خودِ کاندیدا شدن در جایزۀ اسکار یک موفقیت بود. این یک افتخار بزرگ بود که فیلمِ ما در اسکار نامزد شد؛ زیرا این اولین فیلمی بود که از افغانستان نامزد دریافت این جایزۀ مهم میشد. بسیاری کشورها کوشش کردهاند که فیلمهایشان در جایزۀ اسکار نامزد شود، ولی موفق نشدهاند؛ از اینرو میتوان پی برد که خودِ نامزد شدن به اسکار، بزرگترین موفقیت برای ما بود!
کمی از داستانِ این فیلم بگویید؟
ـ این فیلم روایت زندهگی دو پسر است: یکی آهنگرست و همراه پدرش کار میکند، و دیگری یک بچۀ اسپندیست که پدر و مادر ندارد و تمام زندهگی او در کوچه و بازار سپری میشود. اینها آرزو دارند که بزکش شوند. اما یکی از آنها به علت افتادن از اسب میمیرد و دیگری نیز مانعی برایش ایجاد میشود.
آیا در نقشی که خودتان در این فیلم بر عهده داشتید، راحت بودید؟
ـ نقشی را که من ایفا کردم، پیش از آغاز ساخت این فیلم، تمرین بسیار کرده بودم. با بعضی از بچههای اسپندی مینشستم، گپ میزدم و از این طریق توانستم آنها و وضعیتشان را درک کنم.
فعالیت در عرصۀ فیلمسازی را از کجا، چهوقت و چهگونه شروع کردید؟
ـ از همان ایام خُردسالی به فیلم ساختن و بازیگری علاقهمند بودم و وقتی فیلمهای خارجی را میدیدم، دوست داشتم خودم یک بازیگر باشم و مثل آنها نقشآفرینی کنم. دو و نیم ساله بودم که برای اولینبار در فیلمی نقش بازی کردم. آنزمان در تاجیکستان مهاجر بودیم و خانوادهام مرا زیاد تشویق کردند. آن تجربه و تشویق، انگیزهیی شد تا بتوانم موفقیتهای بزرگتر بهدست بیاورم و یک بازیگر خوب شوم. پنچ ساله بودم که به افغانستان آمدیم. آنزمان عتیق رحیمی (جوانمرد، “عتیق رحیمی کاکا” خطاب میکند.) میخواست فیلم “خاک و خاکستر” را بسازد و هنوز بچۀ خُردسالی که باید در این فیلم نقش میآفرید را پیدا نکرده بود. بالاخره عتیق رحیمی به مشورۀ پدرم مرا انتخاب کرد و این فیلم ساخته شد و بیش از بیست جایزۀ بینالمللی را به دست آورد.
در هفتسالهگی، خودم یک فیلم کوتاهِ هفتدقیقهیی را ساختم و کارگردانی کردم. سپس در فیلم “جنگ تریاک” ساختۀ صدیق برمک (جوانمرد، “صدیق برمک کاکا” خطاب میکند.) نقش آفریدم. بعد از آن، در فیلم « من اسپ میخواهم نه زن» که ساختۀ دادیم (پدرم) است، نقش خوبی داشتم. و در آخرین فیلمی هم که کار کردم و این فیلم موفقیت و بازتاب گستردهیی داشت، “بچههای بزکشی” بود.
از میان فیلمهایی که ساختهای و یا در آنها بازی کردهای، کدامیک را زیادتر دوست داری؟
ـ من تمام فیلمهایم را دوست دارم و انتخاب یکی از آنها، برایم دشوار است.
صنف چند مکتب هستی؟
ـ تازه وارد صنف ۱۲ مکتب میشوم.
در کنار فیلمسازی و هنرپیشهگی، چه کارها و برنامههای دیگری داری؟
ـ ورزش میکنم و از جملۀ بازیهای ورزشی، فوتبال را بیشتر دوست دارم. مطالعه هم میکنم.
زمانی که کار هنریات را با فیلم خاک و خاکستر آنهم در ۵ سالهگی آغاز کردی و این فیلم نیز غوغا بهپا کرد، در رفتار همسالانت با شما چه تغییری بهوجود آمد؟
ـ وقتی که در فیلمی کار میکردم، آنها همه مرا تشویق میکردند، با خوشحالی به من افتخار مینمودند و هیچگاهی نسبت به من، بدبینی و حسادت نشان ندادهاند.
چه پیامی برای بچههای اسپندی داری؟
ـ پیام من برای بچههای اسپندی این است: با وجود آنکه پدر و مادر ندارند، فقیر هستند و با مشکلاتِ بیشمار دست به گریبان، ولی اگر کوشش کنند و باهدف باشند، میتوانند به موفقیتهای بزرگ دست یابند. همچنان برای خانوادهها هم این پیام را دارم که هیچ حرفه و رشته و کاری را بر فرزندانِ خود تحمیل نکنند و برای آنها همان شغل و پیشهیی را بپسندند که مورد علاقۀ فرزندشان میباشد.
اگر روزی پولدار شوی، چه کارهایی خواهی کرد؟
ـ خُب اگر پولدار شوم، میخواهم بچههای فقیر را کمک کنم و پولم را در کارهای هنری و فرهنگی به مصرف برسانم.
در موفقیتهایت پدرت نقش برجستهتر داشته یا مادرت؟
ـ خانوادهام در مجموع مرا زیاد تشویق کردهاند. اما پدرم استادم است و من تمامِ کارِ خود را از او یاد گرفتهام. پدرم از استعدادهای این کشور میباشد ولی زمینهیی وجود نداشته که استعدادهایش را نشان دهد.
پیامت برای خوانندهگان روزنامۀ ماندگار چیست؟
ـ ماندگار را زیاد دوست دارم. زیرا محتوای این روزنامه، نسبت به تمام روزنامههای دیگر، برای جوانان جذابیت بیشتری دارد. از اینرو، از خوانندهگان فهیمِ این رسانۀ پرطرفدار میخواهم که به فعالیتهای فرهنگی و هنری در کشور توجه ویژه داشته باشند و با حمایتهای خود، باعث بالندهگی روزافزونِ وضعیت فرهنگی هنریمان شوند.
Comments are closed.