احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:علی لعلی - ۰۶ میزان ۱۳۹۲
نخستینبار اصطلاح تفکر جانبی با تفکر گریزاندیش (Lateral thinking) را دانشمند بزرگ تفکر، ادوارد دوبونو خلق کرده است. دیونو در این رابطه ۴۵ کتاب به رشتۀ تحریر درآورده که برخی از آنها به ۲۷ زبان ترجمه شده است. جهت آشنایی ابتدایی با تفکر عمودی و جانبی، به مثال زیر توجه کنید: فرض کنید میخواهید با ۱۱ و ۸ و ۷ و ۵ و ۴ به عدد ۲۰ برسید. در تفکر عمودی ابتدا وقتی به اشکال بالا نگاه میشود، همۀ اشکال و علامتها به صورت اعداد دیده میشوند. تفکر عمودی فقط جلوی چشمش را میبیند و به اطراف نگاه نمیکند. ولی در تفکر جانبی سعی میشود از زوایای مختلف به یک پدیده نگاه شود. به طور مثال، تفکر جانبی عدد ۱۱ را نمیبیند بلکه آن را علامت مساوی (=) میبیند و هرچند ۷ و ۸ در تفکر عمودی عدد دیده میشوند، ولی در تفکر جانبی میگویند اگر این دو عدد را روی هم بگذارد علامت ضرب (X) درست میشود؛ پس در تفکر جانبی ۲۰=۴×۵ اثبات میشود.
در تفکر جانبی گفته میشود اگر دو روش برای انجام کاری وجود دارد، شما روش ۵/۲ را به کار ببرید. ولی در تفکر عمودی اگر دو روش برای انجام کاری وجود دارد، همان دو روش را برای حل مسأله به کار میبرند. به طور مثال سعی کنید که ثابت کنید “هشت = دوازده” است. در تفکر عمودی میگویند این مسأله امکان ندارد، ولی در تفکر گریزاندیشی و جانبی سعی میشود دوازده را به گونهیی دیگر ببینیم. آیا میتوانیم قالبهای ذهنی دوازده را در ذهن خود بشکنیم. آنگاه دوازده اینطور دیده میشود دوازده = عدد هشت.
تفکر عمودی انسانها را به درون چاله و چاه میاندازد، ولی تفکر جانبی آدمها را از چاله بیرون میآورد. تفکر جانبی چیزهایی را به انسان نشان میدهد که دیدنی نیست، نقاشیها و موسیقیهایی را به انسان نشان میدهد که قبلاً انسان آن را ندیده است. به طور مثال، در کتاب من و دوست غولم اثر شل سیلور استاین، قصهیی وجود دارد به نام نقاشی نامریی و در این داستان کوتاه میگوید: و اینجا ما یک پسر نامریی میبینیم که درونِ خانۀ قشنگ نامرییاش، به یک موش کوچولو تکهپنیری نامریی میدهد، وای چه نقاشی قشنگی! تو هم دوست داری یک نقاشی نامریی بکشی. نقاشی شل سیلوراستاین، یک نقاشی گریزاندیش و جانبی است.
کسی که تفکر جانبی و گریزاندیشی دارد، میتواند نگاههای خلاقانه داشته باشد و جملات خلاقانه بگوید. به طور مثال، پل تورنس پدر خلاقیت میگوید: خلاقیت بریدن گوشهها، خط زدن خطاها، عمیقتر حفر کردن، رفتن به آبهای عمیق و اتصال به خورشید است. در آخر جملۀ تورنس یعنی اعمال به خورشید از تفکر جانبی استفاده شده است و جایی که تورنس میگوید پریدن گوشهها منظورش این است که هر چیز چهارگوشهیی را گوشهیی را ببریم و از حالت عمودی به جانبی برسیم. حال به این معما توجه کنیم ثابت کنید ۳=۷۱۹ است. در تفکر عمودی اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که ۷ را به آن طرف تساوی ببریم یعنی ۳۷=۱۹، و یا اگر عدد یک را جابهجا کنیم ۳۱=۷۹ میشود، و یا اگر عدد ۹ را جابهجا کنیم ۳۹=۷۱ میشود. ولی تفکر جانبی نمیآید همۀ حرکتها را عمودی انجام دهد، بلکه یک عدد را برمیدارد و روی ۷ میگذارد و آنگاه جذر بهدست میآید. تفکر جانبی میگوید چرا ۷ و ۱ عدد باشند، میتوان از ترکیب این دو عدد، علامت رادیکال را ساخت یعنی: ۳=۹√
حال به معمای زیر پاسخ دهید: میگویند یک پشه با یک فیل ازدواج میکند ولی طفل آنها تولهسگ میشود، چرا؟… در تفکر عمودی چون شخص همهچیز را طبق روال معمول میبیند، با خود میگوید حتماً باید وقتی طفلی میآید، از داخلِ شکم مادرش باشد. ولی پاسخ آن بر اساس تفکر جانبی این است که طفل آنها را از پرورشگاه آوردهاند. تفکر جانبی، تفکری است که به پرسشها پاسخهای کلیشهیی نمیدهد.
تفکر عمودی باعث میشود که انسانها در چانۀ تفکر گرفتار شوند. مانند کسی که با موتر، به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت در حال حرکت است و میخواهد طبیعت را هم بنگرد. میگویند نیوتن ۲۵ سال از عمر خود را به مطالعۀ علم کیمیا و پژوهش در راز اکسیرهای اسرارآمیز گذرانده؛ دورانی که برای او هیچ ارزشی نداشته در حقیقت گرفتار تفکر عمودی بوده، ولی بعد از آن شروع به تفکر جانبی میکند. حال به معمای زیر پاسخ دهید.
چهطور چهار آدمِ بزرگ میتوانند زیر یک چتر قرار بگیرند و هیچکدام تر نشوند؟
در تفکر عمودی، شخص دنبال این پاسخها میباشد: چتر خیلی بزرگ است که در عمل امکانش ضعیف است. چهار نفر به هم چسپیدهاند و یا بالای سرِ هم ایستادهاند که در عمل امکانش ضعیف است. ولی وقتی با تفکر جانبی به مسأله نگاه میکنید، دنبال پارامترهایی میگردید که ربطی به چتر ندارند، و پاسخِ جانبیِ آن این است که: زمانی که باران نمیبارد و هوا آفتابی است…
لارنس فونتریه از کارگردانان بزرگ سینما در سال ۱۹۹۵ انجمنی را تشکیل میدهد به نام دگمهای ۹۵. او در این انجمن هر سال ۱۰ دقیقه فلمِ گریزاندیش میسازد و قولش را داده که تا سال ۲۰۲۴ این فیلمها را بسازد و مردم هم هر سال صف میکشند تا فلمهای او را ببینند. اگر به نام انجمنِ او دقت شود، دقیقاً اسم انجمنش بر اساس تفکر جانبی میباشد؛ زیرا “دگم” کلمهیی است که نشان میدهد که یک شخص خیلی بسته فکر میکند، ولی در حقیقت برعکس بسته فکر کردن، عمل میکنند. فلم قالب فرشته به بازیگری رابرت دنیرو، دربارۀ شخصی است که در حقیقت شیطان و اسمش angel یعنی فرشته بود و همین اسم یعنی قلب فرشته، انسان را به اشتباه میانداخت و فکر میکنیم اَنجل شخصی فرشتهصفت است، ولی در پایان فلم متوجه میشویم که او در حقیقت شیطان بوده است. پس درمییابیم که انتخاب نام این فیلم بر اساس تفکر جانبی و گریزاندیش است. بسیاری از کارگردانان بر اساس تفکر جانبی، فلمهایی میسازند که تماشاگر هر لحظه احساس کند اشتباه کرده است.
تفکر جانبی، یک نوع دگراندیشی است. وقتی بر اساس تفکر جانبی میاندیشید، میتوانید اختراعات و ابتکارهای جدیدی بهوجود آورید. فکر کنید شمعهایی ساخته شوند که مثل فندک [لایتر] باشند و درون زیارتگاهها بگذارند و همانند دستگاههایی که پول میاندازند نوشابه میدهد، درون این دستگاه هم اگر پول بیاندازند شمع روشن شود، یا فکر کنید نوعی بوق [هارن] ساخته شود که اگر شما برای موتر پیش رویتان بوق بزنید، فقط همان موتر بفهمد و بقیه از صدای آن اذیت نشوند. وقتی میخواهید کاری ابتکاری روی یک بوق انجام دهید، باید تغییرات ابتکاری عمودی را بنویسید، بعد با نگاه و تفکر جانبی، ایدههای گریزاندیشی بدهید.
Comments are closed.