احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۰ میزان ۱۳۹۲
ویژهگیهای رفتاری افراد با انگیزش پیشرفت بالا، توسط محققان در کشورهای زیادی مورد مطالعه قرار گرفته است. در نتیجۀ پژوهشهای شایان توجهی که در طی سالها انجام گرفته، امروزه یافتههای زیادی در مورد ویژهگیهای شخصیتی افراد با انگیزشِ پیشرفتِ بالا بهدست آمده است. اشخاصی که این انگیزش در آنها بالاست، علاقهمند به برتری بهخاطر برتری هستند و نه بهخاطر پاداشی که به دنبال دارد. آنها روی یک تکلیف به سبب پولی که به عنوان پاداش به دنبال دارد کار نمیکنند. چنانچه به این افراد دو کار، یکی ساده با دستمزدی خوب و دیگری به مراتب دشوارتر با دستمزد کمتر با وجود مساوی بودن سایر شرایط پیشنهاد کنند، معمولاً شغل دوم را که نیاز به تلاش و رقابت در آن بیشتر است، انتخاب میکنند.
افرادی که دارای انگیزش پیشرفت بالایی هستند، به محض انتخاب یک هدف تا انجام موفقیتآمیز آن، کاملاً مجذوبِ آن کار میشوند. به زبان دیگر، وجدان کاری در آنها بسیار بالا است. آنها با حداقل نظارت بیرونی و یا بدون نظارت، تنها بهخاطر تقویتهای درونی، کارِ خود را به نحوِ احسن انجام میدهند. آنها اشتیاق شدیدی برای کسب استندردهای ایدهآل در انجام امورِ محوله و یا توفیق در موفقیتهای رقابتی دارند. تمایل آنان بر این است که موقعیتهای مشتمل بر مخاطرههای متوسط و میانه را بر موقعیتهایی که در آنها اصلاً خطری وجود ندارد یا خطر بسیار زیاد است، ترجیح دهند.
افراد با انگیزش پیشرفت بالا، به پسفرست (Feed Back) کارشان علاقهمندند. آنها در هر شغل و سازمانی موفق عمل نمیکنند، در مشاغلی که ارزیابی با معیارهای عینی و ضابطهمند انجام میگیرد، توفیقِ بیشتری کسب میکنند. چون از انجام وظیفه صرفاً بهخاطر نفس انجامِ آن لذت میبرند. انجام کار به نحو احسن، برای آنها پاداشهای درونی و رضامندی را در پی دارد، به همین دلیل از سطح سلامت روانیِ بالاتری برخوردارند. به پول به عنوان فراهمکنندۀ ثروت مادی توجهی ندارند، بلکه از آن جهت که داشتن درآمد، ملاک سنجش کمال و برتری است، به آن اهمیت میدهند.
تحقیقات متعدد در کشورهای مختلف و سازمانهای گوناگون، نشان میدهد سازمانهای بازرگانی و مدیران ابداعکننده، غالباً از نظر انگیزش پیشرفت، در سطح بالایی قرار دارند. چنین افرادی عموماً کارایی وضعِ موجود و آنچه را که از گذشته به ارث رسیده است، به دیدۀ شک مینگرند و با سنتشکنی در شیوۀ کاری رایج و ارایۀ روشها و راههای نو، باعث ارتقای سازمان و کشور میگردند. از آنجا که این افراد در مورد تواناییهای خود نظری واقعبینانه دارند و هرگز لاف نمیزنند و به دیگران نیز امکانِ مداخله در انجام کارهایشان را نمیدهند، ممکن است دیگران را ناراحت کنند و به نظر آید که رفتاری دوستانه ندارند. در صورتی که افراد با انگیزش پیشرفت بالا، از مهارتهای اساسی مدیریتِ علمی نیز برخوردار باشند، در شرایطی که جامعه به سوی توسعه پیش برود، از بهترین مدیران به شمار میآیند.
اما ببینیم چرا افرادِ با انگیزش پیشرفت بالا، اینگونه رفتار میکنند.
مک کله لند بر این عقیده است که آنان از روی عادت، برای انجام بهترِ کارها از وقت و اندیشۀ خود مایه میگذارند. برای مثال، دانشجویان با انگیزش پیشرفت بالا، معمولاً از افرادی که از نظر هوشی با آنها برابرند، نمرات درسی بهتری میگیرند؛ چرا که آنها دایم بر این تلاش هستند که ترفیعات بیشتری بهدست آورند و از آنجا که همواره در جستوجوی راههای بهتری برای انجام امور هستند، سریعتر ارتقا مییابند. شرکتهایی که این افراد در آن زیاد هستند، ترقی و سوددهیشان بیشتر خواهد بود. مک کله لند این نتیجهگیری را حتا تا سطح کشورها هم گسترش داده و رشد اقتصاد ملی را با ارایۀ ارقام و اعداد، با حضور بیشتر انسانهای با انگیزش پیشرفت بالا در آن کشور مرتبط میداند.
پژوهشهای انجامشده حاکی از آن است که میتوان از طریق آموزش، هم در اوایل و هم در دورههای بعدی زندهگی، انگیزشِ پیشرفت را در آدمیان برانگیخت. برنامههای آموزشییی که در این زمینه در کشورهای مختلف انجام گرفته نشان میدهد، این انگیزه تا حد زیادی دارای ماهیتِ اکتسابی بوده و به وسیلۀ آموزش، قابل انتقال است. نظریۀ فوق، گسترهیی وسیعتر از رفتار فردی را در بر میگیرد.
اندیشمندان بر این عقیدهاند که باروری فرهنگها و جوامع نیز میتواند بر اساسِ درجهیی که افرادِ آنها نیاز به پیشرفت را نشان میدهند، پیشبینی شود. بررسیهای انجامشده نشان میدهد اشخاصِ با انگیزش پیشرفتِ بالا در جوامعی رشد مییابند که بر مقولههای تربیتی و فرهنگی خاص، تأکید بیشتر دارند. اگر سازههای فرهنگیِ جامعه به افراد یاد دهد که تبحر، سختکوشی، احتیاط و رفتارِ مسوولیتپذیر، به پیامدهای مثبت خواهد انجامید و برعکس، عدم مهارت و عدم تلاش، به پیامدهای منفی منجر خواهد شد، چنین افرادی به جای اتکا به چانس، سرنوشت و قدرت دیگران، به خود ایمان آورده معتقد خواهند شد که اعمالشان نقشِ عمدهیی در به حداکثر رساندنِ رویدادها و پیامدهای خوب و مثبت دارد.
البته شیوۀ رفتار مدیران فرهنگی، ضربالمثلهایی که در کتابها و رسانهها آورده میشوند، همهگی میتوانند بر انگیزش پیشرفت کودکان، جوانان و بزرگسالان اثر بگذارند.
از آنجا که فرهنگ، ریشۀ درختِ توسعه به شمار میآید، سخن گفتن از توسعۀ اقتصادی بدون در نظر گرفتنِ سازوکارهای فرهنگی مولد آن، آب در هاون کوبیدن است.
منبع: آفتاب
Comments are closed.