احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:گئورگ زیمل/ 19 قوس 1392 - ۱۸ قوس ۱۳۹۲
برگردان: حمیــرا بناییفر
فردی که از مُـد پیــروی میکند و اصطلاحاً “روی مد” است، برای دیگران، آمیخته به حسی از تأیید و در عین حال مایه غبطه خوردن است. ما به عنوان یک فرد به او غبطه میخوریم و به عنوان عضوی از یک گروه او را تأیید میکنیم. حتا این غبطه خوردن رنگ ویژه خود را دارد. هالهیی از این غبطه وجود دارد که دربرگیرنده گونههایی از شرکت ایدهآلانه در آن چیزی است که بدان غبطه خورده میشود. برای مثال میتوان مرد فقیری را در نظر گرفت که به وعده غذایی همسایه ثروتمند خود نگاه سریعی میاندازد. لحظهیی که ما به شئ یا فردی غبطه بخوریم، قطعاً دیگر از آن گذشته ایم و روابط یا چیزهای دیگری، اگرچه کاملاً متفاوت از لحاظ طبقهبندی و شکل ـ میان هر دو محتوای ذهنی مشابه که وجود دارد ـ رخ داده است. این غصبِ کاملاً شخصی چیزی که مورد غبطه خوردن واقع میشود، دربرگیرنده نوعی درمان است که گاهی برعکس اثرات شیطانی (منفی) که بر اثر احساس غبطه به وجود میآید، عمل میکند. محتوای مد، موجب به وجود آمدن موقعیت ویژهیی برای فرو نشاندن این احساس غبطه شده و همچنین باطن شخصی که مورد غبطه قرار گرفته است نیز آسودهتر میشود چرا که از شانس خوب خود، راضی است. این بدین خاطر است که اینگونه محتواها برخلاف انواع دیگر محتوا، ذهنی نیستند و همچنین برای دیگران ممانعتی از لحاظ تغییراتی که قابل پرسش نباشد به وجود نمیآورند و ممکن است حتا میان افرادی که در گذشته به نحوی از محدودیت رنج برده و غبطه میخوردند نیز رایج شود.
با توجه به تمامی این مسایل، ما شاهد این هستیم که مد، زمینه ایدهآلی را برای افرادی با طبیعت وابسته میآراید اما با این وجود، خودآگاه این افراد، نوعی برتری، جذابیت و منحصربه فرد بودن را طلب میکند. مد حتا افراد غیر مهـم را نیز برمیانگیزد چرا که از آنها بازنماگر یک طبقه و حلقه اتصال به بیرون، میسازد. و اینجاست که دوباره شاهد اختلاط ارزشهای متناقض با یکدیگر هستیم. اگر بخواهیم به صورت عام بنگریم، منظور ما این است که این مسأله (اختلاط ارزشها)، خصلت یک مجموعه استندرد و یک بدنه عام میباشد و مقبولیت افراد در این مجموعه بدین معنا نیست که به این فرد توجه خاصی میشود. به عبارت دیگر، اقتباس مثبت هنجارهایی که توسط این بدنه داده میشود، دلالت بر موضوع خاصی ندارد. نمیتوان گفت هرکسی که قوانینی را که شکست آن تنبیه در پی دارد را رعایت کند و هرکسی که در چارچوب هنجارهایی که طبقهاش برای او مشخص کرده زندهگی کند، شهرت و یا برجستهگی خاصی بهدست میآورد. اما کوچکترین نقض قانون یا تخلف، توجه عموم را به سوی فرد جلب کرده و او را در موقعیتی استثنایی نسبت به سایر افراد قرار میدهد. تمامی هنجارها، تا زمانی که فرد از آنها فاصله نگیرد، به عنوان چیزی که دارای اهمیت خاص و مثبتی باشد در نظر گرفته نمیشود. این امر به طور خاص از ویژهگیهای مد است که اطاعت اجتماعی را تسلیم جامعه میکند و در عین حال، شکلی از تمایز در افراد را ایجاد میکند. مد این کار به دلیل طبعیت و سرشت خاصِ خود انجام میدهد که آن، ارایه دادن و بازنمایی کردن استندردهایی است که بعضاً مورد قبول همه افراد قرار نمیگیرد. درحالی که مد، مقدار خاصی از مقبولیت عمومی را بدیهی میشمارد، اما به معنای بیاهمیت شمردن توصیف اشخاص نیست، چرا که بر شخصیت خود نه فقط از طریق حذف، بلکه از طریق مشاهده نیز تأکید میورزد. در افراد شیکپوش، تقاضای اجتماعی مد، غالباً با بزرگنمایی همراه است و از آنها میخواهد تا شخصیتی کاملاً منحصربه فرد و ویژه را ارایه دهند. این یکی از ویژهگیهای افراد شیکپوش است که عناصر مُد را به صورت افراطی در خود ایجاد میکنند. مثلاً وقتی کفش نوکتیز مد است، او کفشی میپوشد که شبیه دماغه کشتی است و یا وقتی آویزان کردن مهره در نظر عام امری ناپسند است، او مهرههایی آویزان میکند که تا نزدیکی گوشش پایین میآیند، یا وقتی سخنرانیهای علمی درباره مد باشد، شما نمیتوانید او را هیچ جای دیگری پیدا کنید. بنابراین این فرد چیز منحصر به فردی را بازنمایی میکند که دربردارنده افزایش کمّی عناصریست که طبقهاش به او داده است. او میخواهد رهبر این راه باشد درحالیکه همهگی در یک راه مشابه حرکت میکنند. او این راه را طوری نشان میدهد که انگار بر قلههای جذابیت عمومی غلبه کرده و جلوتر از بقیه در حال انجام مارش پیروزی است. در حقیقت، آنچه که در این موقعیت بسیار صحیح به نظر میرسد این است که رابطه بین اشخاص و گروهها را میتوان به این فرد تعمیم داد: در واقع رهبر خود اجازه میدهد تا او را راهنمایی کنند.
Comments are closed.