گزارشگر:احمد عمران - ۰۱ سرطان ۱۳۹۲
گشایش دفتر طالبان در قطر، هنوز بحث داغ رسانههای کشور و جهان است. در آخرین مورد این مسأله به تنشهای لفظی میان نمایندهگان افغانستان و پاکستان در سازمان ملل متحد انجامید. داکتر ظاهر طنین نمایندۀ افغانستان در سازمان ملل، ضمن نکوهشِ گشایشِ دفتر طالبان در قطر، پاکستان را حامی تروریسم در منطقه خواند و تأکید کرد که این کشور مانع بزرگی بر سرِ راه مذاکرات صلح است.
بازییی که آغاز شده، به هر حال یک بازی خطرناک است که افزون بر پردهبرداری از دخالت کشورهای منطقه و بهویژه کشورهایی چون پاکستان و برخی کشورهای عربی، از ناتوانیِ دولتمردان کشور هم در مدیریتِ صلح پرده برمیدارد.
آب گلآلود است و هر یک از طرفهای درگیر تلاش میورزد که ماهی دلخواهِ خود را صید کند. از جانب دیگر، برخی گزارشها نیز حاکی از آناند که برخلاف ادعاهای پاکستان در همکاری با روند صلح در افغانستان، حلقاتی در این کشور عملاً به مهآلود کردنِ هرچه بیشتر اوضاع تلاش میورزند. به گفتۀ شماری از آگاهان مسایل، پاکستان میخواهد بازی تازهیی را در منطقه آغاز کند و از تنشهای بهوجود آمده بر سر مسالۀ گشایش دفتر طالبان میان افغانستان و متحدان بینالمللی آن، سوءاستفاده کند. گفته میشود پاکستانیها سعی دارند مذاکرات بر سر امضای توافقنامۀ امنیتی میان افغانستان و امریکا را به چالشی بدون راهحل تبدیل کنند و در آخرین لحظه با پیشنهادی مشابه، مقامهای امریکایی را متقاعد سازند که مدیریت صلح در افغانستان را از مسیر این کشور دنبال کنند.
البته بر اساس برخی دیدگاهها، پاکستانیها تلاش دارند که ضمن بهدست آوردنِ حمایتهای مالی و نظامیِ امریکا برای این کشور، زمینۀ ایجاد پایگاههای نظامی در خاکِ خود را نیز فراهم سازند. این موضوعات اگر واقعاً صحت داشته باشند، باید نسبت به آیندۀ صلح و تأمین امنیت در کشور نگران بود؛ به ویژه اینکه مرحلۀ پنجم انتقال مسوولیتها نیز آغاز شده و چالشهای زیادی را متوجه نیروهای امنیتی کشور کرده است.
بر اساس تازهترین اطلاعات، صدها شورشی از آن سوی مرزها وارد مناطق ناامنِ کشور شدهاند و تلاش دارند در کنار شورشیان طالبان، شبکۀ حقانی و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، با نیروهای امنیتی کشور وارد جنگ شوند. برخی مقامهای وزارت دفاع به گونهیی تشدید حملات و تغییر تاکتیکهای جنگیِ شورشیان را تأیید میکنند و به این نظر اند که در هفتههای اخیر، جنگ با گروههای شورشی در برخی مناطق به صورت جبههیی صورت گرفته است. در تازهترین مورد، خبرها از ولسوالی وردوج بدخشان حاکی از آن است که این ولسوالی قسماً و یا تماماً به تصرف نیروهای مخالفِ مسلح درآمده است. به این صورت باید گفت که تشدید جنگ در افغانستان بدون پیوند با گشایش دفتر طالبان در قطر نیست.
دولتمردان کشور و به ویژه سکانداران سیاست در ارگ ریاستجمهوری، بزرگترین اشتباه سیاسی خود را انجام دادند و عملاً با در پیش گرفتن سیاستهای غیرمعقول، به طالبان رسمیت سیاسی بخشیدند. عبید زاکانی طنزپرداز معروف زبان فارسی، حکایتی دارد به اینگونه که از شیطان پرسیدند که از کدام مردم بسیار خوشت میآید. پاسخ داد از فلان قوم. گفتند چرا. گفت به این دلیل که به گفتنِ دروغ از سوی آنها راضی بودم، ولی آنها سوگند دروغ را هم بر آن افزودند. حالا گروه طالبان به داشتن دفتری در یک کشور ثالث قانع بود، اما شرایط به گونهیی برایش مساعد شد که ضمن داشتن دفتر، بتواند پرچم امارتِ نامنهاد و لوحۀ خود را نیز بر فراز آن بلند کند. دفتری که در آغاز این شبهه را تقویت کرد که دولتی موازی با دولت افغانستان در تبعید بهوجود آمده و سفارت خود را نیز در کنار سفارت افغانستان در دوحه باز کرده است.
البته ادبیات طالبان نیز در هنگام گشایش این دفتر، ادبیاتی پُرغرور و سرشار از بادۀ پیروزی بود. ادبیات مورد استفادۀ گروه طالبان در هنگام گشایش دفتر این گروه در قطر، نشان داد که آنها مشاوران نخبهیی در اختیار دارند؛ مشاورانی که حتا لحن و نوع گزینش واژهگان را نیز به مقصد تعمیق هرچه بیشترِ پایگاه گروه طالبان میسنجند. گروه طالبان در حال حاضر میخواهد استفادۀ لازم از این فرصتِ بهدست آمده را ببرد.
فراموش نباید کرد که یکی از اهدافِ گروه طالبان در گشودن دفتر در یکی از کشورهای عربی، ایجاد سروصدا در مورد خود و وضعیتِ افغانستان در اذهان عامۀ کشورهای عربی است. گروههایی در این کشورها وجود دارند که از نظر فکری، خود را همردیف با سیاستهای طالبان میدانند و حاضراند از آنها حمایت مالی و نظامی کنند. روی این مسأله نیز گروه طالبان سرمایهگذاری کرده و میخواهد افزون بر اینکه در سطح کشورهای غربی برای خود جایی دستوپا کند، حمایت مردم عادیِ کشورهای عربی را هم بهدست آورد؛ حمایتی که در هنگام حاکمیتِ این گروه بر بخشهایی از افغانستان وجود داشت و پس از شکستِ طالبان نیز به گونههای متفاوت ادامه پیدا کرد. حالا باید پرسید که گشایش دفتر طالبان به نفع کدام جریان و یا کشور تمام شده است؛ افغانستان؟ قطر؟ امریکا؟ گروه طالبان؟ و یا هم پاکستان؟
بدون شک پاکستان در این میان نفعِ خود را سنجیده است و حالا تلاش دارد که به اهداف دیگری پس از باز شدن دفتر طالبان در قطر دست پیدا کند. درخواستهای ملتمسانۀ آقای کرزی و دستگاه دیپلماسی کشور از پاکستان به هدف رهایی زندانیان طالبان چیزی نیست مگر نوشداروی پس از مرگ سهراب. حالا که گروه ارگ خود را از معادلات جدید سیاسی به حاشیه رانده حس میکند، سعی دارد با پیش کشیدنِ بحث رهایی طالبان زندانی در پاکستان، به این مسأله رنگ و لعابِ تازه ببخشد؛ هدفی که به هیچ صورت قرار نیست با رهایی چند زندانی طالبان برآورده شود. در گذشته نیز حکومت پاکستان بر اثر درخواستهای مکرر آقای کرزی و شورای ناکارآمد صلح، شماری از اعضای گروه طالبان را که در زندانهای خود داشت، رها کرد ولی هیچ معلوم نیست که سرنوشت رها شدهگان به کجا ختم شده است. برخی منابع میگویند که شماری از اعضای رها شدۀ طالبان، دوباره به صفوف این گروه برگشتهاند و همین حالا در جنگ علیه نیروهای کشور سهیم هستند. آیا بازهم آقای کرزی میخواهد با رها کردن شماری دیگر از زندانیهای طالبان، صفوفِ این گروه را تقویت کند؟
در حال حاضر ارگ ریاستجمهوری چنان در سراسیمهگی فرو رفته است که حتا نمیداند کدام حرکت به نفعِ آن است و کدام حرکت به زیانِ آن. حالا تمام فکر و ذکرِ آقای کرزی پس از شکست مفتضحانه در گشایش دفتر طالبان در قطر، به این موضوع معطوف شده که با رهایی ملا برادر یکی از چهرههایی که گفته میشود از گذشته با آقای کرزی نزدیکیهای داشته، سناریوی موجود در مورد گشایش دفتر قطر را دور بزند.
Comments are closed.