هــــرات؛ شهری در سـیطرۀ بازی‌های قدرت

- ۲۱ سرطان ۱۳۹۲

نثاراحمد فیضی غوریانی / عضو کمیسیون دفاعی و تمامیت ارضی مجلس نماینده‌گان

هرات ولایتی که در غرب افغانستان موقعیت دارد، به لحاظ استراتژیک همواره مورد توجه بوده است. این ولایت با داشتنِ دو مرز مشترک با ایران و ترکمنستان و رابطۀ نزدیک با چهار ولایتِ هم‌جوارِ نیمروز، فراه، بادغیس و غور، به عنوان ولایتی کلیدی شناخته می‌شود. اما در یک دهۀ گذشته، هرات شهری جنجال‌آفرین نیز بوده است. در این یک دهه شش والی، سه تن از هرات و سه تن دیگر خارج از آن، امور حکومتی را به عهده داشته‌اند. این والیان در زمان خود چالش‌هایی را تجربه کرده‌اند که برخی از این چالش‌ها به دلیل وضعیت بحرانی کشور، قابل توجیه است؛ ولی بخش دیگری از این چالش‌ها می‌تواند به عنوان رفتار سیاسی خاصِ شهروندان هرات در برابر حاکمیت مرکزی و یا بازیگران سیاسی محلی، پنداشته شود.
دلایل ویژه
۱) شهروندان هرات هرچند که آمدن والیانِ جدید را در روزهای نخست استقبال کرده‌اند، ولی پس از گذشتِ مدت زمانِ کوتاهی، نسبت به عمل‌کرد و نوع برخورد اداری و سیاسیِ آن‌ها واکنش نشان داده‌اند. اصلی‌ترین دلیل این واکنش‌ها کم‌کاری و بی‌توجهیِ والیان به بازسازی و امنیتِ این شهر عنوان شده است.
۲) شهروندان هرات این مسأله را بی‌مهریِ دولت مرکزی نسبت به این ولایت و بی‌توجهی به خواست‌های مدنی و حقوقیِ خود توصیف کرده‌اند.
۳) شهروندان هرات در مورد قدرت‌های محلی در این ولایت و تعارض‌هایی که هر از گاهی میان آن‌ها به وجود می‌آید، نگاهی بدبینانه دارند و عمدتاً والیان را به مدارا با این قدرت‌ها متهم می‌کنند.
۴) شهروندان هرات نسبت به تعارض‌های برخی ادارات دولتی با یکدیگر شکایت دارند و این‌گونه تعارض‌ها را مانع فعالیتِ این نهادها می‌دانند. مقصر اصلی این‌گونه تعارض‌ها نیز همواره والیان معرفی شده‌اند.
۵) اکثریت شهروندانِ هرات از تقرر یک والی غیرهراتی اندیشناک می‌شوند و فکر می‌کنند که افراد بیرونی عمدتاً پروای چندانی در بهبود وضعیتِ این ولایت ندارند و عمدتاً تلاش می‌کنند که بدون دردسر، دورۀ کاری خود را سپری کنند. به عبارت دیگر، افراد خارج از ولایت عمدتاً به حفظ وضعیت موجود می‌اندیشند و نه به تغییر آن. از جانب دیگر، بدبینی نسبت به نیات افراد بیرونی نیز به اندازۀ کافی در شهروندان هرات رخنه کرده است. آنان اکثر مسوولان خارج از این ولایت را به زراندوزی متهم می‌کنند. این جمله که «آمده که جیب‌های خود را پُر کند»، دیگر به یک ضرب‌المثل در میان شهروندانِ هرات تبدیل شده است.
چرا چنین است؟
شاید این دیدگاه شهروندان هرات نسبت به والیان و دیگر مسوولانِ درجه یک در سایر ولایات افغانستان دیده نشود. از بُعد جامعه‌شناختی، این‌گونه دیدگاه را باید در نوعِ برخورد تاریخی نسبت به این ولایت از سوی دولت‌های مرکزی دانست. به عنوان نمونه: شاید اکثریت شهروندان هرات نسبت به برخی سیاست‌های ایران در قبال افغانستان نگرانی‌ها داشته باشند، اما هراتی‌ها همواره چوب داشتن گرایش به سیاست‌های ایران را خورده‌اند که از سوی برخی نهادهای دولتی در کابل و یا در کنش و گفتار مردم عادیِ دیگر مناطق افغانستان، نمود یافته است. این مسأله سبب شده است که هراتی‌ها خود را تافته‌های جدابافته فرض کنند و کمتر نسبت به قضایای کل کشور بیاندیشند. نوع انزوای سیاسی هراتی‌ها در مسایل کلان کشور نیز می‌تواند از چنین آبش‌خوری تغذیه کند.
در ده سال گذشته، هرچند فضای گفتمان سیاسی در کشور نسبت به دهه‌های قبل از آن به نحو چشم‌گیری دگرگون شده؛ ولی هراتی‌ها هم‌چنان سایۀ بی‌مهری‌های گذشته را بر زنده‌گی سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ خود حس می‌کنند. به گونۀ نمونه: زمانی که هنوز داکتر داوودشاه صبا والی هرات بود، نماینده‌گانی از جامعۀ مدنی و بازرگانان هرات به کابل رفتند و از وضعیت ولایتِ خود به مسوولانِ مرکز و از جمله رییس‌جمهوری شکایت کردند. شکایت شهروندان هرات هم شکایتی غیرمعقول و به دور از ادلۀ منطقی نبود. این خواست به گونۀ ساده و مدنی به گوش رییس‌جمهوری رسانده شد. خواست اصلی نماینده‌گان جامعۀ مدنی و بازرگانان هرات از حکومت مرکزی این بود که موجودیت اختلافات در نهادهای اداری این شهر و به‌ویژه میان شهردار و والی، سبب کندی بازسازی و افزایش ناامنی‌ها شده است. خوب است در این خصوص بررسی‌های لازم صورت گیرد و تدابیری برای رفع مشکلات جست‌وجو شود. رییس‌جمهورکرزی نیز در پاسخ به این انتظارات گفت که به‌زودی تغییراتی را در پست‌های کلیدیِ این شهر رونما خواهد کرد. اما حاصل این دیدار و اطمینان دادن‌ها چه بود؟
پس از چندی که آقای کرزی ظاهراً این مسأله را از یاد برده بود، داکتر صبا در یک نشست خبری از سمتِ خود به عنوان والی هرات مجبور به استعفا شد و پس از چند روز، فرد دیگری خارج از ولایت به جای او به عنوان والی هرات از سوی رییس‌جمهوری به هرات فرستاده شد. حالا پرسش این‌جاست که آیا کنار رفتن داکتر صبا، کل مشکل هرات بود که آن‌هم به جسارت خودش پس از پذیرفتن نابه‌سامانی‌ها و موانع موجود بر سر راه اصلاحات، تن به استعفا داد و یا این‌که هرات مشکلاتی بیشتر از این‌ها را تجربه می‌کند و خواهان توجه بیشتر دولت‌مردان کشور نسبت به وضعیتِ خود است؟
شاید برای تصمیم‌گیرنده‌گان حکومت مرکزی، مشکل هرات حل‌شده به نظر برسد؛ ولی شهروندان هرات بهتر از هر کس دیگری می‌دانند که بازهم نسبت به خواست‌های قانونی و مدنیِ آن‌ها توجه نشده است.
نتیجه:
این وضعیت، هرات را بازهم نسبت به تصمیم‌های دولت مرکزی بی‌اعتمادتر خواهد کرد و بازهم شاهد تظاهرات و کنش‌های اعتراض‌آمیز جامعۀ مدنی و شهروندان هرات نسبت به وضعیت نابه‌سامان موجود خواهیم بود. گراف ناامنی‌ها همین حالا به اندازۀ کافی بالاست و به گفتۀ بسیاری از ناظران، گروه‌های مسلح شورشی تا اطراف کمربند اول امنیتیِ شهر نزدیک شده‌اند. آدم‌ربایی و قتل‌های مشکوک نیز هم‌چنان از این شهر گزارش می‌شود. ساخت‌وساز و اسفالت خیابان‌های شهر هرات که به دلیل سپری شدنِ تاریخ انقضای آن‌ها به مخروبه تبدیل شده، پس از آغاز کوتاهی همین حالا به دلایل نامعلوم متوقف شده است.
این‌ها دلایلِ کافی‌یی استند که بازهم در هرات شاهد برپایی تظاهرات و اعتراض‌های مدنی و قانونی نسبت به وضعیتِ موجود باشیم.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.