احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۱ جوزا ۱۳۹۲
طالبان بار دیگر با انجام یک حملۀ انتحاری در برابر دروازۀ دادگاه عالی کشور، در کابل خون بهپا کردند.
دو روز پیش از این، گروهی از انتحاریان به میدان هوایی کابل و گروهی دیگر به یک مرکز رایدهی در زابل حمله کردند. همۀ انتحاریان در جریان نبرد با نیروهای امنیتی کشته شدند؛ اما آنها نیز شش نفر را در زابل به شهادت رساندند. در همان روز، طالبان دو پسر ده و شانزدهساله را به اتهام جاسوسی به نیروهای دولتی، در قندهار سر بریدند.
یک سال پیش از این نیز، طالبان متهم به سر بریدن دو کودک، یکی در جنوب و دیگری در غرب کشور، شده بودند. ولی اینبار طالبان دو کودکی را سر بریدهاند که به گفتۀ مسوولان پولیس ولایت قندهار، فرزندانِ دو خانوادۀ فقیر از منطقۀ «نهر کاریز»ِ قندهار بودند و فقط برای بهدست آوردنِ مقداری پسماندۀ غذا، به یک پاسگاه پولیس رفته بودند و بیهیچ گناهی هنگام بازگشت به سوی خانه، از سوی طالبان متوقف و سر بریده میشوند.
به همین گونه، دو سال پیش هم مقامهای دولتی در ولایت هلمند، گروه طالبان را به سر بریدنِ چهار نفر به بهانۀ جاسوسی برای دولت، متهم کرده بودند.
اینهمه در حالیست که شریعت اسلامی، مسلمانان را از صدمه رساندن به زنان، پیرمردان، کودکان، باغها و درختان در جریان جنگ و جهاد منع کرده است؛ اما طالبان در عمر سیاسیشان در افغانستان، همواره این دستورها را شکستهاند و مرتکبِ فجیعترین جنایات شدهاند. سیاستِ زمین سوخته، قتلهای دستهجمعی، کشتن کودکان، بُردن زنان و دختران در دوران امارت طالبان و نیز کشتن افراد بیگناه در حملات انتحاری، همه و همه به عنوان جنایاتِ طالبان در صفحاتِ تاریخ ثبت شده است.
این روسیاهیها در حالیست که طالبان از انفاذ شریعت اسلامی سخن میگویند و مدعیاند که برای پیاده کردن قانونِ خدا مبارزه میکنند. اما بر بنیاد همین شریعت و قانون الهی، اعمال این گروه کاملاً غیراسلامی و غیرانسانی شمرده میشود و جز کینه و نفرتِ مردم در برابر طالبان، چیز دیگری بهبار نمیآورد.
بهراستی کسانی که زیر نام طالبان و شریعت اسلام میآیند و فتوای قتل انسانهای بیگناه را میدهند، چه باوری به خدا و دین مبینِ اسلام میتوانند داشته باشند؟ آیا این دسته آدمها و جریانها از خدا نمیترسند که روزی از همۀ اعمالِ بندهگانش میپرسد و به حسابشان رسیدهگی میکند؟
طالبان فقط در مواردی که یک جنایتشان منجر به برانگیخته شدنِ احساسات مردم شده است، از قبول مسوولیت شانه خالی کردهاند؛ اما آقای کرزی در تمام موارد، بارِ مسوولیت را از شانههای طالبان سبک ساخته و میسازد.
حامد کرزی طالبان را یک بار «موسیچههای بیگناه» میخواند و بار دیگر هم «فرزندان صدیقِ وطن» میگوید و باری هم «برادران ناراضی».
در آخرین مورد، حامد کرزی در پیوند با رویدادی که در نزدیکیِ میدان هوایی کابل اتفاق افتاد، گفته است که «از نام طالبان استفاده میشود و بیگانهگان میخواهند که اعمالشان را تحت پوششِ آنان انجام دهند.»
اینگونه برائت دادنِ طالبان توسط آقای کرزی و همچنان مبهمسراییهایی که در چنین مواقعی ارایه میدهد، مردم را سخت از حکومت دلسرد ساخته است.
بسیار جالب است که سخنگوی رسمی طالبان میآید و میگوید که فلان حمله را ما انجام دادیم؛ ولی آقای کرزی این ادعا را رد میکند.
باید پرسید که آقای کرزی از کدام آدرس طالبان ر ا تبرئه میکند؟ از آدرسِ ملاعمر که گفتههای سخنگویش را به نحوی رد میکند، یا از آدرس رییسجمهور افغانستان که گویا از برخی حرکتهای دیگر در پوششِ طالبان خبر دارد؟
آگر حرف قاری یوسف سخنگوی طالبان و حامد کرزی رییسجمهوری را هم باور کنیم و بپذیریم که طالبان آندو کودک را سر نبریدهاند و همچنان حملههای گروهیِ انتحاری را انجام نمیدهند؛ پس باید این دو بگویند که کیها این اعمال را انجام میدهند. اما واضح است که هیچ پاسخِ روشنی ندارند.
به هر صورت، اعمال طالبان نشان میدهد که این گروه هیچ تغییری در این ۱۲سال نیافته است و هنوزهم بر بنیاد همان قرائتهای اولیۀ خود، دهشت میآفرینند. بنابرین، تمامِ تلاشها و گفتوگوها برای آشتی با چنین گروهی، خندیدن به خود و شعور بلندِ مردم افغانستان است.
Comments are closed.