گزارشگر:مجیب مهرداد - ۰۷ سرطان ۱۳۹۲
زبان فارسی را زبان ترکیبی میگویند، مثلاً در مقایسه با زبان عربی که زبان اشتقاقی است، دربارۀ قدرت واژهسازی زبان فارسی نوشتهاند و همه خواندهایم و اما چیزی که من میخواهم بر این بحث بیافزایم این است که زبان فارسی همانگونه که به لحاظ بافت واژگانی، زبانی ترکیبیست، به لحاظ ساخت نوشتاری نیز واجد چنین خصلتی است. ما همانگونه کا از واژۀ «دانش» و پسوند «گاه» کلمۀ «دانشگاه» را میسازیم، این واژه به لحاظ ساختار هندسی نیز ترکیبی از حروف و اجزایی است که به هم متصل شدهاند.
نوشتار زبان فارسی خصوصیتهای جدانویسی و پیوستهنویسی را باهم یکجا دارد، یعنی حروف فارسی برخلاف الفباهای مشتق از الفبای لاتین، قدرت اتصال به حروف دیگر را دارند و ما باید این ویژهگی الفبای فارسی را از یاد نبریم؛ یعنی مثلاً حرفهای د، ذ، ر، ز اگر در آخر کلمه بیایند، باید متصل به حرف ماقبلِ خود نوشته شوند و اگر در اول کلمه بیایند، جدا نوشته میشوند. همچنان این جدا یا پیوستهنویسی بستهگی به جا گرفتنِ این حروف در کنار حروفی با خصلتهای جدانویسی یا پیوستهنویسی دارد، مثلاً حرف «ج» در کلمۀ «جمع» اتصال دارد، اما در کلمۀ «مروج» جدا نوشته میشود؛ زیرا در این اخیر پیش از آن حرف «و» آمده است که به صورت طبیعی، به حرف ما بعدِ خود اتصال نمییابد. این مثالها را آوردم تا تاکیدی داشته باشم بر منش جدا-پیوستۀ نوشتار فارسی.
در یک دهۀ اخیر بهخصوص در افغانستان آهنگِ جدانویسی مانند یک بیماری مسری، رشد سریع داشته است. امروز، عدۀ زیادی جدانویسی را نوعی امتیاز برای زبان فارسی و برای نویسندهها میدانند، دلیلِ این گروه این است که از این طریق میتوانیم روند آموزش زبان فارسی را هم برای فارسیزبانان و هم برای غیرفارسیزبانان تسهیل کنیم؛ یعنی با جدانویسی، ماهیت و چهگونهگی ساختِ واژه برملا میشود و مثلاً هنگامی که «امشب» را «امشب» بنویسیم، همه درمییابند که کلمۀ امشب یک کلمۀ ترکیبی است و متشکل از پیشوند «ام» و کلمۀ بسیط «شب» است، بر این اساس قدرت واژهسازی زبان به مهارتی همهگانی تبدیل میشود و زبان فارسی، پویایی خودش را میتواند مدیونِ این رویه باشد. از سوی دیگر این گروه استدلال میکنند که با این کار، ما ریشههای کلمات را میشناسیم و مثلاً میفهمیم که واژۀ «دشنام»، واژهیی بسیط نیست و از «دش» پهلوی به معنای بد و «نام» ساخته شده است و از این طریق، ما به چهگونهگی ساختن واژههای فارسی پی میبریم. من شخصاً این دلیل را دلیلی بسنده برای جدا کردنِ همۀ کلمات مرکب نمیدانم، وانگهی نشان خواهم داد که بسیاری کلمات ترکیبی، قابلیت جدا شدن از هم را ندارند، و در صورت جدا نوشتنشان، صورتِ کلمات محو میشوند. تنها دلیلی که میتواند اندکی قناعتبخش باشد، دلیل بصری و ذایقۀ دیداریِ ناشی از جدا یا پیوستهنویسی است که این امر هم میتواند به عنوان امری زیباییشناسانه به تعداد افراد یک جامعه، درست یا نادرست به نظر آید.
اما پیش از پرداختن به جزییات، پرسش اساسی این است که آیا ما مجازیم به صورت انفرادی، دستگاه نوشتاری یک زبان را معروض به تغییر کنیم؟ آیا در صورت رخ دادن چنین اتفاقی، ما با یک هرجومرج نوشتاری روبهرو نخواهیم شد؟ در نهایت چه کسی باید تکلیف نوشتار را تعیین بکند؟ زیرا آنچه مسلم است این است که اگر در جهت یکسانسازی دستگاه نوشتاری فارسی اقدام نشود، این هرجومرج به امر آموزش زبان فارسی هم برای فارسیزبانان و هم برای غیر فارسیزبانان، آسیب میرساند.
پیشنهادهای فرهنگستان
من برای یافتن راهحلی برای این مشکل، سری به پیشنهادهای فرهنگستان فارسی زدم که به صورت شگفتآوری در کنار دستگاه الفبایی، با دستگاه دیگری به نام جداـپیوستهنویسی روبهرو شدم؛ یعنی کسانی که فارسی یاد میگیرند، در کنار آموزش الفبای فارسی، یک بارِ دیگر باید موازین جداـپیوستهنویسیِ این کلمات را فرا بگیرند که کاریست به مراتب دشوارتر و راهگمکنندهتر از آموزش الفبای فارسی.
در سایت فرهنگستان چنین میخوانیم: «فرهنگستان در تدوین و تصویب «دستور خطّ فارسى»، فرض سوم (تدوین قواعدى براى جدانویسى الزامى بعضى از کلمات مرکب و پیوستهنویسى بعضى دیگر و دادن اختیار در خصوص سایر کلمات به نویسندگان) را برگزیده و تنها موارد الزامى جدانویسى و یا پیوستهنویسى را به شرح زیر معین کرده است:
الف) کلمات مرکبى که الزاماً پیوسته نوشته مىشود:
۱٫ کلمات مرکبى که از ترکیب با پیشوند ساخته مىشود همیشه جدا نوشته مىشود، مگر مرکبهایى که با پیشوندهاى «به»، «بى» و «هم»، با رعایت استثناهایى، ساخته مىشود و احکام آن در «املاى بعضى از واژهها و پیشوندها و پسوندها» (ص ۲۲ و ۲۳) آمده است.
۲٫ کلمات مرکبى که از ترکیب با پسوند ساخته مىشود همیشه پیوسته نوشته مىشود، مگر هنگامى که:
الف) حرف پایانى جزء اوّل با حرف آغازى جزء دوم یکسان باشد:
نظاممند، آببان
ب) جزء اوّل آن عدد باشد:
پنجگانه، دهگانه، پانزدهگانه
استثنا: بیستگانى (واحد پول)
تبصره: پسوند «وار» ازحیث جدا و یا پیوستهنویسى تابع قاعدهاى نیست، در بعضى کلمهها جدا و در بعضى دیگر پیوسته نوشته مىشود:
طوطىوار، فردوسىوار، طاووسوار، پرىوار
بزرگوار، سوگوار، خانوار
۳٫ مرکبهایى که بسیطگونه است:
آبرو، الفبا، آبشار، نیشکر، رختخواب، یکشنبه، پنجشنبه، سیصد، هفتصد، یکتا،
بیستگانى
۴٫ جزء دوم با «آ» آغاز شود و تکهجایى باشد:
گلاب، پساب، خوشاب، دستاس
تبصره: جزء دوم، اگر با «آ» آغاز شود و بیشاز یک هجا داشته باشد، از قاعدهاى تبعیت نمىکند: گاهى پیوسته نوشته مىشود، مانند دلاویز، پیشاهنگ، بسامد، و گاهى جدا، مانند دانشآموز، دلآگاه، زبانآور.»
من بخشی از بحثهای فرهنگستان را آوردم تا روشن کنم که پیشنهادهای فرهنگستان که یک دستگاه عظیم دیگری به نام جداـپیوسته نویسی را در کنار الفبای فارسی پیشنهاد کرده است، کار آموزش زبان فارسی را به غایت دشوار میسازد، از سوی دیگر این پیشنهادهای فرهنگستان میتوانند بهراحتی رد شوند، مثلاً اگر من به جای پنجشنبه، پنجشنبه بنویسم، هیچکس نمیتواند اثبات کند که نادرست نوشتهام. از سوی دیگر، ما برای پذیرش هر پیشنهادی، به اجماع بزرگتری نیاز داریم که پیشنهادهای فرهنگستان، فاقد چنین ویژهگییی است. هدف من از این مقدمه این بود که امروز مسالۀ یکدستسازی نوشتار فارسی، به یک نیاز مبرم مبدل شده است، هرچند این کار امر دشواری به نظر میرسد اما به دلیل همهگانی بودنِ مساله و خطرات ناشی از این هرجومرج نوشتاری، میتواند ما را به رفتن به سوی اجماعی در این زمینه ملزم کند.
شکل هندسی کلمه
محمد کاظم کاظمی در یادداشتهایی در اینباره، بر حفظ شکل هندسی نوشتار تاکید دارد و میگوید که شکل هندسی، یکی از ظرفیتهای تمایزبخش نوشتار فارسی است. من هم به همین باورم که شکل هندسی کلمه در زبان فارسی، نه تنها نقشی تمایزبخش دارد، بلکه هر کلمه دارای هویتی بصری است و هرگونه تجزیۀ کلمه، باعث شکستن و از میان رفتنِ این هویت بصری کلمه میشود، در کنار آنکه این جدانویسیهای بیرویه، گاهی باعث اختلال در خوانش و معنای جملات میشود؛ چنانکه اگر کلماتی مانند «بهروز» و «ماهیچه» را «بهروز» و «ماهیچه» بنویسیم، باعث اختلاف در خوانش و فهمِ آن میشویم. از سوی دیگر، ما نیازی مبرم به جدا کردنِ همۀ کلمات از پیشوندها و پسوندهایشان نداریم؛ جدانویسی بیشتر دربارۀ کلماتی مصداق دارد که به لحاظ شکلی، ساختارهای ناهنجار دارند و در صورت جدانویسی، خوشفُرمتر میشوند مانند: اینکه، همینکه، همانجایی که، در صورتیکه و … . به گونۀ مثال، کلمۀ ترکیبی «دانشجویان» اگر به صورت «دانش جو یان» نوشته شود، عریضتر از حالت اولی میشود، یعنی ما برای همین فشردهگی عرضی کلمات است که مجبور به رعایتِ نیمفاصله میشویم.
مشکل نیمفاصله و ساختار کیبورد فارسی
از نظر من، بزرگترین عیب جدانویسی، الزام نیمفاصلهگیری است. ما به طور مثال اگر دانشگاه را جدا بنویسیم، برای اینکه پسوند از محور ترکیب یعنی دانش دور نیافتد، باید کلیدهای کنترل + شیفت + ۲ را باهم فشار دهیم و از آنجا که زبان فارسی زبانی ترکیبی است، انجام این عمل، به عمل اصلیِ نوشتن تبدیل میشود؛ یعنی هنگامی که ما مینویسیم، در هر کلمۀ ترکیبی باید این عملیۀ مغلق و زمانگیر را انجام دهیم، حال آنکه این عملیۀ نیمفاصلهگیری، زمان نوشتن را دوچندان و حتا سهچندان طولانی میکند و در جهانی که سرعت یکی از معیارهای اساسی بازار کار است، چهگونه میتوان این تطویل زمانی را توجیه کرد؟ آیا ما مجازیم که تنها و تنها برای خوشفرم بودن نوشته، یک ساعت کار را به سه ساعت کار افزایش دهیم؟ این امر مخالف منطقِ بازارِ کار کنونی است و کیبورد فارسی هم طوری طراحی شده که این عملیه را به صورت ترکیبی باید انجام بدهیم، یعنی همزمان با فشردن سه کلید.
از سوی دیگر، آنهایی که میگویند از طریق جدانویسی، ما بافت کلمات فارسی را کشف میکنیم، کلماتی مانند «زرین» و «نورین» و «زرینه» و «کمینه» و «بهینه» را چهگونه جدانویسی میکنند؟ آیا جدانویسی پسوند «اینه» ممکن است؟!… از این نمونهها در نوشتار فارسی بسیار است. آنچه مسلم است، این است که در جدانویسی باید حد اعتدال را رعایت کنیم. یعنی مثلاً نیازی نداریم که «بهتر» را جدا بنویسیم یا «امروز» و «دیروز» را؛ این کلمات چنان خوشریخت و خوانا اند که جدا نوشتن آنها جز تفنن، هیچ منطق دیگری ندارد.
تلاش برای یکدستسازی دستگاه نوشتاری فارسی، امری بسیار مهم است، در این زمینه باید دانشمندان کشورهای فارسیزبان بر سرِ یک اصول نوشتاری واحد، اتفاق کنند. البته یاد کنم که مشکل نوشتاری فارسی، تنها مسالۀ جدا یا پیوستهنویسی نیست؛ ما هنوز دربارۀ نشانههای نکره که به صورت «ای» یا «یی» نوشته شود، به توافق نرسیدهایم. به همین گونه، دربارۀ های غیرملفوظ در کلماتی مانند زندهگی و بندهگی، همچنان اختلاف نظر وجود دارد. هنوز دربارۀ کلماتی مانند «مساله» که باید با همزه نوشته شود یا بیهمزه و دهها موضوع دیگر به توافق نرسیدهایم. نوشتار فارسی متأسفانه یکی از دشوارترین و پیچیدهترین نظامهای نوشتاری است و بدون شک اگر برای سادهسازی و یکدستسازی آن کار نشود، در آینده مشکلات زیادی بهبار خواهد آمد.
Comments are closed.