احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۶ سنبله ۱۳۹۱
بخش یازدهم
راهبردهای توسعه
بخشی از راهبردهای ارایه شده در اسلام عبارتاند از:
۱٫ یاری جستن از خداوند
بر اساس بینش الهی، مهمترین و اساسیترین کار در جهت تحقق اهداف توسعه، متکی بودن به نصرت پروردگار است. خداوند نیز به مؤمنان وعده یاری داده است.
«ما رسولان خود و مومنان را در زندهگی دنیا و در روز قیامت یاری خواهیمکرد.»
یاری جستن از خداوند در تمام امور، در ادعیه نیز فراوان به چشم میخورد. بیتردید متکی بودن به یاری خداوند، با کار و تلاش منافات ندارد؛ بلکه پشتوانه حرکت و تلاش انسان است.
۲٫ سختکوشی
تحقق اهداف توسعه، علاوه بر دعا و یاری جستن از خداوند، به کوشش و تلاش پیوسته همه افراد جامعه نیاز دارد. حضرت علی (ع) در اینباره میفرماید: «علم راهنماییات میکند و عمل تو را به هدف میرساند.»
۳٫ رعایت حقوق (قانونمندی)
در اسلام رعایت حقوق افراد جامعه، از اهمیت والایی برخوردار است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «هر کس برادر مسلمانش را از مقداری از حقش بازدارد، از برکت روزی محروم میشود.»
یکی از حقوق، حق فرمانروا بر مردمان و حق مردم بر فرمانروا است. علی (ع) این حق را از بزرگترین حقوقی که خداوند واجب فرموده، میداند و میفرماید: «چون مردم حق فرمانروا را رعایت کنند و فرمانروا حق مردم را بهجای آرد، حق میان آنان گرامی میشود، راههای دین پدیدار میگردد، نشانههای عدالت پایداری مییابد و سنّت چنانکه باید اجرا شده، کار زمانه آراسته میگردد.»
۴٫ استغفار
چنانکه گذشت، شیوع گناه یکی از عوامل بروز فقر در جامعه است. در بحث درمان، فقر نیز به از بین بردن زمینههای گناه اشاره کردیم. استغفار، گناهان انجام شده را نابود میکند و بدین طریق، فقر را از جامعه دور میسازد.
موانع توسعه
برخی از موانع توسعه عبارتاند از:
۱٫ ستم
قران کریم، ستم را علت هلاکت بسیاری از اقوام گذشته شمرده، در موارد متعدد، مسلمانان را به مطالعه سرگذشت پیشینیان سفارش کرده است: «این خانههای خالی آنها است به سبب بیدادی که کردهاند.»
علی (ع) نیز میفرماید: “هیچ چیز سریعتر از ستم، سبب تغییر نعمت خداوند و نزول عذاب نیست.”
۲٫ گناه
در بخشهای پیشین اشاره شد که گناه موجب فقر و کم شدن و از بین رفتن نعمتهای خداوند میشود. بنابراین، از موانع توسعه به شمار میآید.
۳٫ تفرقه
حضرت علی (ع) علت پریشانی و نابودی بسیاری از ملل پیشین را اختلاف و دو دستهگی آنان میداند.
۴٫ ناسپاسی
قرآن کریم ناسپاسی را از اسباب زوال نعمت و در مقابل، شکر و سپاس را سبب افزایش مواهب خداوندی میداند.
۵٫ نپرداختن زکات
همانگونه که پرداخت زکات و سایر حقوق مالی به رشد و توسعه جامعه میانجامد، نپرداختن زکات نیز از موانع توسعه شمرده میشود.
بررسی علل عقبماندهگی و فقر مسلمانان
چرا مسلمانان فقیر اند؟
زمینههای این فقر در کجاست؟
آیا تعالیم و مقررات اسلام موجب پیدایش این فقر شده است، یا خود مسلمانان مقصر اند و یا عوامل دیگری در این موضوع دخالت دارد؟
چرا گناهکاران و کافران در رفاه ونعمت بهسر میبرند و مومنان و پرهیزگاران با سختی زندهگی میکنند؟
متأسفانه پرسشهایی چنین در اندیشه انسانها به ویژه نسل جوان، بیپاسخ مانده است. پرسشهایی که بسیاری میکوشند از آن بهره گیرند و با تبلیغات گسترده، دین مبین و مبارک اسلام را سبب این تلخکامی معرفی کنند. سان کلیف میگوید: واژه اسلام در زبان عربی به معنای تسلیم است. او با ذکر آیاتی از قرآن که مؤمنان را به پیروی کامل از خدا و پیامبرش فرا میخواند، نتیجه میگیرد که مسلمانان از خود ارادهیی ندارند و همین مانعی در برابر توسعه است. او همچنین اعتقاد مسلمانان به قضا و قدر را سبب عقبماندهگی پیروان آیین وحی به شمار میآورد.
پیشینه تمدّن اسلامی
تردیدی نیست که مسلمانان، دوران عظمت و افتخار اعجابآوری را پشتسر گذاشتهاند. تمدن عظیم و باشکوهی که آنها بنیاد نهادند، چندین قرن مشعلدار دانش بود و اکنون نیز یکی از حلقههای درخشان تمدن بشر شمرده شده و تاریخ تمدّن بدان میبالد. مسلمانان در دوران دهساله بعد از هجرت پیامبر اکرم، بهرغم درگیریهای فراوان با مشرکان و کفّار و سایر گروهها، به پیشرفتهای قابل توجّهی در دانشها و فنون دست یافتند؛ در امور زیربنایی سرمایهگذاریهای سنجیده انجام دادند و در ایجاد امنیت و استحکامات دفاعی موفّقیتی چشمگیر بهدست آوردند.
پس از آن، در مدت کوتاهی چراغ فروزان تمدن اسلامی درخشید و قرنها در جهان نورافشانی کرد. مسلمانان در علوم و فنون مختلف سرآمد شدند و هرجا قدم گذاشتند، آبادانی پدید آوردند. این درست در زمانی بود که اروپا دوران تاریکی را سپری میکرد. مهمترین موضوعی که افکار اروپاییان را به خود مشغول داشته بود، دیرسازی، نذر و نیاز برای دیرها، زیارت کلیساها و عقاید خرافی مسیحیت بود که از نفوذ بسیار پاپها سرچشمه میگرفت. در سراسر اروپای شرقی و غربی، دانش فقط در انحصار راهبان بود و هر کس بر خلاف اعتقاد آنان سخن میگفت، مرتد و خارج از مذهب شمرده میشد و به انواع مجازاتها محکوم میگردید.
Comments are closed.