احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/24 قوس 1392 - ۲۳ قوس ۱۳۹۲
خودداری رییسجمهور کرزی از امضای پیمان امنیتی با ایالات متحدۀ امریکا، در حالی که زمامداری وی طی این دوازدهسال مرهون حمایتهای نظامی و مالیِ امریکا و متحدانش بوده؛ پرسشهای بسیاری را برمیانگیزد. بسیار روشن است که در نبود چنین حمایتی، صعود حامد کرزی به کرسی اقتدار سیاسی، متصور نبود و حتا اکنون نقطۀ پایان این حمایت، نقطۀ پایانِ زمامداریِ او و تمام میراث دوران وی، از دولت تا دستاوردهای دولتِ تحت رهبریِ او شمرده میشود. علیرغم آن، کرزی همچنان از امضای پیمان امنیتی احتراز میورزد و بر شرایط خود برای امضای پیمان پا میفشارد. شگفتآور اینکه کرزی در جهت امضای پیمان، پیوسته از یک شرط به شرط دیگر میپرد و حتا با زبان تهدید سخن میگوید. پشت پا زدن به خواستِ لویهجرگهیی که بهرغم مخالفتها و عدم دستاویز قانونی، پول هنگفتی را برای تدویر آن هزینه کرد، یکی از شگفتیهای رفتارِ غیر قابل پیشبینی کرزی در پرهیز از امضای این پیمان است.
اما ریشههای این احتراز به کجا میرسد و عصیان رییسجمهور در برابر واشنگتن، در چه رمز و رازِ نامکشوفی نهفته است؟
مسلماً رییسجمهور کرزی در صددِ آن است تا از این پیمان، به مثابۀ کارت بازی با امریکاییها در رسیدن به انتظارات و مطالباتِ خود استفاده کند. اما شاید برخی از مطالباتِ وی را بتوان اینگونه برشمرد:
۱ـ توافق و تعهدِ امریکاییها مبنی بر حمایت از نامزد مورد نظرِ او در انتخابات ریاستجمهوری و رساندنِ آن نامزد به کرسی ریاستجمهوری.
۲ـ تضمین نفوذ و تأثیرگذاری سیاسی رییسجمهور کرزی در دورۀ بازنشستهگی و مصونیت اقتصادی وی و برادرانش.
۳ـ زدودن تصویر دستنشاندهگی و وابستهگی به امریکاییها از طریق اجتناب از امضای پیمان امنیتی و تبدیل شدن وی به «بابا» و «مُشر» بهویژه در میان قبایل و جامعۀ پشتوزبان افغانستان.
۴ـ تحقق مذاکره با طالبان و دسترسی به توافق صلح، تا کرزی در پایان زمامداری خویش به عنوان قهرمان صلح تبارز یابد.
۵ـ اِعمال فشار واشنگتن بر پاکستان تا به توقف دخالت پاکستان در افغانستان بیانجامد و موجب همکاری اسلامآباد برای تأمین صلح و ثبات شود.
۶ـ جلوگیری از دخالت امریکا در امور داخلی افغانستان و جلوگیری از نیات و تصمیمات امریکاییها که با منافع و مصالح ملی افغانستان در تعارض باشد.
۷ـ جلوگیری از هرگونه عملیات نظامی امریکاییها غرض پایان دادن به کشتار مردم ملکی و توقف بازرسی خانههای مردم.
۸ـ واداشتن امریکاییها به پذیرش تعهدات بیشتر در جهت منافع ملی افغانستان.
۹ـ بیرون راندن امریکاییها و متحدین غربیشان از افغانستان در بدل حمایتگران و کمککنندهگان جدید خارجی دیگر، چون: سازمان همکاری شانگهای، جمهوری اسلامی ایران، هندوستان و یا پاکستان و عربستان سعودی.
۱۰ـ بازگرداندن طالبان به قدرت سیاسی در جهت اعادۀ نظام سنتی قبیلهیی و پایان دادن به نظام سیاسی کثرتگرا و مردمسالار.
اما بهسختی میتوان اظهار کرد که کدامیک از خواستها و اهداف یاد شده، عامل اصلیِ امتناع رییسجمهور کرزی از امضای پیمان امنیتی است تا او از برگ پیمان برای دستیابی به آن بهره بگیرد. امریکاییها نیز از مطالبات پنهان کرزی حتا در مورد انتخابات ریاستجمهوری و رییسجمهور آینده سخن نگفتهاند.
آخرین شرط امضای پیمان از سوی رییسجمهور کرزی ـ البته اگر شروط دیگری بر آن نیافزاید ـ به دو نکته برمیگردد:
۱ـ خودداری امریکاییها از ورود به خانههای مردم برای بازرسی
۲ـ فشار بر پاکستان و همکاری جدی در جهت آغاز مذاکرات صلح با طالبان.
رییسجمهور امریکا با ارسال نامهیی به رییس جمهور کرزی در نخستین روز تدویر لویه جرگۀ مشورتی (۳۰ عقرب ۱۳۹۲ برابر با ۲۱ نومبر ۲۰۱۳)، به مطالبۀ نخست کرزی پاسخ داد. خوانش بخشی از این نامه توسط او به اعضای لویه جرگه، حکایت از رضایتِ وی در این مورد داشت. شگفتآور این بود که کرزی در نخستین روز لویهجرگه، نیازمندی افغانستان را به امضای پیمان امنیتی دوجانبه به تفصیل بیان کرد.
و اما شرط دوم کرزی که امریکا باید نقش جدی در تحققِ صلح ایفا کند و حتا از تأمین این شرط در مدت یک ماه سخن گفت، آیا قابل توجیه در امتناع از امضای پیمان است؟
بدیهیست که انتظار رییسجمهور کرزی از امریکاییها در جهت اِعمال فشار بر پاکستان ـ که حامی اصلی طالبان و عامل خارجی جنگ افغانستان شمرده میشود ـ یک انتظار بهجا است. امریکاییها، از اِعمال هرگونه فشار جدی و واقعی بر پاکستان که به تغییر سیاست آنها در حمایت از طالبان بیانجامد، پرهیز کردهاند. اما کرزی فراموش میکند که او علیه پاکستان ادعای ارضی دارد که دولت و زمامداران این کشور، دخالت در امور افغانستان را پاسخی در برابر این ادعا میدانند و آن را ابزاری در جهت تأمین تمامیت ارضی و منافع کشورشان میخوانند.
آیا کرزی و همفکران او در داخل حاکمیت و حتا بیرون از حاکمیت، از چنین ادعایی میپرهیزند تا پاکستان نیز از این ابزار صرف نظر کند؟
حتا اگر امتناع کرزی از امضای پیمان برای جلوگیری از دخالت امریکاییها در امور داخلی افغانستان باشد، این دخالت و میزان آن نیز بستهگی به دخالتپذیریِ دولت افغانستان و بهویژه رهبریِ این دولت دارد. یک دولت ملی، قانونمدار، عدالتگستر و پاسخگو، با رهبری سالم و متعهد به منافع ملی، از کمک خارجی و حضور نیروی خارجی بر مبنای توافقات دوجانبه در جهت پایدارسازی استقلال و حاکمیت ملی خویش بهره میگیرد. اما بر عکس، دولت فاسد با رهبری ناسالم و ناتوان، موجب دخالت و سلطۀ خارجی میشود.
شاید رییسجمهور کرزی که در اکتوبر ۲۰۰۱ با چرخبالها و مشایعتِ تفنگداران امریکایی وارد افغانستان شد و با حمایت دولت ایالات متحده بر کرسی اقتدار تکیه زد، بیشتر از هر کس دیگری امریکاشناس باشد و نیات و اهداف امریکاییها را در قبال افغانستان پس از امضای پیمان امنیتی بهتر بفهمد، و شاید او با این شناخت، کارت بازی بر سر امضای پیمان را به نقطۀ فشاری بر امریکا در جهت پذیرش حداکثر منافع افغانستان مبدل کند. ولی این خطر را نیز نباید از نظر دور داشت که شاید کرزی بازی بر سر پیمان را در حالی ببازد که کارت بازی در دستان خالیِ وی باقی بماند و سپس آویزۀ گردنش شود.
Comments are closed.