«امریکا و پاکستان؛ ازدواجی بدون عشق»

- ۱۱ عقرب ۱۳۹۲

پلتیکــو/ ۱۲ عقرب/۱۳۹۲

روابط امریکا و پاکستان که به ظاهر شرکای استراتژیک یکدیگرند امری نیست که بی مناقشه و به راحتی قابل اثبات باشد. نقش پاکستان در قبال افغانستان، مناقشه با هند، انفعال در مقابل اقدامات شبه‌نظامی و حملات بی‌سرنشین امریکا در خاک پاکستان همگی مواردی هستند که نمی‌گذارند رابطه این دو به اصطلاح شریک را خیلی حسنه یا به قول پایگاه اینترنتی پلتیکو «عاشقانه» بدانیم.mandegar
سران تجارت، مقامات منتخب، اندیشمندان، جامعه پاکستانی- امریکایی، جو بایدن، معاون رییس ‌جمهور امریکا، جان کری، وزیر امور خارجه این کشور و مقامات پنتاگون به همراه دیگر افراد در روزی گذشته میزبان نواز شریف، نخست‌وزیر پاکستان بودند. میشل اوباما، بانوی اول امریکا نیز یک مهمانی صرف چای و خواندن شعر برای همسر نواز شریف برگزار کرد. در این مراسم با شکوه مقامات ارشد امریکا با آب و تاب درباره ارزش فوق‌العاده زیاد روابطی که نمی‌توانست مهم‌تر از این باشد، صحبت کردند.
و سپس نشست نواز شریف با باراک اوباما، رییس‌جمهوری امریکا صورت گرفت که در آن بر تمامی همکاری‌ها از همکاری‌های دفاعی و کشاورزی گرفته تا همکاری‌های تجاری و انرژی تاکید شد. در کنفرانس خبری مشترک پس از نشست هر دو رهبر حسن نیت و اشتیاق‌های خود را مطرح کردند. اوباما پاکستان را به عنوان شریک استراتژیک توصیف و درباره علاقه‌اش به غذاها و ‌آشپزی پاکستانی صحبت کرد. شریف نیز خرد و شعور اوباما را تحسین و از وی دعوت کرد تا به پاکستان سفر کند.
همانطور که انتظار می‌رفت پس از نشست شریف با اوباما رسانه‌ها از روابط بهبود یافته این دو کشور و نشانه‌های همکاری صحبت کردند. تمرکز شریف بر آغازی نو سر تیتر اخبار شد. بنابراین آیا ما شاهد یک تغییر اساسی و بهبود چشمگیر در روابط خدشه‌داری هستیم که از سال گذشته میلادی به کمک نیازمند بود؟
به هیچ وجه آن هم به سه دلیل زیر:
نخست، منابع اصلی تنش یعنی حملات هواپیماهای بدون سرنشین همچنان باقی هستند و احتمالاً به زودی عمیق‌تر هم می‌شوند. موضع شریف نسبت به حملات هواپیماهای بدون سرنشین بسیار انتقادی‌تر و جدی‌تر از دولت‌های پیشین است که به طور سر بسته و تلویحی حملات‌ را تحریم کردند. شریف نه تنها بارها دستور توقف حملات پهپادی را تکرار کرده بلکه متعهد شده که دیگر هیچ تائید پشت پرده‌ای وجود نخواهد داشت. بنابراین از آنجایی که نیروهای امریکایی در تلاشند تا به سطحی از موفقیت ثبات در افغانستان در ماه‌های پیش از خروج کاملشان برسند، واشنگتن در وضعیت تغییر سیاست پهپادی‌اش نیست. واشنگتن به این سیاست خود که آن را به عنوان تنها وسیله قابل دسترس و موثر برای مقابله با افراطگرایان مستقر در پاکستان که در افغانستان و در مبارزات امریکایی‌ها خرابی به بارمی‌آورند، ادامه خواهد داد.
امتناع پاکستان برای مقابله قاطعانه با شبه نظامیان را نیز در نظر بگیرید. روابط تیره و تار در ایجاد امنیت با گروه‌های افراطی ضد هند همچون طالبان افغان، شبکه حقانی و لشکر طیبه به شدت باقی است. وحشتناک‌تر آنکه دولت شریف به بازی با پیشنهاد مذاکرات صلح با شبه نظامیان پاکستان ادامه می‌دهد؛ شبه نظامیانی که نه تنها به اهداف پاکستانی بلکه به نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان نیز حمله می‌کنند. ادامه صلح با شبه نظامیان طالبان پاکستان که در گذشته توافقاتی را امضا اما خلف وعده کرده و دوباره مسلح شده‌اند، احتمالا باعث تشویق و آزادی بیشتر تروریست‌هایی می‌شود که امریکایی‌ها را هدف قرار می‌دهند.
دوم، منافع مشترک هنوز دست نیافتنی باقی مانده‌اند. واشنگتن و اسلام‌آباد به دنبال افغانستانی با ثبات هستند و به همین دلیل است که امریکا به شدت به پاکستان برای متقاعد کردن شبه نظامیان طالبان به منظور مذاکره برای پایان این جنگ وابسته شده است. این یک مشکل است: هیچ مدرک مشخصی وجود ندارد که نشان دهد اسلام‌آباد واقعاً چنین نفوذ و قدرتی را دارد یا اگر چنین قدرتی دارد آیا واقعا قصد دارد که از طالبان بخواهد تا در مذاکرات شرکت کند یا خیر. اسلام‌آباد ماه گذشته میلادی به طور آشکار مدعی شد که ملا برادر، یکی از مقامات ارشد طالبان را که ‌آزادی‌اش برای آغاز سریع مذاکرات صلح لازم و ضروری است، از زندان آزاد کرده است. اما مقامات افغان گمان می‌کنند که او هنوز آزاد نشده و در حبس خانگی به سر می‌برد. هیچ نشانه‌یی نیز از اینکه طالبان افغان پذیرای مذاکرات باشند، وجود ندارد؛ در حال حاضر گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه این گروه برای فصل درگیری‌ها آماده می‌شوند و ملا برادر نیز آماده است تا به میدان مبارزه باز گردد.
سوم، تغییردهندگان بالقوه بازی این روابط یعنی دستاوردهایی که میتوانند روابط دو جانبه را بهبود ببخشند، شانس کمی برای تحقق و حضور دارند. پاکستان نه تنها خواستار توقف حملات هواپیماهای بدون سرنشین بلکه خواستار دسترسی بیشتر به بازارهای امریکا برای واردات منسوجاتش و یک توافق اتمی غیرنظامی است. ‌امریکا از پاکستان می‌خواهد تا به وزیرستان شمالی حمله نظامی کرده و روابطش با تمامی شبه نظامیان را قطع کند. ترکیب استراتژی‌های ثابت و قاطع، عدم اعتماد و سیاست‌های داخلی، اطمینان می‌دهد که تغییر واقعی تمامی این مسائل بعید است.
مطمیناً تمامی جوانع این رابطه بدبختی و بیچارگی نیست و دلایلی نیز برای خوش‌بینی وجود دارد. شریف بارها اعلام کرده که مشتاق است تا تکلیف را با واشنگتن روشن کند و بر اساس روابط مستحکمش با امریکا در زمان نخست‌وزیری‌اش در دهه ۱۹۹۰ میلادی این خواسته به احتمال زیاد عملی است. به علاوه همکاری‌های امنیتی محدودی از جمله توقف حملات بمب‌های کنترل از راه دور وجود داشته است. اسلام‌آباد همچنین به شدت با پیشنهاد کمک واشنگتن برای تثبیت اقتصاد متزلزل این کشور موافق است.
اما موضوع را گم نکنید: ما تنها یک نیروی ویژه امریکایی هستیم که به دور از یک بحران جدید در پاکستان عملیات نظامی انجام می‌دهیم یا یک شبکه حقانی به نیروهای ما
در افغاستان حمله می‌کند. بی‌اعتمادی این روابط را فرا گرفته که در اصل از یک حمله یک جانبه به خانه اسامه بن لادن، رهبر القاعده نشات می‌گیرد. اما هنوز پاکستان معتقد است که امریکا به دلیل ناکامی در جلوگیری از تقسیم پاکستان در جریان جنگ داخلی ۱۹۷۱ میلادی به این کشور خیانت کرده است. چنین مسائل دیرینه و عمیقی به سختی فراموش می‌شود.
در اصل برای بهبود حقیقی این رابطه خدشه‌دار بروز رهبری‌های متفاوت در هر دو کشور لازم است. یعنی آنکه که در امریکا ضروری است تا دولتی روی کار ‌آید که اقداماتی بیشتر از حمایت ظاهری از روابط خارجی که ورای حوزه امنیتی است، انجام دهد و در پاکستان ضروری است تا یک دولت مدنی قوی‌تر روی کار آید که بتواند ارتش قوی را جایگزین و راه را برای پایان حمایت‌ها از گروه‌های شبه نظامی ضد هندی و ضد امریکایی هموار کند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.