- ۲۹ ثور ۱۳۹۲
شماری از اعضای مجلس سنا، عملکرد حزب گلبدین حکمتیار را در یک بحثِ گسترده بهشدت محکوم کردند.
اعضای مجلس سنا میگویند که حزب اسلامی حکمتیار از یکسو وارد مذاکره با حکومت میشود و از سوی دیگر، غیرنظامیان را هدفِ رگبار و حملههای انتحاری و انفجاری قرار میدهد.
سناتوران با انتقاد از گذشته و حالِ حزب اسلامی در تعاملات سیاسی افغانستان گفتند که از یک طرف، نمایندهگان حزب اسلامی برای مذاکرات صلح با حکومتِ افغانستان به کابل میآیند و از سوی دیگر، دست به کشتار افراد ملکی میزنند.
«دولت افغانستان با گلبدین حکمتیار مصاحبه میکند، نمایندهاش به مهمانخانۀ دولت میآید و روی مسایلِ صلح صحبت میکند؛ اما زمانی که از پیشِ دولت رخصت شد، باز حملات انتحاری را بر مردم افغانستان انجام میدهد.»
حزب آقای حکمتیار در حالی به حملههای ویرانگرِ خود علیه شهروندانِ کشور ادامه میدهد و برای دست یافتن به سهمی بزرگ در قدرت با آقای کرزی چانهزنی میکند که اکثریتِ والیان، وزیران و سفیرانِ این حکومت از اعضای این حزب هستند.
اما آقای کرزی این حملۀ اخیر را در یک اعلامیۀ بسیار تشریفاتی و همیشهگی، بیآنکه انتقادی از آقای حکمتیار کرده باشد، نکوهش کرد و همزمان با آن، رسانههای دولتی سعی کردند تا این حمله را علیرغم مسوولیتپذیری حزب اسلامی، به دوشِ طالبان بیاندازند تا مبادا خمی به ابروی آقای حکمتیار بیاید و رابطههای تنیدهشده در این میان از بین برود.
شاید برای بسیاریها تعجبآور و پرسشبرانگیز باشد که چرا آقای حکمتیار در حالی که از احتمالِ مشارکتِ حزبش در انتخابات پیشِ رو در یک مصاحبۀ اختصاصی با یک رسانه خبر داده، دست به چنین حملهیی میزند.
اما گذشتۀ کار و فعالیتهای آقای حکمتیار، این پرسش و تعجب را حل میکند. چنانکه زمانی که آقای حکمتیار به عنوان نخستوزیر دولت مجاهدین تعیین شده بود، به افرادش دستور داد تا راه کابل ـ جلالآباد را ببندند و اینگونه از وارد شدنِ مواد اولیه به پایتخت جلوگیری کنند و همچنان این نخستوزیر دولت مجاهدین دستور داد که شهر کابل را با راکتهای کور از چهارآسیاب و سروبی مورد هدف قرار دهند و اینگونه خونِ هزاران شهروند بیگناهِ کابل را بریزند.
به نظر میرسد که این افراد به کشتنِ انسانها عادت کردهاند و دوست ندارند که رنگِ خون از کوچه و خیابانِ افغانستان پاک شود. اما دردآور این است که نمایندهگان آقای حکمتیار که در حکومت تکیه زدهاند، هیچ واکنشی به اقدامِ خونینِ حزبی که به آن وابستهاند، نشان نمیدهند. شماری از این چهرهها، حتا جنایاتِ دشمنانِ معارف را کتمان کرده و مسموم شدنِ دخترانِ دانشآموز را یک روز به سرگین و روزی هم به چاه فاضلاب و روزی هم به تلقینِ روانی نسبت میدهند.
در حالی که بسیار مهم است چهرههای مربوط به آقای حکمتیار که در کرسیهای ریاست، وزارت، وکالت و ولایت تکیه زدهاند، موقفشان را دربارۀ اعمال آقای حکمتیار و حزبش روشن کنند؛ چنانکه دیروز آقای مسلمیار رییس مجلس سنا موقفش را در این زمینه مشخص کرد. در غیر آن، سکوتِ این چهرهها در برابر اینگونه جنایتها، به معنای حمایت و جانبداریشان از این اعمال است که در آن صورت، باید حسابِ مردم و جریانهای سیاسی و رسانهها با آنها یکسره و مشخص شود.
هرچند مردم افغانستان طرفدارِ هر نوع مشارکتِ سیاسی به اشتراکِ همۀ طیفهای دیروز و امروز سیاسی در کشور اند؛ اما کنار آمدن با جریانهایی که به ریختن خونِ مردم عادت کردهاند و کشتن انسانهای بیگناه را دلیلِ زندهگی خویش میدانند، هیچ منطق و توجیهی ندارد.
Comments are closed.