احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:غلاممحمد محمدی - ۱۹ جوزا ۱۳۹۲
با به وجود آمدنِ سازمان ملل متحد، مطابق منشور آن، مرزهای بینالمللی ثابت شدند و بهجای مناطق سرحدی، خطوط مرزی به میان آمدند. زیرا ازدیاد روزافزونِ جمعیت و احتیاج باشندهگان کشورها به زمین و منابع آن، باعث شده است که دولتها، در علامتگذاری خطوط مرزی، کمال جدیت داشته باشند؛ چون تأمین امنیت، تطبیق عدالت و حراست از تمامیت ارضی معین، از وظایف اساسیِ دولتهاست.
از نظر علم جغرافیای سیاسی، خطوط مرزی ۴ مرحلۀ الوکیشن Allocation ، دلیمتیشDelimitation ، دمارکیشنDemarcation و راتیفیکیشن Ratification را طی میکند. سرحد دیورند نیز خود و معاهدات بعدیِ آن ۴ مرحلۀ فوق را طی کرده و مطابق قانون علم جغرافیای سیاسی، دفکتو (Defacto) بالفعل و دجوری (Dejure) قانونی شده است.
قسمت اعظمِ مرزهای کشورهای جهانِ امروز، به شکل دفکتور یعنی مرز بالفعل هستند و حتا مرحلۀ چهارم را نیز طی نکردهاند، اما به مرور زمان به مرز بینالمللی تبدیل شدهاند. و هیچ کشوری بالای کشور دیگر، ادعای ارضی ندارد.
طوری که در بحثهای این کتاب خواهد آمد، مرزهای کشورها از نظر علم جغرافیای سیاسی، انواع مختلف دارند. از جمله یک نوعِ آن «سوپرین پوسد» یعنی «تحمیلی» است. مفهوم تحمیلی با اصطلاح عامیانۀ آن متفاوت میباشد. به بیان دیگر، دو یا چند کشور ناگزیرند مرزهای خود را معین کنند؛ یعنی ممکن نیست برای ابد کشورها بدون مرزِ معین باشند، تحمیلی یا ناگزیری بالای دو طرف است.
اگر قرار باشد واژۀ تحمیلی را تا ابد بالای مرز دیورند به کار ببریم، این مرز بالای پشتونهای پاکستان تحمیل شده است؛ چون آنها اکثریت هستند. و از سوی دیگر، تحمیلی به آن معاهداتی میگویند که در ختمِ جنگ بالای کشورهای مغلوب و شکستخورد امضا میشود. حال آنکه افغانستان طی سه جنگِ خود در مقابل انگلستان، پیروز میدان بوده است. بنابرین، آن طوری که دلایل مدعیان تحمیلی نامیدنِ دیورند در بحثهای این کتاب آمده، استعمال واژۀ تحمیلی وارد و معقول نیست. از سوی دیگر، پیشنهادکنندۀ تعیین مرز، امیرعبدالرحمنخان بوده است، نه انگلیسها.
هرچند افغانستان بر اثر مداخلۀ پاکستان به تباهی رفته است، اما عامل اصلی و اساسیِ مداخلۀ پاکستان، ادعای ارضی زمامداران قبیلهیی افغانستان در عمق خاک پاکستان طی ۶۵ سال اخیر میباشد. در این کتاب، عوامل اختلاف و ادامۀ آن به بحث گرفته شده است تا خوانندهگان به پوچ بودنِ ادعای زمامداران و محافل ناسیونالیست و شووینستِ افغانستان پی ببرند.
دیورند، مرز قانونی و بینالمللی است!
همانگونه که پیشتر نیز گفته شد، تمام کشورهای مستقلی که در یک ساحۀ معینِ جغرافیایی به وجود میآیند، چه کوچک باشند و چه بزرگ، از خود مشخصاتِ اصلی و متعددی دارند (مانند: مساحت، پایتخت، بنادر و موقعیت جغرافیاییِ ویژه) که این مشخصات بارز، باشندهگانِ یک کشور را از کشورهای همسایه، جدا و مشخص میسازد.
مرزهای سیاسی، یکی از عوامل عمدۀ تشخیصِ یک کشور (ناحیۀ متشکل سیاسی) میباشد. وجود همین مرزهای مشخص است که وحدت سیاسی را در کشورها ممکن میسازد.
به خطوطی که ارضِ یک کشور را از کشورهای همسایه جدا میسازد، مرزهای بینالمللی گفته میشود. به بیان دیگر، مرزهای بینالمللی به آن مرزهایی گفته میشود که مطابق قوانین عامِ بینالمللی باشد. در صورت نبودِ مرزهای مشخص بینالمللی، اتحاد سیاسی و اتحاد ملی در کشورها به وجود نمیآید. یعنی خیالات واهی، ملیتگرایی و گرایشهای زبانی، مذهبی و نژادی تبارز نموده، اتحاد ملیِ نسبی را از بین میبرد. اگر اتحاد ملی میان باشندهگانِ یک کشور موجود نباشد، هرگز آرامش در آنجا برقرار نخواهد شد. ۱
هرچند کسانی هستند که مرزهای اتحادیۀ اروپا را نمونۀ مرزهای باز مثال میآورند، ولی مناطقِ دو طرفِ دیورند، به منبع ناامنی، تشنج و اخیراً لانۀ تروریسم و دهلیز مرگ برای مردم افغانستان تبدیل شده است و در ثانی، هنوز ما پنجصدسالِ دیگر از شرایط فرهنگیِ جوامعِ اروپایی فاصله داریم. بنابرین وجود مرزهای معین و قبولشدۀ بینالمللی، از مشخصات بارزِ کشورها و جزوِ اساسیِ امنیت و آرامش در جهان است.
برخی ادعا دارند سرحد دیورند، «مرز» یا «سرحد» نیست بلکه «خط» یا «کرخه» است. اما اینگونه دلایل از بیخبری سرچشمه میگیرد. محترم پوهاند غلام جیلانی عارض مینویسد: «کلمۀ سرحد و شناخت آن به مفهوم کنونی، از زمانهای گذشته فرق دارد. در گذشتههای دور، مرزهای سیاسی به دقت کامل معین نگردیده. [بلکه] به وسیلۀ دریا، کوهها، جهیل، بحیره و جنگل مجرا میگردید. با گذشت زمان، انکشاف مدنیتها و بهوجود آمدنِ حکومتهای باثبات و درک هویت ملی، تثبیت سرحدات دقیقتر گردیده «خطوط مرزی» به میان آمده است. یعنی مرزهای بینالمللی از نظر علم جغرافیای سیاسی، ۴ مرحلۀ زیر را طی میکنند:
۱ـ الوکیشن (Allocation): موافقۀ مقاماتِ باصلاحیتِ دو کشور برای تعیین مرز
۲ـ دلیمتیشن (Delimitation): تثبیت نقاط مرزی و توپوگرافی در روی نقشه
۳ـ دمارکیشن (Demarcation): علامتگذاری بالفعل در زمین به وسیلۀ کمشنران
۴ـ راتیفیکیشن (Ratification): گزارش کار انجامشده به مقاماتِ باصلاحیت کشور. ۲
مرز دیورند این چهار مرحله را از نطر علم جغرافیای سیاسی طی نموده و به مرحلۀ قانونی رسیده است؛ یعنی امیر عبدالرحمن خودش به دولت هند برتانوی چند بار نامه نوشته تا هیأت سفارتِ خود را غرض تعیین مرز بفرستد. نقشۀ نقاط مرزی در کاغذ، ضمیمۀ معاهدۀ دیورند بوده است. و مرحلۀ سوم که تعیین نقاط مرزی میباشد، به وسیلۀ شخصیتهای بزرگِ دولت عبدالرحمنخان چون سپهسالار غلامحیدرخان چرخی، سردار گلمحمدخان حاکم ارگون، سردار شریندلخان والی پکتیا و حبیبالهد خان طرزی، طی سالهای ۱۸۹۴ و ۱۸۹۵ (مدت دو سال) عملاً علامتگذاری و تثبیت گردیده است. ۳
جای تأسف این است که پوهاند صاحب عارض، معاهدۀ دیورند را هفت ماده از صفحۀ ۶۱ تا ۶۳ این کتاب خط به خط نوشته است که این اسناد در آرشیفِ دهلی موجود است. اما هیچ اشارهیی به یکصدساله بودن و یا میعاددار بودنِ معاهدۀ دیورند در این کتاب و هیچ کتابِ دیگری به چشم نمیخورد. اما پوهاند صاحب عارض بهطور ضمنی و فرمایشی در جای دیگری نوشتهاند که این معاهده برای یکصدسال بوده است.
Comments are closed.