گزارشگر:رحمان شریفزاده/ 25 عقرب 1392 - ۲۴ عقرب ۱۳۹۲
پرهیز از افراط و تفریط در مصرف
برای اصلاح الگوی مصرف، باید همۀ جنبههای مثبت و منفیِ مصرف مورد توجه قرار گیرد. هرچند که بازخوانی همۀ جنبهها حتا جنبههای مصرف معنوی به غیر از امور اقتصادی و مادی مانند مصرف عمر و اتلاف وقت و تباهی آن با خوشگذرانی و شبنشینی و ولگردیهای مدرن به شیوۀ وبگردی بیهدف، در این نوشتار کوتاه ممکن نیست؛ ولی میتوان به حوزههای مصرف در حوزۀ امور مادی و اقتصادی، بیشتر پرداخت. از اینرو لازم است برای تبیین درست الگوی مصرف و اجرای طرحها و برنامهها در راستای اصلاح الگوهای نادرست مصرف، همۀ جنبهها و ابعاد مسأله واکاوی شود.
به عبارت دیگر همانگونه که باید جنبههای صحیح مصرفِ هر چیزی دانسته شود، شیوهها و روشهای نادرست آن نیز باید معرفی گردد تا شخص و یا جامعه از افراط به سوی تفریط نگراید و از دام اسراف و تبذیر به سمت بخل و خساست نلغزد؛ زیرا همان اندازه که اسراف و تبذیر، رفتاری ضد ارزشی و هنجاری است و خداوند اینگونه اشخاص را دوست ندارد و آنان را به عذاب و توبیخ و سرزنش میگیرد، همان اندازه نیز افتادن در دام خساست و بخل نیز، زشت و ناهنجار است و بیانگر رفتار و اخلاقی ضد ارزشی و مصداقی از مصادیق کفران نعمت است؛ زیرا کفران نعمت میتواند به ریختوپاش و ولخرجی و یا به شکل عدم بهرهگیری درست از نعمتی برای تعالی و تکامل شخصی و جمعی بشر باشد که این خود بدتر از استفادۀ نادرست از چیزی است.
با توجه به اینکه هرگونه مصرفی در مسیر افراط و تفریط به عنوان شیوۀ رفتاری ناهنجار تلقی میشود، برای ارایه و اصلاح الگوی صحیحِ مصرف لازم است تا این جنبه از مصرف نیز شناسایی و معرفی شود. بسیار دیده شده است که برخیها صرفهجویی را مساوی با مصرف نکردن گرفتهاند؛ این معنا از سوی کسانی به کار میرود که ریشههایی از خساست و بخل در بینش و نگرشِ آنان وجود دارد.
جنبههای مثبت و منفی مصرف
مصرف به معنای استفاده و استعمال و به کار بردن چیزی است. خداوند در آیات بسیاری به این معنا توجه داده که همۀ آن چه را آفریده است، مسخر انسان قرار داده تا افزون بر اینکه خود، از آن استفاده میکند تا به کمال مطلق خویش دست یابد، چیزهایی که به تسخیر خویش گرفته را نیز به حکم خلافت الهی و ربوبی، به کمال خود برساند. از اینرو همۀ موجودات، مأمور میشوند تا به انسان به عنوان خلیفه و تسخیرکنندۀ خویش سجده کنند، بدین ترتیب انسان مسجود همهگان و حتا فرشتهگان قرار گرفت.
بر این اساس میتوان گفت که مصرف هر چیزی به معنای بهرهگیری از آن در راستای تکامل دو سویۀ انسان و آن چیز است. در حقیقت هر تصرف و مصرفی که انسان میکند، تغییراتی مهم و ماهوی در خود و دیگر چیزها پدید میآورد. این تصرفات میبایست هدفمند و بر اساس فلسفۀ آفرینش باشد.
بنابرین اگر تصرف به گونهیی باشد که عامل و ابزار تعالی و تکامل شخص و یا چیز نباشد، تصرفی باطل و نادرست است؛ چنانکه عدم تصرف و وانهادنِ امر و چیزی به حال خود نیز به جهت آنکه در مسیر کمالی نیست، باطل و نادرست تلقی میشود.
از این اسراف و تبذیر و اتراف به معنای کاربرد نادرست و بیجای چیزهای مادی و معنوی در مسیر غیر کمالی، از نظر آموزههای وحیانی اسلام به عنوان امری مذموم تلقی و معرفی شده است؛ چنانکه خساست و بخل نیز به معنای عدم بهرهگیری چیز در مسیر کمالی، باطل و منفی میباشد.
از نظر اسلام همانگونه که «مصرف گرایی» یا «مصرف زدهگی» به معنای مصرف نادرست در مسیر افراطگرایی، امری نادرست و ناهنجار تلقی میشود؛ همچنین خساست و بخل در مصرف نیز امری باطل و ناهنجار است.
اعتدال گرایی؛ معیار مصرف صحیح
اسلام نه تنها نظام آفرینش را بر پایۀ عدالت و اعتدال میداند، بلکه از مومنان میخواهد که در همۀ امور خویش اعتدال، عدالت، میانهروی و اقتصاد را رعایت کنند. از اینرو در حوزۀ مصرف نیز اصل و اساس، باید اعتدال و میانهروی باشد. اصولاً اقتصاد در زبان عربی به معنای میانهروی و اعتدال است و به حالت و صفتی گفته میشود که شخص میان درآمد و هزینۀ خویش رعایت تناسب را بکند. لذا عنوان فعالیتهایی که مربوط به تولید و مبادله و مصرف است، اقتصاد نامیده شده است تا به این روش، اعتدال و میانهروی در این حوزه را به مردم گوشزد و تلقین نماید.
اسراف، اتراف و تبذیر
از نظر اسلام دو سوی اعتدال یعنی افراط و تفریط به عنوان رفتاری نادرست و باطل تفسیر و تعبیر شده و هرگونه اسراف و تبذیر ممنوع گردیده است.
اسراف به معنای زیادهروی حوزههای مختلف مادی و معنوی را در بر میگیرد؛ چنانکه خداوند در آیۀ ۱۴۷ آل عمران از زبان گنهکاران میفرماید: و اسرافنا فی امرنا. یعنی در کار خود اسراف کردیم و… و نیز در آیۀ ۳۹ سوره زمر میفرماید: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم؛ بگو ای بندگان من که بر نفسِ خود اسراف ورزیدید.
ولی این واژه در حوزۀ اقتصاد همان معنای خرج کردنِ بیرون از حد و اندازه را میدهد که نوعی اتلاف و تباه کردنِ مال و ثروت در زندهگی شخص یا دیگری میباشد.
رفتار افراطی دیگر، رفتار تبذیری است که در فارسی به آن ولخرجی، ریختوپاش میگویند؛ زیرا تبذیر از ماده بذر به معنای پخش کردن گرفته شده است که در عمل اقتصادی به معنای هزینه یا انفاق کردن مال در جایی که سزاوار نباشد و یا خرج کردن بیحساب و کتاب است.
تبذیر در کشاورزی آن است که کشاورز بیرون از حد و اندازۀ نیاز، بذر را در کشتزار بپاشد، بیآنکه این بذر زیاد، تأثیری در محصول داشته باشد، بلکه ممکن است نتیجۀ عکس داده شود و انبوه بذر موجب تباهی همه کشت شود. بنابراین پاشیدن و ریختوپاش اموال و ثروت نیز به همین سبک و سیاق، بدون ضوابط و مقررات خاص و بیرون از اندازه نگه داشتن، «تبذیر» و عملی ناهنجار و بیهوده است.
اتراف نیز عمل و رفتار اقتصادی است که از سوی برخی از سرمایهداران و ثروتمندان انجام میشود. به این معنا که مال و ثروت زیاد، آنان را به رفتار ضد اخلاقی و هنجاری میکشاند. البته اتراف، ارتباط مستقیمی به مصرف ندارد، بلکه ویژهگی اخلاقی و رفتار اجتماعی است؛ زیرا شخص مترف، به سبب رفاه و آسایش زیاد، با مردم رفتاری متکبرانه و تفاخری و تبختری دارد و در حوزۀ عمل اجتماعی تعادل رفتاری و شخصیتی خویش را از دست میدهد. از این رو میتوان گفت که با بحث مورد نظر ما ارتباطی ندارد.
البته اسراف هرچند بار اقتصادی دارد و در برخی از کاربردها و استعمالهای قرآنی مربوط به مصرفزدهگی و زیادهروی در خرج کردن است، ولی در بسیاری از کاربردهای قرآنی به مسایل غیر اقتصادی ناظر میباشد. از اینرو میتوان گفت که در بیشتر آیات، پدیدۀ «اسراف» ناظر به امور غیر اقتصادی و در معنای معنوی و نفسانی و روحی و رفتاری به کار رفته است.
Comments are closed.