گزارشگر:غلاممحمد محمدی - ۲۶ جوزا ۱۳۹۲
بخش هفتم
۲ـ از سوی دیگر، «تحمیلی» به آن معاهداتی میگویند که در ختمِ جنگ بالای کشورهای شکستخورده امضا میشود، مانند معاهداتی که در ختم جنگ اول جهانی، بالای کشورهای شکستخوردهیی چون: آلمان، اتریش، هنگری، ترکیه، عثمانی، و در ختم جنگ دوم جهانی، بالای آلمان و جاپان امضا شد.
در حالی که افغانستان در سه جنگ علیه انگلیس، پیروز میدانِ جنگ و انگلیس شکستخورده بوده است.
از سوی دیگر، عبدالرحمن خان در سال چهاردهم پادشاهی خود، در حالی که ۱۶۰هزار نیروی نظامی در اختیار داشت و در اوج قدرت استبدادی بود، معاهدۀ دیورند را امضا کرد. بنابرین نمیتوان آن را تحمیلی خواند.
۳ـ از نظر علم جغرافیای سیاسی، واژۀ “تحمیلی” به آن نوع معاهداتی اطلاق میشود که در نتیجۀ سیاست بینالمللی به وجود آمده؛ یعنی هنگام تعیین خطوط مرزی، ملحوظات نژادی، زبانی و مذهبی رعایت نشده باشد.
اما چون دولتها مجبور هستند مرزی برای کشور خود داشته باشند، این نوع معاهدات مرزی بالای یک طرف تحمیل نیست، بلکه بالای هر دو طرف تحمیل میباشد.
حالا پشتونهای پاکستان ادعا دارند که طرف پاکستان، بیش از ۳۰ میلیون پشتون زندهگی میکنند، در حالی که پشتونهای ولایات سرحدی افغانستان به ده میلیون نمیرسند. از نظر ناسیونالیستهای پاکستان، پشتونهای افغانستان نیز باید جزوِ خاک پاکستان شوند؛ چون از نظر قانون علم فیزیک، کتلههای بزرگْ کتلههای کوچک را جذب میکنند. ۲۴
مرزهای بینالمللی چندین نوع هستند:
۱ـ مرزهای میدین Madyan، آن نوع مرزهاییاند که وسط دریاها بهحیث مرز میان دو کشور قبول میشوند، مانند دریای آمو میان افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان.
۲ـ مرزهای انتی سِدِنت Antecedent به آن نوع مرزهایی گفته میشود که خطوط مرزی از مناطق خالی از سکنه بگذرد، مانند مرز بین کانادا و السکا میان روس و انگلیس در سال ۱۸۲۵ تا ۱۸۲۷م و حالا میان ایالات متحده و کانادا که هیچ نوع مشکلی به وجود نمیآورد و از بهترین نوع مرزهای بینالمللی میباشد.
۳ـ مرزهای سُبسی کوینت subcequntکه از میان مناطقِ دارای جمعیت میگذرند و بر دو نوع اند:
الفـ مرزهای کونسی کوینت یا سرحد تطبیقی؛ یعنی خط مرزی، دو قوم یا دو نژاد و مذهب را که درگیر اختلاف و کشمکش باشند، از هم جدا کرده مشکل را حل میکند؛ مانند مرز میان هند و پاکستان در سال ۱۹۴۸م که هندو و مسلمان را از هم جدا کرده، مُنطبق افتاد.
بـ مرزهای سوپرین پوسِد Suporin posed یا مرزهای تحمیلی. این نوع مرزها، جمعیتهای قومی مذهبی یا نژادی را از هم جدا میکند؛ مانند مرز میان دو کوریا، دو ویتنام، مرز میان افغانستان و هند برتانوی، مرزهای اکثر کشورهای افریقایی، مرز میان پاکستان و ایران، ایران و عراق، و عراق و ترکیه.
جـ مرزهای طبیعی، مرزهای هندسی و مرزهای بحری. ۲۵
هرگاه مرز میان افغانستان و پاکستان برخلاف کنوانسیونهای بینالمللی، به میل و فرمایشِ ناسیونالیستهای کشور ما قابل تجدید باشد (چون به ادعای آنها هنگام امضا معاهدۀ دیورند، کشوری به نام پاکستان وجود نداشت و ما در برابر آن مسوولیت نداریم)، در اینصورت مرز افغانستان با کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و ایران نیز قابل تجدید خواهند بود. چون کشورهای آسیای مرکزی، از بطن اتحاد شوروی به وجود آمده یا به وسیلۀ نمایندۀ شاهان مستبد امضا شدهاند.
واضح و روشن است که بالای این معاهدات مرزی، ادعایی وجود ندارد. و ادعا بالای مناطق ماورای دیورند، یک خواستِ «فرو ملی»ِ غیر موجه، غیر عادلانه و غیر قانونی و به مفهوم اعلانِ جنگ علیه کشور همسایه میباشد. به همین سبب است که پاکستان ۳۵ سال است در امور داخلی افغانستان مداخله میکند و حتا یک معادله بهوجود آورده است که تا وقتی که زمامداران افغانستان از ادعای سیاسیِ خود صرفنظر نکنند، پاکستان نیز به مداخله ادامه خواهد داد.
شعارِ «دا پشتونستان ز مونژ» هنوزهم از زبانِ مشاورانِ آقای کرزی و بعضی اراکین بلندپایۀ دولتی، محافل ناسیونالیستی و قبیلهگرا، ساری و جاری است. اما موقف رسمی رییسجمهور افغانستان چیست؟
آقای کرزی چندماه قبل در حضور تعدادی رسانههای همسو با دولت، اظهار کرد: «هیچ زمامداری صلاحیت ندارد سرحد دیورند را به رسمیت بشناشد. در گذشته نیز زمامداران افغانستان آن را به رسمیت نشناختهاند.»
اشخاصی از محافل ناسیونالیستی و قومگرا که با بنده (نویسندۀ این سطور) در تلویزیونهای نور، تلویزیون یک و نورین و طلوع در مورد قضیۀ دیورند شریکِ بحث بودند، همه عینِ موضع را اتخاذ نمودهاند.
ایالات متحدۀ امریکا که ۱۲ سال است بیشترین بارِ جنگ و مبارزه علیه تروریسم، بازسازی افغانستان، مصارف ارتش ملی و سایر امور را متحمل میشود، از این نوع موضعگیری سیاسی و طالبپروری، به ستوه آمده است. سه تن سیاستمدار برجستۀ امریکایی (پیترگالبرایت، بلک ویل و هولبروک) گفتهاند: «پشتونها همه طالب هستند و با تروریستها ارتباط دارند و در خانۀ هر پشتون، یک طالب و تروریست وجود دارد.» از جمله، بلک ویل سفیر سابق امریکا در دهلی نو و سیاستمدار برجستۀ امریکایی گفته بود: «افغانستان باید به مناطقِ پشتون و غیر پشتون، یا طالب و غیر طالب تجزیه شود. نیروهای امریکایی در شمالِ این کشور مستقر شده، به حملات هوایی بالای تروریستهای طالب ادامه دهد.» ۲۶
Comments are closed.