احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:غلاممحمد محمدی - ۲۳ سرطان ۱۳۹۲
بخش بیسـتوچهارم
جنرال پرویز مشرف که ادامهدهندۀ سیاست جنرال ضیا بود، بهصراحت گفت: «ما نمیتوانیم از طالبان رو بگردانیم، این کار برای ما ممکن نیست. طالبان همه قوم پشتوناند و هممرز با ایالت صوبه سرحد و بلوچستان. ما رابطۀ خانوادهگی و نژادیِ محکمی با آنها داریم. مخالفان طالبان از ائتلاف شمال، متشکل از تاجیکها، ازبکها، هزارهها … بودند، چهگونه ممکن است حکومتی در پاکستان متمایل به ائتلاف شمال باشد؟»
این جنرال انگلیسی نمیگوید که آقای حامد کرزی رییسجمهور افغانستان و تیم اصلیاش نیز پشتون تبار اند؛ اولین شخص و اولین گروهی که با پیشنهاد جنرال مشرف مبنی بر بستن ۹۰۰ کیلومتر مرز دیورند مخالفت کرد، آقای کرزی و تیم پشتونتبارِ او بودند.
چندین سال است که حدود دوصدهزار سرباز داخلی و خارجی، مصروف کشتنِ همین پشتونها یا طالبان در دو طرفِ مرز دیورند اند. چرا طالبان را به کشتنِ پشتونها میفرستید، این در حکمِ دوستی است یا دشمنی؟ طی ۱۲ سال اخیر، بر اثر مداخلۀ پاکستان، بیشتر از همه پشتونها تباه شدهاند.
پرسش اصلی اینجاست که چرا جنرال ضیا با ورود ارتش سرخ به خاک افغانستان، هم نگران تجزیهطلبی از سوی پشتونها در خاک پاکستان بود و هم همزمان سیاستِ حمایت از پشتونها را دنبال میکرد و چرا جانشینانِ او این سنت را ادامه میدهند و در دوران جهاد، شش تنظیم از پشتونها را حمایت و یک تنظیم از تاجیکها را با نارضایتیِ تمام حفظ و بقیۀ مبارزین را کوبیده و با شیوههای مختلف از صحنه راندند؟
واضح است که زمامداران پاکستان از این سیاست دو هدف را دنبال کردهاند:
۱ـ تضعیف ناسیونالیسمِ پشتون در دو طرف مرز دیورند
۲ـ با حمایت پاکستان از پشتونها، سایر ملیتهای ساکنِ افغانستان عصبانی گردیده، میان پشتونها و ملیتهای دیگر جنگ، نفاق و کشمکش دایمی ایجاد میشود و در این کارزار، پشتونها بیش از پیش به پاکستان وابسته میگردند. در نتیجه، اهداف شیطانیِ آنها برآورده خواهد شد.
اما این یک سیاست نادرست، غیر اخلاقی، غیر اسلامی و انگلیسی است که برای همیشه کارساز نخواهد بود. امروز جهان استوار بر اقتصاد، تجارت، تولید و مصرف است؛ چهگونه زمامداران پاکستان در ادامۀ دشمنی با مردم شمال کشور ما، میتوانند با آسیای مرکزی، راه تجارت و ترانزیتِ خود را مصون بسازند؟ فقط یک گروپ کوچکِ پنجاه نفریِ فداکار و ستیزهجو لازم است تا هیچکدام از وسایط ترانسپورتی پاکستان به آسیای مرکزی و یا بالعکس از آسیای مرکزی به پاکستان بهسلامت نرسد.
زمامداران و سیاستمداران پاکستان تا کنون به خطا رفتهاند؛ اما ضربالمثل معروفی است که میگوید: «جلو ضرر هر وقت گرفته شود، سود است.» بیتردید اگر زمامداران پاکستانی نگاهِ خود را به افغانستان تغییر ندهند، این گروپ کوچک و مسلح برضد منافع پاکستان بهوجود خواهد آمد؛ چون با سیاست غلطی که آنها در پیش گرفتهاند، هم ادعای ارضی و مداخله در خاک پاکستان ادامه خواهد یافت و هم خواهی نخواهی، ملیتهای غیر پشتون در صدد ضربه زدن به منافع پاکستان برخواهند آمد. مردم افغانستان با مردم پاکستان دشمنی ذاتی ندارند، این دشمنی را زمامدارانِ دو کشور خلق کردهاند.
به این پرسش که چرا بستن مرز دیورند برای پاکستان هم در حضور ارتش سرخ و هم در حضور نیروهای ناتو مهم بوده و در مقطع زمانیِ خاصی این خواستِ خود را در مذاکرات سیاسی مطرح کردهاند، تاریخ پاسخ میدهد.
آقای عبدالوکیل وزیر خارجۀ افغانستان در شانزدهم مارچ ۱۹۸۸م طی یک کنفرانس مطبوعاتی افشا کرد که هیأت پاکستانی در طول مذاکرات غیر مستقیم ژنیو، موضوع به رسمیت شناختن مجدد و بستن مرز دیورند را مطرح کرده میخواست نتیجۀ مذاکرات را به خطر اندازد. ۹۹
دیه گوکوردویز معاون و نمایندۀ خاصِ سرمنشی سازمان ملل میان افغانستان و پاکستان ـ که از ۲۲ فبروری ۱۹۸۲م از سوی پریزدکولیار به این وظیفه تعیین گردید و مذاکراتِ خود را از ۱۲ اپریل همین سال آغاز کرد تا ۱۴ اپریل ۱۹۸۸م که معاهدۀ ژینو به امضا رسید ـ ۱۰۰ میگوید: «در طول این شش سال مأموریتم، نتوانستم بفهمم که چرا پاکستانیها شناسایی مرز دیورند و بستن آن را به عنوان مرز بینالمللی، از دولتی تقاضا میکنند که خود آن دولت را تا کنون به رسمیت نشناختهاند.» ۱۰۱
دیه گوکوردویز میگوید: «در مذاکرات جنوری ۱۹۸۳م در اسلامآباد، یعقوب خان وزیر خارجۀ پاکستان به من اطلاع داد که پاکستان مسالۀ «همزمانی» اجرای کلیۀ عناصر توافق را میخواهد لازمالاجرا شود. یعقوب خان و مشاورانش مسایلی را مطرح کردند که بر اساس آن، بهصراحت افغانستان مرزهای موجود را بپذیرد؛ اما این طرحها چون مسألهساز بود، من تمایلی نداشتم هیچ بحثی را در این مورد شروع کنم.» ۱۰۲
به نوشتۀ آقای اندیشمند، همۀ آنچه که دولتهای ناعاقبتاندیشِ افغانستان از منازعۀ دیورند بهدست آوردهاند و باعث خصومت و مداخلۀ دوامدارِ پاکستان شدهاند، در تباهی و ویرانیِ افغانستان خلاصه میگردد.
آقای عبدالوکیل به دستور دکتور نجیبالهر [که در آخرینسالهای زمامداریاش به لجنزار ناسیونالیسم کور غلتیده بود] پیشنهاد پاکستان را مبنی بر به رسمیت شناختن مرز دیورند و خودداری از ادعای ارضی را رد میکند و راهحلِ مستقیمِ حل معضلۀ سرحدی میان دو کشور را چپ کرده بهجای اینکه به انگلیسها بهحیث امضاکنندۀ معاهداتِ پیشینه و پسینۀ دیورند مراجعه کند، اشتراک دولت هندوستان را در مذاکراتِ ژینو پیش میکشد. پاکستان نیز از طرحِ خود انصراف نمود و آقای نورانی وزیر خارجۀ پاکستان به وزیر خارجۀ شوروی گفت، پاکستان میخواهد قضیۀ دیورند را با دولتهای قانونی افغانستان، در آینده حلوفصل کند. ۱۰۳
همان بود که پاکستان به تعهدات موافقتنامۀ ژینو عمل نکرد و تلاش خود را برای سرنگونی دولت نجیبالله دوچندان ساخت. جنرال ضیا، تحقق معاهداتِ ژینو را یک شکست برای پاکستان تلقی کرده، دو ماه بعد با هریسن خبرنگار امریکایی گفت: «قبول معاهدات ژنیو، یک شکست برای پاکستان است.»
Comments are closed.